هدایت شده از ماهبندان | محمدرضا شهبازی
41.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله
از اجرای برنامه پاورقی کنارهگیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصهش اینکه قرار نیست بسیجی فحشخور زمان فتنه و جنگ و... باشه و در عافیت، سلاحورزیها و رشیدپورها و آخوندیها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن.
قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علیوردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن.
ما زورمون به هیچکس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه. بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانههای مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله میکردن.
امیدوارم خدا عاقبت همهمون رو ختم به خیر کنه.
میراث
بسم الله از اجرای برنامه پاورقی کنارهگیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصهش اینکه ق
هوالشّاهد
.
دسته گل ها دسته دسته می روند از یادها
گریه کن، ای آسمان! در مرگ طوفان زادها
سخت گمنامید، اما ای شقایق سیرتان!
کیسه می دوزند با نام شما، شیّادها
با شما هستم که فردا کاسه ی سرهایتان
خشت می گردد برای عافیت آبادها
غیر تکرار غریبی، هان، چه معنا می کنید؟
غربت خورشید را در آخرین خردادها
با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم: ای باران که می کوبی به طبل بادها!
هان، بکوب اما به آن عاشق ترین عاشق بگو:
زنده ای، ای زنده تر از زندگی! در یادها
مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان و موج
هیچ چیز از ما نمی ماند، مگر فریادها
.
#علیرضا_قزوه
.
.
.
پی نوشت:
.
وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿۲۲۴﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷﴾
و شاعران [كافر] را گمراهان پيروى مىكنند. آيا نمىنگرى كه ايشان در هر وادى سرگشتهاند؟ و ايشان چيزهايى مىگويند كه خود انجام نمىدهند. مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و خداوند را بسيار ياد مىكنند، و پس از آنكه ستم ديدهاند انتقامشان را گرفتهاند، و كسانى كه ستم كردهاند زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد.
.
قرآن کریم، آیات انتهایی سوره ی شعراء
.
از علمدار #شاعران_انقلاب جناب قزوه دعوت می کنم تا با #استعفا از سازمان تحت نفوذ براندازان و خائنین به خون شهدا و کسانی که در زجرکش کردن شهید #آرمان_علیوردی و #روحالله_عجمیان به نحوی سهیم بودند (امثال رشيد پور و گلزار و...)، به همه ی ما درس #شرف دهد و یادآوری کند که هنوز #انقلابی ست.
هو یا علی مدد.
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از جهاد قلم | علی سلیمیان
بسمالله
✅
نکتهای چند:🔺 شاعر انقلاب یا شاعر انقلابی؟ تفاوتهای عمیقی بین این دو واژه است! به برخی از آنها اشاره میکنم: ۱. شاعر انقلاب در مدح و تأیید انقلاب به عنوان قدرتی که زیر پرچم آن زندگی میکند شعر میسراید، چون صرفهاش در این است، چه بسا اگر قدرت دیگری سر کار بود برای آن میسرود. اما شاعر انقلابی دل در گرو انقلاب دارد، دلسوز و همراه است، پیشرفتها را میستاید و کمبودها را به نحو شایستهای گوشزد میکند. ۲. شاعر انقلاب در پی چسباندن خود به افراد و مجموعههای منتسب به انقلاب است، برای به دست آوردن جایگاه و قدرت تلاش میکند، هدفش رسیدن به نام و نان است. اما شاعر انقلابی در پی انجام وظیفهاش در جبههی کنونی انقلاب است، برای خدمت به انقلاب و مردم