⭕️ حق توحش!!
حجةالإسلام «مرتضی آقاتهرانی» از شاگردان خاص آیةالله «مصباحیزدی» حفظهالله كه سالها در آمريكا به تحصيل و فعاليت فرهنگی مشغول بوده است، يكی از خاطرات دوران تحصيل خود را چنين بيان میكند:
«دانشگاه «بينگهمتون» كه در ايالت «نيويورك» قرار دارد، سالانه يك سمينار فلسفی برگزار میكند و از فيلسوفان بزرگ دنيا دعوت میشود تا با شركت در اين مراسم، به ارائهی مقاله و كنفرانس علمی بپردازند. ارائهی مقاله و كنفرانس در اين سمينار، دارای ارزش علمی برای اساتيد خواهد بود. چه اينكه در مجلات علمی دانشگاه به چاپ میرسد و جزء فعاليتهای علمی به حساب میآيد.
حدود ۱۴ يا ۱۵ سال پيش، از حضرت آيةالله مصباحيزدی دامتبركاته دعوت شد تا در اين سمينار حضور يافته و كنفرانس علمی داشته باشند. اين سمينار توسط چيرمن دپارتمان فلسفهی دانشگاه، جناب آقای پرفسور «آنتونی پرويس» و پروفسور «پرويز مروج» اداره میشد.
حضرت آيةالله مصباح نيز دعوت اين دانشگاه را پذيرفته و در روز مقرر حدود ۲۰ دقيقه به ارائهی كنفرانسی راجع به «فلسفهی ملاصدرا» پرداخت. اين كنفرانس بلافاصله توسط پروفسور مروج به زبان انگليسی ترجمه میشد. كنفرانس آيةالله مصباح آنقدر برای شركتكنندگان جالب و اثرگذار بود كه به طور ممّتد و مفصل برای ايشان دست میزدند.
پروفسور آنتونی پرويس(چيرمن دانشگاه و رئيس سمينار) كه به شدت تحت تأثير كنفرانس آيةالله مصباح قرار گرفته بودند، از شركتكنندگان تقاضا كرد كه در صورت امكان يكی از آنها وقت خود را به آيةالله مصباح بدهد تا بحث ديگری از فلسفهی اسلامي را ارائه دهند.
يكی از حاضران در جلسه نيز با وجود ارزش علمی كنفرانس در اين سمينار، بلافاصله وقت خود را به آيةالله مصباح داد و ايشان نيز بحث خود را ادامه دادند. بحث استاد مجدداً بسيار مورد توجه شركتكنندگان واقع شد.
🔻اين ماجرا گذشت تا اينكه سالها بعد، در اوج حملاتی كه به آيةالله مصباح در روزنامههای دوم خردادی صورت میگرفت، روزی آقای پرويس كه استاد راهنمای بنده بود، به من گفت:
مرتضی! من سابقاً فكر میكردم كه اين حق توحّشی كه آمريكايیها از برخی كشورها و به ويژه ايران میگرفتند، اشتباه است. اما الآن نظرم عوض شده است و معتقدم كه اين حق توحّش را بايد بگيرند!
گفتم چرا چنين اعتقادی پيدا كردهايد؟! گفت: مگر در كشور شما چند نفر مثل آيةالله مصباح وجود دارد كه مطبوعات داخلی خودتان اين همه به ايشان حمله و اهانت میكنند؟
من متحير ماندم كه چه پاسخی به او بدهم! گفتم: «نويسندگان اين نوع جرايد به واقع نمايندهی مردم ايران نيستند و از علم و دانش بهرهای ندارند؛ از همه گذشته، فكر میكنم تعهدی به دين و وطن خود ندارند.»
برگرفته از كتاب «گفتمان مصباح»، صفحات ۱۸۴ و ۱۸۵
#آقاتهرانی #دانشگاه_بینگهمتون_نیویورک #سمینار_فلسفی #آیةالله_مصباح #ارائه_مقاله
☁️🌦@HASANAAT🌦☁️