eitaa logo
شهید حسنعلی ترکیان
117 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6هزار ویدیو
58 فایل
کانال رسمی شهید مدافع وطن حسنعلی ترکیان: @hasanalitorkian ارتباط و ارسال مطالب به مدیر کانال:👇 @Iamkana
مشاهده در ایتا
دانلود
موڪب بہ موڪب می‌رسیم از راه لڪ لبیڪ یا اباعبدالله ... دیروز در شوق زیارت ڪربلا بودند ... و امروز در انتـظار از شهدا ... @hasanalitorkian
💠حاج حسین یکتا: 🌷بچه ها! آقا دنبال یار میگرده ، آقا صبح تا شب به دِلای ما نگاه میکنه، اگه این دِلا مملو باشه از عشق ارباب؛ آقا میاد. 🌷بچه ها! بگیر بگیرِ امام زمان(عج) داره شروع میشه. یارگیری ارباب داره شروع میشه. یارگیریِ حسین (ع) برای پسرش مهدیِ ... مراقب باشین جانمونین ! @hasanalitorkian
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آبروریزی عرعور، مفتی اعظم تکفیری در پخش زنده تلویزیونی و دروغ گفتنش در مورد حمایت از داعش❗️ @hasanalitorkian
4.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 بسیار با کیفیت و زیبا 👌پیشنهاد ویژه حتما ببینید 🌹 ... محسن حججی سالگرد شهادت ☝️به شرط هدیه به شهید.... اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّدوَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @hasanalitorkian
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹نماهنگ "روضه‌ خانگی" با صدای حسین طاهری تولید شد @hasanalitorkian
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃دستى به دامانت زنم اى مهربان ابالفضل 🌹از مرحمت لطفى نما بر شیعیان ابالفضل 🍃ما عاشقان کربلائیم اى مه تابان 🌹جوئیم همه راهش ز تو با صد فغان ابالفضل 🌿السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 🌿السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام @hasanalitorkian
3.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷خدا با ماست... قوم موسی به حضرت موسی گفتند: ما دیگه گیر افتادیم.دشمن به ما میرسه و پدرمون رو در میاره! حضرت موسی فرمود: کلا ان معی ربی سیهدین 🌹 قطعا پروردگارم با من است و مرا هدایت خواهد نمود.... @hasanalitorkian
📩 طلبه های شـیراز اومدند خـــــدمتِ آیت الله بهاءالدینی(ره) و از ایشان درس خواستند این عارف بــزرگ بهـــشون فـــرمود: بــروید از درسِ زندگی بگـــــیرید اگر صیاد شیرازی شدید هم دنیا را دارید هم آخرت را. @hasanalitorkian
حُرِّ انقلاب از زبان دوست قدیمی: عاشق امام حسین بود. شاهرخ از دوران کودکی علاقه شدید به آقا داشت و این محبت قلبی را از مادرش به یادگار داشت. راه اندازی هیئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداری و گریه برای سالار شهیدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه های محرم او بود. در روز عاشورا به هیئت جوادالائمه می‌آمد و از همراه دسته عزاداری حرکت می‌کرد. در عاشورای سال ۵۷ ساواک به بسیاری از هیئت ها اجازه حرکت ودر خیابان را نمی‌داد. اما با صحبت‌های شاهرخ دسته هیئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد و ظهربه حسینیه برگشت. شاهرخ میان دار دسته بود. محکم و با دو دست سینه می‌زد. نمی دانم چرا اما آن روز حال و هوای شاهرخ با سال‌های قبل بسیار متفاوت بود. موقع نهار حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا مردم به خانه‌هایشان رفتند اما حاج آقا در حسینیه ماند و با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفر هم آمدیم و در کنار حاج آقا نشستیم. صحبت‌هایش به قدری زیبا بود که گذر زمان را حس نمی کردیم و تا اذان مغرب نشسته بودیم. صحبت‌های اونروز حاج آقا بسیار اثربخش بود. من شک ندارم اولین جرقه‌های هدایت ما در همان روز عاشورا زده شد. آن روز بعد از صحبت های حاج آقا و پرسش های ما، حری دیگر متولد شد. آن هم ۱۳ قرن پس از عاشورا. حری به نام شاهرخ ضرغام، برای نهضت عاشورایی حضرت امام(ره). از زبان برادر: سه روز از عاشورا گذشت. شاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفت و کار در کاباره را رها کرد. عصر بود که به خانه آمد و بی مقدمه گفت: _ پاشین، پاشین وسایلتون رو جمع کنید میخوایم بریم مشهد. مادر با تعجب پرسید _ مشهد؟ جدی میگی _آره بابا بلیط گرفتم، دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم در راه مشهد. مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم در راه اتوبوس برای شام توقف کرد. جلوی رستوران جوان دیوانه ای نشسته بود. چند نفری هم او را اذیت می‌کردند. شاهرخ جلو رفت و کنار جوان دیوانه نشست، دیگر کسی جرات نمی‌کردند آن جوان را اذیت کند. بعد شروع کرد با آن دیوانه صحبت کردن. یکی از آن جوان های هرزه با کنایه گفت _دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید! شاهرخ هم نگاهی به او کرد و بلند داد زد: _ آره من دیوانه ام، دیوانه! بعد با دست اشاره کرد و گفت: _ این بابا عقل نداره، اما من دیوانه خمینی ام. وارد رستوران شدیم و مشغول خوردن شام بودیم. همان جوان های هرزه دور هم نشسته بودند و بلندبلند به هم فحش می‌دادند. شاهرخ اشاره کرد که زن و بچه اینجا نشستند، آروم تر اما آنها از روی لجبازی بلندتر فحش میدادند. شاهرخ گفت: _ لا اله الا الله، نمیخوام دعوا کنم. اما یک دفعه و با عصبانیت از جا بلند شد. رفت سر میز اونها. من با خودم گفتم الان اون ها رو میکُشه، اما آنها تا هیبت شاهرخ را دیده‌ند پا به فرار گذاشتند. فردا صبح رسیدیم مشهد و مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع جلو رفت و با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را به ضریح چسباند. بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد که نمی توانست جلو برود را بلند کرد و جلوی ضریح آورد. عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زودتر از من رفته بود. می خواستم وارد صحن اسماعیل طلا بشوم که یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته، رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه‌هایش مرتب تکان میخورد.حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف میزد. مرتب می گفت: _ خدایا من بد کردم، من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم. خدایا من را ببخش. یا امام رضا به دادم برس. من عمرم را تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می‌زد. دو روز بعد برگشتیم تهران .شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرده بود و همه خلافکاری هایش را کنار گذاشت. @hasanalitorkian
ツ 🌷آیت‌ الله فاطـــــمی‌ نـــيا: بدترین سخن این است ڪه ڪردم و نـــشد زیارت رفتــم و نشد این نشدها شیطانی است هــیچ دعا ڪننده‌ای خالی بر نمی‌گردد اگر به صـلاح باشد همان را و اگر به صـلاحـــش نباشــــد بهـــتر از آن ‌را می ‌دهــند. @hasanalitorkian
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🔎 👈 بازگشت حُر از چند قدمیِ جهنم! 👈 حسین جهنمی را بهشتی می کنه! 🏢 حسینیه هدایت/محرم 1397 @hasanalitorkian
༻﷽༺ ❤️ 🌹دسٺ بر سینہ از راهِ دور 🍂مےدهم ؛ گلبانگِ نور 🌹بر مـنِ آشفتـہ ے غـرقِ گناه 🍂یڪ شاید بیندازے نگاه @hasanalitorkian