eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صاحب کارخونه🏦مازراتی،لامبورگینی و فراری چی میدونی؟!همون که صاحب باشگاه یوونتوس⚽️هم بود اما...😊 💫 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🎗 ۴۹ 📢‼️ این داستان واقعی است !! احمقانه ☹️بود؛ اما من آدمي نبودم که حتي براي يه هدف درست از راه غلط جلو برم؛ حتی اگر تمام دنيا در برابرم صف بکشن. مهم😏 نبود به چه قيمتي... چيزهاي باارزش تري در قلب ❤️من وجود داشت. ماجرا بدجور بالا 😰گرفته بود. همه چيز به بدترين شکل ممکن دست به دست هم داد تا من رو خرد و له کنه. 😔دانشجوها 👩‍🎓سرزنشم مي کردن که يه موقعيت عالي 😍رو از دست داده بودم😞، اساتيد و ارشدها نرفتن من رو يه اهانت به خودشون تلقي کردن و هر چه قدر توضيح ميدادم فايده اي نداشت. نميدونم نمي فهميدن يا نمي خواستن متوجه بشن😠... دانشگاه و بيمارستان🏩 هر دو من رو تحت فشار دادن که اينجا، جاي اين مسخره بازي ها و تفکرات احمقانه 😒نيست و بايد با شرايط کنار بيام و اون ها رو قبول کنم. 😖هر چقدر هم راهکار براي حل اين مشکل ارائه مي کردم فايده اي نداشت😕. چند هفته توي اين شرايط گير افتادم... شرايط سخت و وحشتناکي 😱که هر ثانيه ⏰اش حس زندگي وسط جهنم رو داشت. وقتي برمي گشتم خونه تازه جنگ 🛡ديگه اي شروع مي شد. مثل مرده ها روي تخت مي افتادم؛ حتی حس اينکه انگشتم✋ رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگيري ها با من وارد خونه🏠 مي شد و بدتر از همه شيطان کوچک ترين لحظه اي رهام نمي کرد. در دو جبهه مي جنگيدم... درد و فشار عميقي تمام وجودم رو پر مي کرد😩! نبرد بر سر ايمانم و حفظ اون سخت تر و وحشتناک 😢بود. يک لحظه غفلت يا اشتباه، ثمره و زحمت💪 تمام اين سال ها رو ازم مي گرفت. دنيا هم با تمام جلوه اش جلوي چشمم👁 بالا و پايين مي رفت. مي سوختم🔥 و با چنگ و دندان، تا آخرين لحظه از ايمانم دفاع مي کردم... 🙂 حدود ساعت 2 باهام تماس 📞گرفتن و گفتن سريع خودم رو به جلسه برسونم... پشت در ايستادم. چند لحظه چشمهام👁 رو بستم. بسم الله الرحمن الرحيم... خدايا به فضل و اميد تو... در 🚪رو باز کردم و رفتم تو... گوش تا گوش، کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه 🏢و بيمارستان براي بررسي نهايي شرايط، رئيس تيم جراحي عمومي هم حضور داشت. پشت سر هم حرف مي زدن... يکي تند🗣تر، يکي نرم تر، يکي فشار وارد مي کرد، يکي چراغ سبز نشون مي داد. همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکري از شياطين 👹به کمکش اومده بود وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار و هر لحظه شديدتر از قبل😭... پليس خوب و بد شده بودن و همه با يه هدف😧... يا بايد از اينجا بري يا بايد شرايط رو بپذیری....😔 .. 😍 💌 💖 @harime_hawra💥 ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🎗 ۵۰ 📢‼️ این داستان واقعی است !! من ساکت😌 بودم؛ اما حس مي کردم به اندازه يه دونده ماراتن، تمام انرژيم 💪رو از دست دادم... به پشتي صندلي تکيه دادم. - زينب! اين کربلای 🥀 توئه چي کار مي کني؟ کربالئي ميشي يا تسليم؟ چشم هام👁 رو بستم. بي خيال جلسه و تمام آدم هاي اونجا... - خدايا! به اين بنده کوچيکت👐 کمک کن. نذار جاي حق و باطل توي نظرم عوض بشه، نذار حق در چشم👀 من، باطل و باطل در نظرم حق جلوه کنه. 😔خدايا راضيام به رضاي تو😊! با ديدن من توي اون حالت با اون چشم 👁هاي بسته و غرق فکر همه شون ساکت شدن. سکوت 🙃کل سالن رو پر کرد. خدايا! به اميد تو🤝، بسم الله الرحمن الرحيم... و خيلي آروم و شمرده شروع به صحبت👤 کردم... - اين همه امکانات بهم داديد که دلم رو ببريد😒 و اون رو مسخ کنيد... حالا هم بهم مي گيد يا بايد شرايط شما رو بپذيرم يا بايد برم...🤔 امروز آستين و قد لباسم👚 کوتاه ميشه و يقه هفت، تنم مي کنيد، فردا مي گيد پوشيدن لباس تنگ و يقه باز چه اشکالي داره😠؟ چند روز بعد هم لابد مي خوايد حجاب سرم رو هم بردارم؟!😡 چشم هام👁 رو باز کردم... - هميشه همه چيز با رفتن روي اون پله اول شروع ميشه.😥 سکوت عميقي کل سالن رو پر کرده بود. چند لحظه مکث کردم... - يادم نمياد🤔 براي اومدن به انگلستان و پذيرشم در اينجا به پاي کسي افتاده باشم و التماس🙏 کرده باشم! شما از روز اول ديديد من يه دختر مسلمان و محجبه ام و شما چنين آدمي رو دعوت کرديد❓❗️... حالا هم اين مشکل شماست نه من، اگر نمي تونيد اين مشکل رو حل کنيد کسي که بايد تحت فشار و توبيخ قرار بگيره من نيستم🙂. و از جا بلند شدم. همه خشک شون زده بود😳! يه عده مبهوت، يه عده عصباني😤! فقط اون وسط رئيس تيم جراحي عمومي خندهاش😆 گرفته بود. به ساعتم نگاه کردم... - اين جلسه خيلي طوالاني شده. حدودا نيم ساعت ديگه هم اذان ظهره، هر وقت به نتيجه رسيديد لطفا بهم خبر بديد؛😌 با کمال ميل برمي گردم ايران.😍🇮🇷.. نماينده دانشگاه، خيلي محکم صدام کرد... - دکتر حسيني واقعا😳 علي رغم تمام اين امکانات که در اختيارتون قرار داديم با برگشت به ايران مشکلي نداريد 🙄و حاضريد از همه چيز صرف نظر کنيد؟🤔 - اين چيزي بود که شما بايد همون روز اول بهش فکر مي کردید🙂 .. 😍 💌 💕 @harime_hawra💝 ❣ ❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣ ❣🖇❣🖇❣🖇❣
🌸به نام بهترین رفیق🌸
. 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛
اهل رشد کردن باشی🌱 در بیابان ،در کویر... و حتی در سنگ هم رشد خواهی کرد☺️ همین...! زندگى سخت هم باشد، ما سخت تر از آنيم...✌️ 💫 ✌️ 🎀 ┈••✾•✨ @harime_hawra✨•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارت گفتگویی درونی.m4a
9.16M
مهارت های لازم برای رسیدن به یه پیشرفت قطعی👌☺️ واسه پیشرفتت۴دقیقه وقت بزار✨ 💠حانیه مازارچی، مشاور تربیتی 💫 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛
سوالاتون رو به این ایدی بفرستید @hosinzade ☺️ 👥 🎀 ♡   (\(\     („• ֊ •„)  ♡ ┏━∪∪━━━━━━┓ ⃟💐 @harime_hawra ⃟💐 ┗━━━━━━━━━┛