eitaa logo
370 دنبال‌کننده
129 عکس
42 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالغنی . سلام و درود خدا به معلّمان مهربانم و دوستان جانم. نیک دلم که از این پس شعرهایم را در این مجازگاه ایرانی با شما نوران چشمم و چراغان دلم به دیدار بگذارم. مهربانی می کنید اگر به دیده ی نقد به زندگی شعرهایم بنگرید و با نکته های ناب خویش، روشنای راهم باشید. خاک پای شما ۱۴ دی ۱۴۰۱ مهری . @hasankhosravivaghar
. . چشم را هم چکاندی و دیدی گریه بغض تفنگی من بود دامنت را گرفته، می تازد! خون من اسب جنگی من بود حرف بی پایه از شکستت نیست، این عصایی که زیردستت نیست خواست قنداق برنویی باشد که پر از بی فشنگی من بود کفنم نیستی که می پیچی سر راه سپاهیان تنم گور بهرام را خودم کندم! هرچه تیمور، لنگی من بود ای که از روس، انگلیس تری! به ارس های من حریص تری ترک متروک مست! _باکو جان_ قلعه های تو سنگی من بود دختر خان ایل بی باره! ای عروس هنوز آواره! تی وی سر جهاز تو حتّی جعبه ی جوجه رنگی من بود رفته ای در مِه و محاق ترم، گرچه عمری ست بی چراغ ترم شب تهران و روز تبریزم، ماه محو قشنگی من بود من همانم که صفحه ی تاریخ در زمستان من ورق خورده خش خش برگ در گلستان هم خس خس سینه تنگی من بود حرف عبّاس میرزا شد و باز ترکمانچایت از دهن افتاد قندهارم اگر به تلخی زد، نشئه ی شاه بنگی من بود! ارتش سرخ سکّه نوشان و خاک زرّین و قحبه ی قجری خطّ جور تزار و خون جگری سرنوشت شرنگی من بود الغرض ماهدخت ترمه به تن، باکوی من! زن ستاره بدن روی تو ردّ چشم من مانده ست، آسمانت پلنگی من بود... . ‌ . آذر ۱۳۹۹ . @hasankhosravivaghar
هدایت شده از رضا ابوذری
دلم گرفته که این روزها خودم باشم بدون دغدغه، تنها، رها خودم باشم همیشه آینه‌ی این و آن شدن.. کافی‌ست همیشه دیگری ام، پس کجا خودم باشم؟ سکوت بهتر از این قیل و قال و همهمه‌هاست رها کنید مرا بی‌صدا خودم باشم چقدر چیدن واژه... جنون شعر بیا! که بین این همه شاعرنما خودم باشم چقدر صورتکم را عوض کنم ای شهر؟ چه بهتر است کمی بی ادا خودم باشم همیشه و همه‌جا باب میلتان بودم اجازه هست که این بار را خودم باشم؟ @rezaaboozari
. آینه ای شکسته را این همه سنگ می زنی؟! چرا به چهره ی خودت سیلی جنگ می زنی؟ در این نبرد تن به تن، غزّه ی بی پناه، من مقاومت نمی کنم، بزن! قشنگ می زنی مرا که میهن توام، به دار می کشی و بعد رج به رج انقلاب را طرح فرنگ می زنی دشت منی! نخواستم به بوم ها ببینمت غيرت ایلی مرا به عشوه رنگ می زنی سر سیاه چادر از برنوی خود گذشته ام! به مرد بختیاری ات تهمت ننگ می زنی؟! باز شهید تو شدم، تار ‌شو و نبین مرا! چرا به چشم خونی ام هنوز چنگ می زنی؟ پای نمردنم نمان، دختر تينموریان! گور به گور کن مرا! چقدر لنگ می زنی...! رقص نماز واره ای! روزه ی باده خواره ای! بگو به دین کیستی؟ که شیخ و شنگ می زنی! به من که نذر مستی ات عبا به آب داده ام شرم نمی کنی مدام حرف شرنگ می زنی؟ یاغی عشق با قتال، رام کسی نمی شود! ماه نمی شوی عزیز! هرچه پلنگ می زنی . . اردیبهشت ۱۴۰۱ . @hasankhosravivaghar