eitaa logo
دانستنیهای قرآن و احادیث
33.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
56 فایل
استفاده وکپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی امام زمان (عج) . پست های تبلیغاتی از نظر ما نه تایید و نه رد می‌شود🔴 تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1262354873Cf856639733 آیدی ادمین @farzane_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹ولادت اسماعیل علیه السّلام🔹 (حضرت اسماعيل(ع) فرزند بزرگ حضرت ابراهيم(ع) و جدّ اعلاى پيامبر خاتم(ص) و ملقّب به ذبيح اللّه است. هجرت به سرزمین مکه به همراه مادر خود هاجر، به وجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، ذبح کردن وی توسط پدرش و ساخت خانه کعبه از مهمترين رویدادهای زندگانی وی هستند) ابراهیم به اتفاق همسرش ساره و کنیز وی هاجر در حالی که اغنام و حیوانات خود را به همراه می بردند رهسپار فلسطین شدند. آنها با مال و ثروت سرشاری که اندوخته بودند در بین قبیله خود و عده انگشت شماری که به او گرویده بودند، اقامت گزیدند. ساره همسر ابراهیم علیه السّلام عقیم بود و باردار نمی شد و از اینکه شوهر مهربان خود را علاقمند به فرزند می دید نیز رنج می برد و به علاوه خود در سنی بود که دیگر امیدی به فرزند نداشت و دوره باروری او گذشته بود لذا پریشان و مضطرب بود. همین فکر بود که ساره را ناگزیر ساخت به ابراهیم پیشنهاد نماید که با کنیزش ازدواج کند. زیرا هاجر زنی مهربان و شایسته، دلسوز و امین است و شاید فرزندی از هاجر بدنیا آید که زندگی این زن و شوهر را نیز رونقی بخشد و رنج تنهایی و تلخی سکوت زندگی آنان را برطرف سازد، ابراهیم پیشنهاد ساره را پذیرفت و با رای وی موافقت نمود. چون ساره، هاجر را به ابراهیم علیه السّلام بخشید به زودی از هاجر فرزند شایسته ای، متولد شد که او را اسماعیل نام نهادند. روح ابراهیم علیه السّلام شاد و چشمش از دیدار فرزند منور گشت و در این شرایط ساره نیز در خرسندی ابراهیم شریک شد و روزگاری چند در شادی و طراوت او سهیم بود، اما سرانجام حس حسادت به قلب ساره راه یافت و طوفانی سخت از اندوه و غم او را احاطه کرد و کوران این تشویش و اضطراب دامان زندگی آنان را نیز در بر گرفت، محیط آرام و سکوت دلپذیر آنان را درهم شکست و پریشانی خاطر بر ساره مستولی شد، غم و اندوه، ابر تاریکی در مقابل دیدگان ساره به وجود آورده بود و او دیگر طاقت دیدن اسماعیل و تحمل هاجر را نداشت. اکنون کانون قلب ساره منقلب و در تشویش است: افسوس می خورد، محزون است و خود را سرزنش می کند. ساره دارویی برای درمان روح خود نمی یابد و برای بهبودی درد خود غیر از جدایی اسماعیل و هاجر راهی ندارد، پس در فکر تبعید این مادر و فرزند افتاد و بدنبال همین فکر بود که از شوهر خود خواهش کرد هاجر و طفل او را به دورترین مکان ها و به جایی ببرد که صدای این مادر و فرزند به گوش او نرسد و از عذاب دیدن آنها در امان باشد. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه پ.ن: دقت کنید توی این کتاب علت هجرت هاجر رو حسادت ساره می داند. ولی این ظاهرا اختلافیه و عده ای انتساب حسادت رو صحیح نمیدانند. در کل قضاوتی صورت نگیره بهتره و ما هم مطلب رو فقط از کتاب نقل کرده ایم. 💯 🌺 @harrozba_qoraan 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 مکر زلیخا در جلب توجه یوسف علیه السّلام «۴»🔹 یوسف علیه السّلام در مقابل اظهار تمایل زلیخا گفت: معاذ اللّه که من اراده تو را پاسخ گویم و تسلیم خواست تو گردم، غیر ممکن است که من به مولای خود، عزیز خیانت کنم زیرا مولای من مرا عزت و کرامت بخشیده و حضور مرا گرامی داشته، من نمی توانم نعمتهای او را نادیده بگیرم و احسان وی را منکر شوم. اگرچه درها را بسته ای و پرده ها را آویخته ای اما خدای یکتا از نیت چشمها و امیالی که در دلها وجود دارد، آگاه است. غیر ممکن است که من دستور نفس را برای انجام معصیت بپذیرم و یا اینکه قلب خود را بر آنچه مورد غضب او است آماده سازم، زیرا ستمگران رستگار نمی شوند. منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉💯 🌺 @harrozba_qoraan 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 انتقام زلیخا از یوسف علیه السّلام «۱»🔹 زلیخا با آن جلال و عظمت و با آن جمال و زیبایی، یکی از خادمین خود را به کامیابی می خواند، ولی او امتناع می کند و خواست او را اجابت نمی کند در صورتی که این زن بانوی کاخ است. خانمی است که خدمتگزاران و زیردستان با افتخار دستورش را اجرا می کنند، لذا این نافرمانی یوسف برای زلیخا بسیار گران و ذلت و خواری آن برای او ناگوار و غیر قابل تحمل است. زلیخا غضبناک شد و شکست و ناکامی وی در میدان عشق او را به انتقام واداشت و تصمیم گرفت با مکر و حیله یوسف را گرفتار کند و به خاطر عزت بربادرفته اش از او انتقام گیرد. در مقابل نقشه های زن، یوسف علیه السّلام نیز تصمیم گرفت که بدی را با بدی مکافات کند و هر حیله ای را با مکری پاسخ دهد، ولی نور نبوت در قلب یوسف درخشید و برهان الهی در روحش تجلی کرد و به او وحی شد: فرار بهتر از مبارزه و مسالمت بهتر از حمله است! ادامه دارد... علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉💯 🌺 @harrozba_qoraan 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