eitaa logo
دُخْتَـرانِ‌حَریمِ‌حَوْرا|𝐇𝐚𝐮𝐫𝐚❥︎
1.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
258 فایل
جایی‌براےباهم‌بودن‌وگذراندن‌لحظاتِ‌ناب‌ِنوجوانے😌💕 اطلاع‌رسانی‌های‌هیئت‌دختران‌حریم‌حوراءیزد🌱 • • پـُلِ‌ارتـباطے ما‌ و شمـا👀↯ @dokhtaran_harime_haura هیئت‌بانوان‌حریم‌حوراء↯ @harime_haura حجاب‌ملیکا↯ @melika_hejab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهارت مدیریت ظرف روانی.m4a
8.22M
🌸برای شیرین تر شدن روزای چه جوری ظرفیت روان رو باید مدیریت کرد 👌 اصلا ظرف روان چی هست؟؟!!😳 اگه دوست دارید بدونید بامهناز و لیلا💁‍♀🙍‍♀همراه بشید و این صوت فوق العاده خانم دکتر مازارچی رو حتما گوش کنید☺️ ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 👥 ❤️ @harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺🦋 🦋 به زحمت بغضم رو قورت دادم. قاشق رو از دستم گرفت... خورشت رو که چشيد🍲🙄 رنگ صورتم پريد! ُمردي هانيه... کارت تمومه...😰😩 چند لحظه مکث کرد. زل زد توي چشم هام👀 واسه اين ناراحتي، ميخواي گريه کني؟🧐 ديگه نتونستم خودم رو کنترل کنم و زدم زير گريه😭آره... افتضاح شده...😓 با صداي بلند زد زير خنده!😂با صورت خيس، مات و مبهوت خندههاش شده بودم...😢😲 رفت وسايل سفره رو برداشت و سفره رو انداخت... غذا کشيد و مشغول خوردن شد...🍽😋 يه طوري غذا مي خورد که اگر يکي مي ديد فکر مي کرد غذاي بهشتيه...😕 يه کم چپ چپ زيرچشمي بهش نگاه کردم🤐🤒 – مي توني بخوريش؟ خيلي شوره... چطوري داري قورتش ميدي؟🤨 از هيجان پرسيدن من، دوباره خنده اش گرفت😂 – خيلي عادي... همين طور که مي بيني، تازه خيلي هم عالي شده... دستت درد نکنه😍❤️ – مسخره ام مي کني؟😳 – نه به خدا...🙈💐 چشمهام رو ريز کردم و به چپ چپ نگاه کردن ادامه دادم...🙄 جدي جدي داشت مي خورد!🤕کم کم شجاعتم رو جمع کردم و يه کم براي خودم کشيدم...🍛 گفتم شايد برنجم خيلي بي نمک شده، با هم بخوريم خوب ميشه...🍚🍲 قاشق اول رو که توي دهنم گذاشتم... 🥄 غذا از دهنم پاشيد بيرون...🤢🤮 سريع خودم رو کنترل کردم و دوباره همون ژست معرکه امرو گرفتم😌😎 نه تنها برنجش بي نمک نبود که... اصلا درست دم نکشيده بود...😱🤭 مغزش خام بود!🤥دوباره چشم هام رو ريز کردم و زل زدم بهش؛ حتي سرش رو بالا نياورد.😳 – مادر جان گفته بود بلد نيستي حتي املت درست کني...😉😁 سرش رو آورد بالا با محبت بهم نگاه مي کرد...🙃😇 براي بار اول، کارت عالي بود...😍😘 😍 💌 🙆🏻‍♀ @harime_hawra
🦋🌺🦋🌺🦋 🌺🦋🌺🦋 🦋🌺🦋 🌺🦋 🦋 اول از دستم مادرم ناراحت شدم که اينطوري لوم داده بود😠اما بعد خيلي خجالت کشيدم😣 شايد بشه گفت براي اولين بار، اون دختر جسور و سرسخت، داشت معناي خجالت کشيدن رو درک مي کرد.😣😕 هر روز که مي گذشت عالاقه ام بهش بيشتر مي شد...😘 خلقم اسب سرکش بود و علي با اخلاقش، اين اسب سرکش رو رام کرده بود.🤣 چشمم به دهنش بود.👁تمام تلاشم رو مي کردم تا کانون محبت و رضايتش باشم...👑🙈 من که به لحاظ مادي، هميشه توي ناز و نعمت بودم، مي ترسيدم ازش چيزي بخوام...😔 علي يه طلبه ساده بود، مي ترسيدم ازش چيزي بخوام که به زحمت بيفته...😢 چيزي بخوام که شرمنده من بشه...😩هر چند، اون هم برام کم نمي گذاشت...🙂مطمئن بودم هر کاري برام مي کنه يا چيزي برام ميخره... تمام توانش همين قدره😘🤩 علي الخصوص زماني که فهميد باردارم...🤰اونقدر خوشحال شده بود که اشک توي چشم هاش جمع شد...😢 ديگه نمي گذاشت دست به سياه و سفيد بزنم...☹️اين رفتارهاش حرص پدرم رو در مي آورد...😒 مدام سرش غر مي زد که تو داري اين رو لوسش مي کني. نبايد به زن رو داد...😤 اگر رو بدي سوارت ميشه؛ اما علي گوشش بدهکار نبود🤭منم تا اون نبود تمام کارها رو مي کردم که وقتي برمي گرده با اون خستگي، نخواد کارهاي خونه رو بکنه.😉😄 فقط بهم گفته بود از دست احدي، حتي پدرم، چيزي نخورم و دائم الوضو باشم...🗣🤗 منم که مطيع محضش شده بودم...😌باورش داشتم...🙃 😍 💌 🙆🏻‍♀ @harime_hawra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸به نام آفریدگار خزان🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ✋ دوستان خوش اومدین 😍 مهمون 💐 امروز ما از شهر🏙 و دیار اصفهان یا به قول معروف نصف جهانه🌍 و البته بزرگ شده اهواز قهرمان ازشون دعوت 🙏 می‌کنیم که به جمع دوستانه ما بیان و مجلس بی ریا و عاشقانه ما رو با خاطراتشون مزین 💐 و نورانی ✨✨ کنن ❣🌸 @harime_hawra