تلاش میکند، هدفش رسیدن به رضای خدا و امام است. ۳. شاعر انقلاب از هر وسیلهای برای مطرح کردن خود استفاده میکند، چه بسا اگر به مسئولیتی رسید از آن برای ارضای خودخواهیهایش بهرهها میبرد. اما شاعر انقلابی از هر موقعیتی برای تحقق آرمانهای انقلاب استفاده میکند، با مسئولیتهای اداری خیلی میانهی خوبی ندارد ولی مسئولانه و متعهدانه برای انقلاب کار میکند. ۴. شاعر انقلاب در مدح انقلاب و منتسبانش محدود شده است، اما شاعر انقلابی افقهای پیش روی انقلاب را میبیند و آنها را برای مردم ترسیم میکند. ۵. شاعر انقلاب چون احتمالا سر سفرهی انقلاب جای خوبی نشسته است خیلی محتاط و محافظهکار عمل میکند، مبادا جایگاهش به خطر بیفتد، از کنار تبعیضها و ستمها با تغافل عبور میکند. اما شاعر انقلابی در خط مقدم مبارزه است، از گلوله خوردن نمیترسد، خودش و قلمش وقف انقلاباند، از بیان تبعیضها و ستمها ابایی ندارد، چون آن را موجب تقویت انقلاب میداند حتی اگر تضعیف خودش را به همراه داشته باشد. ۶. شاعر انقلاب از وضع موجود راضی است، چون جایگاه دارد، رفاه دارد، به خیلی از اهدافش رسیده است یا در شُرف رسیدن است، شاید اصلا آرمانهای انقلاب برایش اهمیتی نداشته باشد. اما شاعر انقلابی تا رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلیاش راضی نمیشود و برای بهبود شرایط همواره در تلاش و نبرد است. ۷. شاعر انقلاب ممکن است روزی ضدانقلاب شود، اما شاعر انقلابی ممکن است روزی شهید... #علی_سلیمیان eitaa.com/alisalimian_poem
میراث
هوالشّاهد . . ۲۰) ابومخنف از عقبة بن بشير الأسدي نقل کرد: ابوجعفر محمد بن علی بن حسین _که درود خدای
هوالشّاهد
.
.
۲۵) ابومخنف از عبدالرّحمن بن جندب الأزدي نقل کرد:
پسر مرجانه _که در آتش خشم خدای سرگردان باشد_ پس از شهادت حسین _که درود خدای بر او باد_ از بزرگان کوفه در مجلس مصاحبتی دلجویی کرد. ولی عبیداللّه بن حرّ جُعفی را ندید. تا اینکه پس از چند روزی عبیداللّه نزد او رفت و از بیماری اش برای نبودن در مجلس یاد شده توجیهی ساخت. امّا بن زیاد او را گفت: «بیماری ات دروغ است، تو با دشمن ما بودی!» امّا بن حُر چنین پاسخش داد که «اگر با ایشان بودم، آشکار می شد. چرا که چون منی پنهان نتواند بود!»
چندی پس از آنکه جعفی از مواجهت با بن زیاد به سلامت گذشته بود، با یارانش به زیارت قتلگاه حسین _که درود خدای بر او باد_ رفت و این شعر را سرود:
امیرالخائنین می گفت عاشورا مرا دیده
مرا چونان سواری در مصاف نیزه ها دیده
ولی من از طلوع مرگ جا ماندم، نمی دانست
قشون حسرتم را در غروب کربلا دیده!
و ابری سرخ روی خیمه هایش سایه می انداخت
حسین از هر نم خونی که زد، چندین بلا دیده
عطش امّا روایت های بغض آلود مشکی بود
که دستی را جدا، سر را جدا، تن را جدا دیده
تمام سوره ها را آیه آیه بخش می کردند
خدا قرآن خود را ارباً اربا در عبا دیده
پیمبر اشکی سربازهایی شد که مولا را
سر سجّاده هم حتّی سپر بودند با دیده
غبار غربتش از چادر زینب به راه افتاد
که در طوفان شام آتش بیار کوچه را دیده!
زنی پشت در و مردی ته گودال جان می داد
مدينه تیغ فتنه خورده، داغ کربلا دیده!
کنار تربتش از بس جگر از چشم می ریزم
گمانم می شود خونابه آخر در عزا دیده
ولی ای کفر! ای کین ردای دین به تن کرده!
مسلمان در مصلّایت مسلمانی کجا دیده؟
خلافت را زمین بازی ات دیدی، نفهمیدی
به تلبیسی فریبت داده ابليس بلاديده
بیا در چنگ مرگ من بمان! راه گریزی نیست
که دامن گیری خون را زمانه بارها دیده
.
