eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام👋🏻 دختر خانم های گل حریم حورایی 💐 خوبین؟چه خبرا؟ این هفته هم اومدیم خوش بگذرونیم با کلی عکس و کلیپ و تم و لطیفه😍 😍 @harime_hawra
#پس_زمینه🙆🏻‍♀ #خوشگل😉 #رنگارنگ👐🏻 #دختران_حریم_حورا💫 @harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بازم سلام😅 خوبین؟خوشین? یه خبر خوب دارم و یک خبر بد😢 کدومو اول بگم🤨 خبر بد رو میگم تا بعدش خبر خوب رو بشنوین خبر بد یادتون بره🙆🏻‍♀😌 این دو هفته ای که به شب یلدا مونده جمعه ها چالش نداریم😔 اما🤔 می خوایم چالش روز یلدا رو بترکونیم با جایزه های فوق العاده😍 بگم جایزه ها چیه😁نمیگم که باشه سوپرایز شین😘🌸 ناراحت نباش😉این دو هفته انقدر بهتون خوش بگذره که چالش رو یادتون بره😱😳 💫 @harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺 ايستاده توي در آشپزخونه، ماتم برد. چيزهايي رو که مي شنيدم باور نميکردم.👐🏻😄 گريه ام گرفته بود. برگشتم توي آشپزخونه که علي اشکم رو نبينه.😭😔 علي همون طور با زينب بازي مي کرد و صداي خندههاي زينب، کل خونه رو برداشته بود.😂❤️ خودش پيگیر کارهاي من شد. بعد از سه سال، پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود.3⃣🔥😔 کلي دوندگي کرد تا سوابقم رو از ته بايگاني آموزش و پرورش منطقه در آورد و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد.😍🏫 اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند.🌬🧔 هانيه داره برميگرده مدرسه... ساعت نه و ده شب وسط ساعت حکومت نظامي، يهو سروکله پدرم پيدا شد...😢😔 صورت سرخ با چشمهاي پف کرده! از نگاهش خون ميباريد...😡اومد تو... تا چشمش بهم افتاد چنان نگاهي بهم کرد که گفتم همين امشب، سرم رو مي بره و ميذاره کف دست علي...😭😔 بدون اينکه جواب سالم علي رو بده، رو کرد بهش...😡 – تو چه حقي داشتي بهش اجازه دادي بره مدرسه؟ به چه حقي اسم هانيه رو مدرسه نوشتي🤨😡 از نعرههاي پدرم، زينب به شدت ترسيد! زد زير گريه و محکم لباسم رو چنگ زد... 😱 بلندترين صدايي که تا اون موقع شنيده بود، صداي افتادن ظرف، توي آشپزخونه از دست من بود.😢 علي هميشه بهم سفارش ميکرد باهاش آروم و شمرده حرف بزنم... 🙈 نازدونه علي بدجور ترسيده بود. علي عين هميشه آروم بود...😊 با همون آرامش، به من و زينب نگاه کرد.👀 هانيه خانم، لطف مي کني با زينب بري توي اتاق🧐🏠 😍 💌 🙆🏻‍♀ @harime_hawra
🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺 تا اينو گفت خم شدم و دست هاي خيسش رو بوسيدم...😘خودش رو کشيد کنار...😁 – چي کار مي کني هانيه؟ دست هام نجسه...😱😢 نمي تونستم جلوي اشک هام رو بگيرم...😢مثل سيل از چشمم پايين مي اومد.😭 – تو عين طهارتي علي...عين طهارت...هر چي بهت بخوره پاک ميشه...😭 آب هم اگه نجس بشه توي دست تو پاک ميشه...👐🏻😢 من گريه مي کردم...😭علي متحير، سعي در آروم کردن من داشت؛ اما هيچ چيز حريف اشکهاي من نمي شد.😔 زينب، شش هفت ماهه بود. علي رفته بود بيرون، داشتم تند تند همه چيز رو تميز مي کردم که تا نيومدنش همه جا برق بزنه.😉🙈 نشستم روي زمين،پشت ميز کوچيک چوبيش. چشمم که به کتابهاش افتاد، ياد گذشته افتادم...🤩😋 عشق کتاب و دفتر و گچ خوردنهاي پاي تخته، توي افکار خودم غرق شده بودم که يهو ديدم خم شده بالاي سرم.📚🖍 حسابي از ديدنش جا خوردم و ترسيدم، چنان از جا پريدم که محکم سرم خورد توي صورتش...😳🤦🏻‍♀ حالش که بهتر شد با خنده گفت... عجب غرقي شده بودي.😅 نيم ساعت بيشتر بالاي سرت ايستاده بودم... منم که دل شکسته... همه داستان رو براش تعريف کردم.😔🗣 چهره اش رفت توي هم، همين طور که زينب توي بغلش بود و داشت باهاش بازي مي کرد... يه نيم نگاهي بهم انداخت.👀👶 – چرا زودتر نگفتي🤨من فکر مي کردم خودت درس رو ول کردي، يهو حالتش جدي شد.😐😎 سکوت عميقي کرد. مي خواي بازم درس بخوني🤔 از خوشحالي گريه ام گرفته بود باورم! نمي شد يه لحظه به خودم اومدم.😭🙆🏻‍♀ – اما من بچه دارم، زينب رو چي کارش کنم🧐 – نگران زينب نباش... بخواي کمکت مي کنم😊😎 😍 💌 🙆🏻‍♀ @harime_hawra