eitaa logo
شهید حسنعلی ترکیان
122 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
56 فایل
کانال رسمی شهید مدافع وطن حسنعلی ترکیان: @hasanalitorkian ارتباط و ارسال مطالب به مدیر کانال:👇 @Iamkana
مشاهده در ایتا
دانلود
✍برای 🕊 🍂 گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار چشم خیره به عکس📸 هایی که از دست به دست میشد 🌾آری سه سال گذشت از نگاهی که به نگاه معصوم تو گره خورد و انگار دلمـ💗 پر شد از ! 🍂سه سال گذشت از اولین روزی که دوست داشتم را در آینه دلم شبیه تو👥 ببینم، همان قدر و پاک و نورانی✨ 🌾دوست داشتم از تو بشنوم🎧 از زندگی پر برکتی که در ، آسمانی ات کرد و بدانم چه کردی‼️ که خدا کنار نامت به خط خون نوشت ! 🍂دوست داشتم شبیه تو نمــاز بخوانم؛ شبیه تو کنم، جایی باشم که تو بودی👤 و راهی را بروم که و دقیقا پا👣 جای پای تو بگذارم که شاید من هم عاقبت به خیر باشم✅ که شاید ... ! 🌷 @hasanalitorkian
مسئولیت زندگیتان را به عهده بگیرید این را بدانید فقط شما هستید که میتوانید خودتان را به جایی که میخواهید برسانید نه کسی دیگر... @hasanalitorkian
آفتــ☀️ـــاب از سمتِ می تابـد هنوز با طرح لبخنــ☺️ــدتان پرُ از است ... 🌺 @hasanalitorkian
💕 هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همه ‌چیز درست می‌شود... از همه‌ چالش‌ها لذت ببرید؛ هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است... خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد! 🍃🍃🍃 @hasanalitorkian
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 🌓 ❤️ هر جای که باشی دلم به سویت می کشد ، من قبله ام را به تو می سازم تا راهم همیشه باشد، مثل راههای پر پیچ و خمی که با قدیمی روشن شده است . از تو گفتن بوی می دهد، شبیه رایحه ی است شبیه برگهای بهترین سالهای زندگی ام که با و عجین شده بود . 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د در ابتدای صبح بر شریانهای جاری می شوی و تا هر زمان که ماندنت باشد بر خمود می تابی تا دهی زندگی را به عشق شدن در که در آن شده است. تو هستی تا درگاهت شوم تا باز از نفحات بوی خوش زندگی را دریابم و به سمت هدایت شوم . دیرینه ام ، پاهایم زده است و راه رفتن در تو را از من گرفته ، در تو افتان و خیزان می روم اما وقتی به تو می کنم گویی تازه ای در من می شود و تمام من خود آگاه می شود ‌. من می گویم 🌴 شب بخیر تو بگو عاقبت شما 🌴 ختم به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌗 🌷 💐🍃🇮🇷🍃💐 @hasanalitorkian
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 یک سالی از مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، خانه شان گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان ) همراه و دختر چهل روزه مان رفتیم از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان نشسته بودند و خوش و بش می کردند از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه سمت خانه ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد قدم هایش را بلند بر می داشت که تر برسد به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن رفته کمی که آرام شد، گرفت سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم می خواند و اشک می ریخت آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید راضی نباشد . ولی همیشه یک بود ، حتی در مبارزه با راوی : 💐🍃🇮🇷🍃💐 @hasanalitorkian
✳ یک روز می‌فهمیم زندگی دنیا اصلا زندگی نبوده! 🔻 «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» انسان می‌گوید: ای کاش برای زندگی‌ام چیزی پیش فرستاده بودم! انسان وقتی وارد صحرای و عالم می‌شود تازه می‌فهمد که زندگی‌اش آن است و این که در بوده اصلا نبوده بلکه جلسه‌ی بوده. درست مثل یک دانشجو که ساعتی در جلسه‌ی امتحان است و آن امتحان، سرنوشتش را در همه‌ی عمر و برای ده‌ها سال تعیین می‌کند. در این‌جا تعبیر قرآن تعبیر عجیبی است، کأنه می‌خواهد بگوید قبل از این‌جا اصلا زندگی نبود. «يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي» ای کاش برای زندگی‌ام چیزی پیش فرستاده بودم. 👤 📚 | ج۲۸ 📖 ص ۵۴۴ #⃣ 💐🍃🇮🇷🍃💐 @hasanalitorkian