#حسن_خسروی_وقار
.
@hasankhosravivaghar
هوالشّاهد
.
#خیمه
.
مثل همیشه از همه سرها سری حسین
بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین
«کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این!
قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین
از هرکجای دشت شمیم تو می وزد
عطر گل محمّدی پرپری حسین
تو قبل قتله گاه علی اکبری، ولی
تو بعد قتله گاه علی اصغری حسین
تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم
عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین!
من که هنوز هم کمرم درد می کند!
حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟
چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست
تنها پناه بی کسی خواهری حسین
حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی!
تو جلوه گاه رحمت پیغمبری حسین
از اشک ما بنای قیامت شود خراب
از قاتلان خویش اگر بگذری حسین
.
#حسن_خسروی_وقار
.
جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی، مصادف با ظهر عاشورای سال ۱۴۴۵ هجری قمری، مصلّای قم.
.
@hasankhosravivaghar
«به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت»
باختم زندگی ام را به دل ساده ی خویش!
.
#من و #سایه
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
هوالنّور
.
#حاجت
.
.
حاجتی بودم که از دست دعا برگشته بودم
بر لب پیغمبری بی ادّعا برگشته بودم
گفت: «اقرأ»! من ولی «إشرب» شنیدم، مثل اینکه
با عبایی خیس از غار حرا برگشته بودم
کاروان تشنه ست و من در خواب و شام شرک در پیش
قصد زمزم کرده و از کربلا برگشته بودم
در شب تاریک و بیم موج و گردابی پسر کش
نوح من مانده ست و من بی ناخدا برگشته بودم
پای برگشتم ولی در جاده ای جا مانده شاید!
خواستم برگردم و... بی ردّ پا برگشته بودم!
اهتزارش را بیندازم به پای دشمنانش
بادم و از پرچم فرمانروا برگشته بودم
رنگی از گردن کشی روی گریبانم نمانده ست
از قیام خون اگرچه سر جدا برگشته بودم
خانه ی من چشم هایش بود و وای از چشم هایش...
زخمی ام می کرد و آوخ... من کجا برگشته بودم؟!
سرزمینی بود مست انقلابی های عاشق
دوره ی شاهم که با یک کودتا برگشته بودم
انتظارم را ندارد هیچ کس در هیچ جایی!
من ظهوری نابهنگامم، چرا برگشته بودم؟
.
#حسن_خسروی_وقار
.
آبان ۱۴۰۰
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از مجتبی خرسندی
🔻کانال اشعار و نوشتههای
✔️#مجتبی_خرسندی
🔹#شعر #سرود #داستان
🔸#افتخارات #مرور_خاطرات
🔹#معرفی_کتابها #مصاحبهها
🔸#نقدها_تحلیلها #وقایع_روزمرّه
🔹#توییتها #درد_دل #هنر_گفتوگو
🔻آدرس در ایتا؛
https://eitaa.com/Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از میراث
#هوالعلی
.
صفحه ی #حسن_خسروی_وقار در ایتا و روبیکا.
#میراث
#غزل_امروز
#ادبیات_معاصر
#شعر_انقلاب
#شعر_خوب_بخوانیم
.
#ادبیات را از نگاه #او ببینید.
.
#میراث در ایتا:
https://eitaa.com/hasankhosravivaghar
#میراث در روبیکا:
https://rubika.ir/hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
#ارس
.
.
چشم را هم چکاندی و دیدی گریه بغض تفنگی من بود
دامنت را گرفته، می تازد! خون من اسب جنگی من بود
حرف بی پایه از شکستت نیست، این عصایی که زیردستت نیست
خواست قنداق برنویی باشد که پر از بی فشنگی من بود
کفنم نیستی که می پیچی سر راه سپاهیان تنم
گور بهرام را خودم کندم! هرچه تیمور، لنگی من بود
ای که از روس، انگلیس تری! به ارس های من حریص تری
ترک متروک مست! _باکو جان_ قلعه های تو سنگی من بود
دختر خان ایل بی باره! ای عروس هنوز آواره!
