🎥 داستان زندگی زنی که با تبر به سراغ بعثی‌ها رفت! #فرنگیس #امام_خامنه_ای #دفاع_مقدس ‎ 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🎬 این فیلم قدیمی، مصداقی از مصادیق بی‌شمار حمایت تمام عیار مردم از دفاع مقدس هست. ✌️به راستی که جنگ ما مردمی بود و این مردم بودند که دفاع مقدس را اداره و پشتیبانی می‌کردند. 🔹دیدن این صحنه لازم و بلکه واجب است، برای عموم یادآور خاطرات و مایه‌ی غرور و عظمت، برای مسئولین یادآوری برای خدمتگذاری بی‌منت به ملت. #دفاع_مقدس #ملت_قهرمان 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

📸 تصویر شهید جمهور و ۶ ‌نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ در دوران دفاع مقدس #انتخابات_ریاست_جمهوری #دفاع_مقدس 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🎥گزارش حاشیه‌های دیدار پیشکسوتان دفاع مقدس با امام خامنه‌ای #دفاع_مقدس #امام_خامنه_ای 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🌷 گزارش یک جنگ 🎤 روایت یک خبرنگار از دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت با امام خامنه‌ای. ۱۴۰۳/۷/۴ #دفاع_مقدس #امام_خامنه_ای 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🥫کمپوت پربرکت 🔹داستانی زیبا از استاد مسعود عالی مربوط به دوران دفاع مقدس #دفاع_مقدس #عالی 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🎥 روایت انتظار ۴۱ ساله 🔹بدون تعارف با خانواده‌ی شهید خوشبین ❤️ همراه با لحظات خبر پیدا شدن پیکر شهید و ملاقات بازماندگان با شهید #بدون_تعارف #دفاع_مقدس #خانواده_شهدا 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🔆خبرنگار: خوشحالی اخوی، عملیات دیشب چطور بود؟ ❤️رزمنده: خیلی خوب خبرنگار: حالت چطوره؟ رزمنده: خیلی خوبه، اول شب [دستم] قطع شده از مچ ولی با این [دستم] جنگیدم! #دفاع_مقدس #رزمندگان_دلاور 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🔸 خاطره‌ای عجیب از رزمنده‌ی جانباز دفاع مقدس 🔹این خاطره یکی از عجیب‌ترین خاطرات تاریخ جنگ است! #دفاع_مقدس 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

📹 واکنش مردم وقتی متوجه می‌شوند شهید «سیدحسن نصرالله» در دوران دفاع مقدس، دوشادوش رزمندگان ایرانی با بعثی‌ها می‌جنگید. #شهید_نصرالله #دفاع_مقدس 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🔻سال ۶۷ در روزهای حساس جنگ، ۷۰ نفر از رزمندگان برای عملیاتی بدون بازگشت داوطلب می‌شوند، فرمانده یکی از ۷۰ نفر را از صف بیرون می‌کشد و می‌گوید تو همراه ما نیا و باید بمانی! 🔹هیچ یک از این دسته ۷۰ نفره بازنمی‌گردند و همه آن‌ها شهید می‌شوند، آن یک نفر که اعزام نشد، «حسن بسک‌آبادی» است که امروز بهترین پزشک نوزادان ایران است که با وجود داشتن پیشنهاد از بهترین کشورهای دنیا، در ایران مانده است و رایگان به درمان محرومان می‌پردازد. #دفاع_مقدس #آرمان_ایران #مدافع_وطن 💚🌦حسنات🌦💚 ‎

🔆 روزای اول جنگ ۱۲ روزه بود که یه ماشین نظامی سپاه رو زدند. برای جابجاییش جرثقیل لازم بود ولی سپاه جرنقیل دم دست نداشت. فوری زنگ زدن به یک راننده جرثقیل خصوصی. طرفم نه ظاهر انقلابی داشت نه اون موقع دل و دماغی برای این کار. اومد، نگاه کرد، گفت: من برای این جابجایی ۳۰ میلیون می‌گیرم. بچه‌ها کلی باهاش حرف زدن، گفتن کمتر بگیر، ما بودجه نداریم. آخر سر راضی شد با 20 میلیون کارو انجام بده. وسط کار تشنه‌اش شد، گفت آب بیارید، یه لیوان آب آوردن، یه قلپ خورد، با بی‌میلی بقیه‌شو گذاشت کنار. پرسید: آب خنک‌تر ندارین؟ شما خودتون از این آب می‌خورین؟ بچه‌ها گفتن: آره، همینو می‌خوریم. گفت: یعنی شما واقعاً با همین امکانات و همین آب می‌جنگین؟ گفتن: آره. مشغول کار شد. کار که تموم شد، بچه‌ها خواستن پولشو بدن. گفت: نه، من از شما پول نمی‌گیرم و رفت. فرداش خودش برگشت پیش همونا. بچه‌ها گفتن چی شد؟ دیروز به زور اومدی، الآن چرا خودت اومدی؟ گفت: دیشب رفتم خونه، ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی می‌جنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچه‌های سپاه کاری داشتن، باید براشون انجام بدی پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمی‌کنم! گفت: حالا شما هر کاری داشتین، من در خدمتم. چند روز گذشت. یه لانچر رو پهپاد زد. دوباره جرثقیل لازم شد. زنگ زدن به همون راننده، فوری خودش رسوند. وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و اون دلاورمرد به شهادت رسید. 🥺 🗣 رضا بختیاری #دفاع_مقدس #اقتدار_ایران #شهدای_عزیز 💚🌦حسنات🌦💚 ‎