فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 1
سرکار خانم فاطمه تقوی😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ شماره 2
سرکار خانم لیلا حکیمی😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 3
سرکار خانم ریحانه😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 4
سرکار خانم معروفی😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 5
سرکار خانم فاطمه😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 6
سرکار خانم فاطمه قویدل😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 7
سرکار خانم زینب شریفی😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ شماره 8
سرکار خانم فاطمه حسینی😍
♡︎|•ʝσɨɴ👑↷
⟨🦋❥︎•✰| @harime_hawra |✰•🦋⟩
🌸هوالغفور🌸
#رویای-نیمه –شب🌠🌜
#قسمت-هشتم8️⃣
به بهانه ای از مغازه بیرون امد🚶بعدازرفتن ریحانه ومادرش دست و دلم به کار نمی رفت.🤦🏻♂پدربزرگ سری جنباند و گفت:زود برگرد!😕
💛پا را که ازمغازه بیرون گذاشتم.گفت:سلام مرا به ابوراجح برسان!😐💔
حمام ابوراجح میان یک دوراهی بود.فاصله اش تامغازه پدربزرگم صد قدم بیش نبود.❤️
ایستادم.مدت ها بود که ریحانه را ندیده بودم.امدن ناگهانی اش امدن یک طوفان بود.🤕♥️ سخت تکانم داده بود.حال خودم را نمی فهمیدم.🤕نمی دانستم دران چند دقیقه برمن چه گذشته بود.سکه هارا در دست میفشردم🤧.هیچ وقت دیگر دیدن ریحانه چنین تاثیری برمن نگذاشته بود😶.خواستم بخندم.😃می خواستم گریه کنم و اشک بریزم.😓می خواستم بدوم تا همه هراسان خود را کنار بکشند.می خواستم در انباری تنگ و تاریک مغازه ای پنهان شوم یا به پشت بام بازار بروم وفریاد بکشم.😵🗣
📿نگران بودم ابوراجح متوجه حالاتم شود و مجبور شوم همه چیز را به او بگویم💔.به یاد حرف پدربزرگ افتادم که می گفت:حیف که ابوراجح شیعه است وگرنه دخترش را برایت خواستگاری میکردم.💛😄
نمی دانم چه چیزی بین ما و شیعیان فاصله ایجاد میکرد🙃.انها هم مثل ما نماز می خواندند روزه میگرفتند قران می خواندندوبه حج می رفتند😇.اگر راهی بود می توانستم پدربزرگ را راضی کنم که ریحانه را برایم خواستگاری کند😞.
🎆به حمام رسیده بودم.🤕اگر پدربزرگ هم راضی می شد ابوراجح هرگز اجازه نمیداد.🤦🏻♂او و دخترش شیعه بودند د من و پدربزرگم سنی و نمی دانستم چه چیزی بین ما که مسلمان بودیم فاصله انداخته بود☹️💔.این فاصله بیشتر از همه ناراحتم می کرد.کاش ان ها به مذهب ما در می امدند ان وقت دیگر هیچ مانعی میان ما نبود🤕.ولی چطور چنین چیزی ممکن بود؟🤔ابوراجح مردی اگاه و ال مطالعه بود.در اوقات فراغتش کتاب می خواند و یادداشت برمی داشت🤥.ریحانه در خانه او تربیت شده بود.لابد اوهم مانند پدرش به مذهبشان علاقه مند بود.😀
🌊حمام ابوراجح را یک معمار ایرانی ساخته بود🌸♥️.پس از پله های ورودی پرده ای گل دار اویخته بود.🌸 کنارش اتاقکی چوبی بود که ابوراجح و یاشاگردش توی ان می نشستند و از مشتری ها پول می گرفتند.💵چیزی که همان لحظه اول جلب نظر می کرد دو قوی زیبای شناور در حوض بود.💫یک بازرگان اندلسی ان ها را برای ابوراجح اورده بود.در حله قوی دیگری نبود⚡️.خیلی ها به حمام می امدند تا قوها را ببینند. تنی هم به اب می زدند و نظافت می کردند💨.ابوراجح ان ها را دوست داشت و به خوبی ازشان نگه داری می کرد.✨
ابوراجح بالای سکو نشسته بود و با چند مشتری که لباس بلند پوشیده بودند حرف میزد.✅☀️
ادامه دارد...🌱💫
🕊🦚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات🦚🕊
🦋اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم🦋
🌼با ما همراه باشید🌼
╔════🍭🌸═══╗
♡ @harime_hawra ♡
╚═══🌈🧚🏼♀════
برندگان مسابقه کسانی نیستن🦋🌸🕊🌹
جز🙃🤪
جز🧐🤨
جز😁🛫
جز🙆🏻♀🤔
جز👐🏻🤨
جز😱🥀
نفر اول👐🏻
کلیپ شماره 4💋
خانم معروفی😍
نفر دوم🎊
کلیپ شماره 1🎈
خانم فاطمه تقوی🌸
نفر سوم😉
کلیپ شماره 2🌺
خانم لیلا حکیمی👐🏻
مبارکتون باشه ✨💐
با ماسک و دستکش بیاین پی وی🎀😂😷🧤