تَصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم..
در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است.
عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند✨
❣عاشقانهی امام روحالله برای همسر بزرگوارشان
#امام_خمینی #امام_زمان(عج)
🦋@harimhayaa🦋
❗️استوره فراموش شده
«فرحه دبات» اصالتا اهل روستای «الحلوه» شوش بود، ولی ازدواج فرحه با پسرعمویش در نوجوانی او را به روستای «دوار» در نزدیکی رودخانه کرخه کشاند؛ جایی که قرار بود در جنگ، «نانوای جبهه» غرب کرخه لقب بگیرد.
اوایل جنگ بود و یک و نیم سال هم از این ازدواج میگذشت؛ ارتش مجهز دشمن پشت رودخانه کرخه متوقف شده بود؛ فرحه دبات نیز به همراه خانواده شوهر خود در کنار رودخانه کرخه و بیشه مشغول کشاورزی و دامداری بود؛
فرحه در کنار شوهرش آرام زندگی میکرد، صدای وحشتناکی همه چیز را به هم ریخت؛ چند هواپیمای جنگی عراقی روستاها و شهر شوش را هدف قرار دادند؛ فرحه که هفت ماه از بارداریاش میگذشت، به اتاق کوچک خود پناه برده بود.
حریم حیا
❗️استوره فراموش شده «فرحه دبات» اصالتا اهل روستای «الحلوه» شوش بود، ولی ازدواج فرحه با پسرعمویش در
رزمندگان نان میخواستند
دود و گردوخاک بلند شده بود؛ یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد منطقه شدند؛ یکی از فرماندهان ارتش به منزل «فرحه» رفت و از آنها خواست تا منطقه را برای حفظ جانشان از دشمن ترک کنند؛ اما «حسین» قبول نکرد و با شهامت گفت: ما از مرگ نمیترسیم.
آن فرمانده که این استقامت را در خانواده دبات میدید، از وضعیت رزمندگان گفت و از آنها خواست که برای رزمندگان نان بپزند؛ فرحه با کمال میل استقبال میکند و میشود نانوای جبهه «غرب کرخه»!
رزمندگان منتظر پخت نان بودند؛ فرحه در میان گلولههای توپ و خمپارهای که هر چند دقیقه اطرافش منفجر میشد، تا میتوانست نان میپخت؛ روزها و هفتهها گذشت؛ تولد اولین فرزند فرحه نزدیک شده بود اما صبح روز شهادت هم فرا رسید؛حسین به چشمان فرحه نگاه میکرد؛ فرحه آنروز صبح چقدر زیبا شده بود!
حریم حیا
رزمندگان نان میخواستند دود و گردوخاک بلند شده بود؛ یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد منطقه شدن
نان پخت تا شهید شد
آن روز کپسول گاز تمام شده بود؛ شوش هم خالی از سکنه شده و رزمندگان در شرایط سختی به سر میبردند؛ «حسین» به فرحه گفت: امروز رزمندگان نان ندارند اما گاز هم نداریم و اگر آتش روشن کنیم عراقیها متوجه میشوند! فرحه جواب داد: اگر گاز نداریم با هیزم تنور را گرم میکنیم؛ باید هر طوری که شده برای رزمندگان نان بپزم. «حسین» پس از آن همراه رزمندگان برای جلوگیری از ورود دشمن به شهر رفت.
فرحه هیزم را در آتش تنور میانداخت؛ دود غلیظی پیدا شد؛ نیروهای عراقی متوجه شدند که در این نقطه محل استقرار نیروهای ایرانی است.
دیدهبان عراقی مختصات آن محل که از آن دود آتش بلند میشد را شناسایی کرد؛ عراقیها چند گلوله و خمپاره را به حیاط فرحه انداختن؛ چند ترکش به سر و صورت فرحه خورد و نانوای جبهه همراه با بچه متولد نشدهاش شهید شد؛ آن روز ۱۲ مهر سال ۵۹ بود.💔
حریم حیا
نان پخت تا شهید شد آن روز کپسول گاز تمام شده بود؛ شوش هم خالی از سکنه شده و رزمندگان در شرایط سختی ب
همسر شهیده فرحه دبات لحظه شهادت ایشان را اینگونه شرح می دهد:نگران شدم خودم را سریع به خانه رساندم دیدم فرحه در کنار تنور در حالی که سر از تنش جدا شده بود با فرزندی که در شکم داشت به شهادت رسیده بود. 💔
وی ادامه داد:بخاطر شرایطی حاکم بر منطقه و اینکه بیشتر ساکنین شهر را ترک کرده بودند به تنهایی پیکر شهیده را بدون غسل به خاک سپردیم.🥀
فرحه دبات نماد زن مقاومت است، زنی که با تنور گِلی خود روزانه خدمتگذار رزمندگان بود؛ شهیده فرحه شوش را ترک نکرد و می گفت بگذارید آخرین روزهای عمرم را به اسلام تقدیم کنم.
#شهیده_فرحه_دبات #شهدا #امام_زمان(عج) #حجاب
🦋@harimhayaa🦋
با خبر باش، پس از ظلمت این چند صباح، صبحِ دولت بِدَمَد، شادیِ ما پُشت در است! صبح شد خیر است
🦋@harimhayaa🦋
🔰 بانوی ۲۷ ساله اردبیلی گل که نه، گلستان کاشت!
این بانوی جوان و سختکوش ایرانی، چندین دستاورد مهم در زمینه پزشکی را تقدیم ایران و جهان کرده اما آخرین شاهکارش، روشی جدید برای مهار سلولهای سرطانی است که پیش از این هیچکس به چنین دستاوردی نرسیده است.
امیدواریم این کار به مرحله تجاریسازی برسد تا بیماران سرطانی از ثمرات تلاش ایشان بهرهمند شوند.
بیشتر بخوانید
📆 ۱۴۰۲/۳/۱۹
#اختراع
#پزشکی
#بانوان
🇮🇷 خـــــ♥️ــوشخبـر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75