✳️رشتهتوییت استاد ضیایی (مدرس دورهی تاریخ شکلگیری غرب مدرن)، در باب سفر اخیر ترامپ به هند و جایگاه آن کشور در دکترین #بازی_بزرگ، و کشتار مسلمانان توسط هندوها پس از سفر ترامپ:
1️⃣ سفر اخیر ترامپ به هند، باید در چارچوب مخدوش ساختن #اوراسیا و ممانعت از شکلگیری یک قدرتِ محوری (یا ائتلافی از قدرتها) در آن بررسی بشود. #اقیانوسسالاری در نبرد جدید برای تسلط بر جهان راهی جز این تفرقهافکنی ندارد. این سفر مانند #برگزیت و همان اندازه در این نبرد مهم است!
2️⃣هند به عنوان یکی از مهمترین اعضای کشورهای #همسود (#Commonwealth) همیشه نقش مهمی در بازی #آتلانتیسیسم (حریان مسلط #الیگارشی_مالی_تجاری_جهانی) در برابر #اوراسیاگرایی داشته است. در پی شکست #جهانیسازی و در آستانه تبدیل #اتلانتیسیسم به #اقیانوسسالاری این اهمیت مضاعف هم میشود.
3️⃣دقت در سفرهای روسای جمهور آمریکا به هند (از آیزنهاور تا ترامپ) و سخنان آنان نشان میدهد این سفرها همواره بخشی از استراتژی #آتلانتیکگرایی در برابر #اوراسیاگرایی (چین، روسیه، اروپا، ...) بودهاست؛ این سفر نیز از این قاعده مستثنی نیست، بلکه در این شرایط اهمیت بیشتیری نیز دارد!
4️⃣این سفر اگر به توافق دفاعی مشترک بینجامد، به معنای آن است که همچون میانه سده نوزدهم، هند همچنان پایگاه اصلی #اقیانوسسالاری (#الیگارشی_مالی_تجاری_جهانی) در نبردهای مدرن علیه #اوراسیاگرایی خواهد بود.
گامهای بعدی چیست؟ در توییتهای هفتههای گذشته به آن اشارتهایی شده است.
✳️پیشینه تاریخی و ریشههای اقتصادیـسیاسی #تظاهرات_هند
1️⃣ جایگاه ویژه هند در امپراتوری بریتانیا به عنوان نماد #الیگارشی_مالی_تجاری غرب در سده نوزدهم و #آتلانتیسیسم بر کسی پوشیده نیست. #هند در قلب #اوراسیا و #مستعمره_طلایی است و حفظ آن یکی از مهمترین استراتژیهای دولت بریتانیا است.
2️⃣#اتلانتیسیسم در سده نوزدهم با هدف حفظ سروری دریایی آغاز شد و از همان ابتدا به مخدوش ساختن کرانه #اوراسیا و ایجاد پایگاههایی برای خود پرداخت: سنگاپور، بحرين، جبلالطارق، هنگکنگ. گامهای بعدی این الیگارشی فرایند ملتسازی برساخته (تصنعی) و مخدوش ساختن مرزهای درونی اوراسیا بود.
3️⃣ملتسازی تصنعی ابزار مهمی در ممانعت از شکلگیری یک قدرت محوری در اروپا بوده است. سده نوزدهم در اروپا و بیستم در آسیا و آفریقا نمونه خوبی برای این فرایند ملتسازی برساخته است. یونان 1821، بلژیک 1830، بلغارستان 1878،... در سده نوزدهم با این انگاره ملتسازی تصنعی شکلگرفتهاند.
4️⃣ملتسازی برساخته در قرن بیستم در #اوراسیا به ویژه پس از جنگ جهانی اول و ظهور ناسیونالیسمِ تازندهی روسی در کالبد جدید #کمونیسم شدت بیشتری یافت؛ کانون این پروسه، محدودهی #بازی_بزرگ شرق مدیترانه تا هند بود. کشورهای ایران، ترکیه، عراق، سوریه، و ... نمونههای شناختهشده آن هستند.
5️⃣علیرغم تنوع عنصر بنیادین و نیز فرآیند این ملتسازی (ناسیونالیزم بر پایهی نژاد، قومیت، زبان، دین، ...) ویژگیهای اصلی همه این ملتسازیها، القای حس خودبرترپنداری ملی، دشمنی فراوان با همسایگان، مرزهای تصنعی و خونین، و انکار هویتهای اقلیتهای درونمرزی و کشمکشهای برونمرزی است.
6️⃣پس از پایان جنگ جهانی دوم، و پایان عصر استعمار و شکلگیری استعمار نو، فرآیند رهاسازی مستعمرات نیز با همان الگوی #ملتسازی_برساخته دنبال شد. بهترین نمونهی آن نیز در شرق و در شبهقارهی هند و فرآیند تشکیل دولتملتهای آن و به ویژه دولت هند و دولت پاکستان است.
7️⃣فرآیند استقلال شبهقاره از استعمار بریتانیا، پیریزی دو دولت مستقل هند و پاکستان مطابق نقشه ۱۹۴۸، الحاق کشمیر به هند پاکستان دو تکه، خونین بودن مرزهای دو کشور، چهار جنگ کلاسیک در فاصلهی ۷۰ سال، تنش پیوسته در مرزهای دو کشور، بیانگر ملتسازی برساخته در زمان رهایی از استعمار است.
8️⃣ملتسازی در هند بر پایه هندوییزم و ملیگرایی هندی شکل گرفت؛ یعنی میراث استعمار که در پیشااستعمار نبود.
راهبُرد اصلی سیاست خارجی هند از زمان استقلال، تعارض با پاکستان (که بر پایه تفاوت با هندوها تشکیل شد) میباشد. احزاب تندروی ملیگرا، از این اصل سیاست خارجی برای دستیابی به قدرت بهرهجستهاند.
9️⃣عضویت پاکستان در #سیتو 1333 و #سنتو 1334، هند را به سوی شرق سوق داد؛ اما پیشینه تاریخی استعماری و موقعیت اقلیمی و نیز عضویت هند در کشورهای #همسود همچنین وجود رهبرانی مانند #نهرو و #ابوالکلام_آزاد مانع از گرایش کامل آنها به چپ شد. و هند در سال 1340 از بنیانگذاران #نم #NAM شد.