تی وی سر جهاز تو حتّی جعبه ی جوجه رنگی من بود
رفته ای در مِه و محاق ترم، گرچه عمری ست بی چراغ ترم
شب تهران و روز تبریزم، ماه محو قشنگی من بود
من همانم که صفحه ی تاریخ در زمستان من ورق خورده
خش خش برگ در گلستان هم خس خس سینه تنگی من بود
حرف عبّاس میرزا شد و باز ترکمانچایت از دهن افتاد
قندهارم اگر به تلخی زد، نشئه ی شاه بنگی من بود!
ارتش سرخ سکّه نوشان و خاک زرّین و قحبه ی قجری
خطّ جور تزار و خون جگری سرنوشت شرنگی من بود
الغرض ماهدخت ترمه به تن، باکوی من! زن ستاره بدن
روی تو ردّ چشم من مانده ست، آسمانت پلنگی من بود...
.
#حسن_خسروی_وقار
.
آذر ۱۳۹۹
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از عقیق
🔻شما هم در این نظرسنجی بزرگ شرکت کنید:
یک بیت، یک شاعر
در میان اشعار آیینی تکبیتهایی هستند که شهرت یافتهاند و در میان مخاطبان خاص و حتى در فضای عام بر زبانها میگردند و تکرار میشوند.
👇👇👇
aghigh.ir/000XGF
✅کانال عقیق
@aghigh_ir
هدایت شده از میراث
هوالشّاهد
.
وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴿۲۲۴﴾
و شاعران را گمراهان پيروى مىكنند.
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ ﴿۲۲۵﴾
آيا نمىنگرى كه ايشان در هر وادى سرگشتهاند؟
وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ ﴿۲۲۶﴾
و ايشان چيزهايى مىگويند كه خود انجام نمىدهند.
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ ﴿۲۲۷
مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و خداوند را بسيار ياد مىكنند، و پس از آنكه ستم ديدهاند، انتقامشان را گرفتهاند. و كسانى كه ستم كردهاند، زودا كه بدانند كه به چه بازگشتگاهى راه خواهند برد.
.
.
قرآن کریم، از سوره ی شعرا.
.
.
.
به شاعرانی که نفاق را پیشه ی خود کرده اند، هم آنان که روزگاری مدّاح سران فتنه اند و روزگاری نوحه کن غربت امام امّت. نماز را در مسجد ضرار می خوانند و افطار را در سفره ی علی تنها با چند دانه خرما می گشایند که برای شام به کاخ ابوسفیان بازگردند.
.
.
#کتمان
.
هرچه باشد، معتکف در مسجد خان نیستیم
ای شمایان عبد خوانش! از شمایان نیستیم
نان اگر در سفره ی شیخ است و ایمان خوان اوست
بنده ی نان نیستیم و بند ایمان نیستیم
از حرام و از حلال و... الغرض جز خون خلق
هرچه گویی، خورده ایم... امّا پشیمان نیستیم
در طواف کعبه از لب هایمان مِی میچکید
_لَعنَةُ اللّهِ عَلَینا_ اهل کتمان نیستیم
روزگاری چون شبان و گاه گاهی مثل گرگ
می دریم و در لباس میش، پنهان نیستیم
چون درخت بی بری در جمکران هستیم و شکر
زیر بار باغداران جماران نیستیم
«گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید» ۱
از کسی جز همرهان خود هراسان نیستیم
قسمت ما و شما از زندگی جز مرگ نیست
چند روزی بیش در این شهر مهمان نیستیم
.
#حسن_خسروی_وقار
.
مهر ۱۳۹۷
.
.
۱) « گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان، غم مخور! »
#حافظ
.
راستی
چند ساعت وقت گذاشتم و با خون دلم نوشتم از رنج هایی که در این سال ها بر #شعر_انقلاب رفته. امّا دستم به دکمه ای خورد و همه اش پاک شد. انگار خدا می خواست دردها در سینه بماند که مبادا بیش از این دشمن شاد شویم.
از خدا برایم شهادت بخواهید در راه منجی.
یا علی.
.
@hasankhosravivaghar