eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.8هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
693 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 🕊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ان شاءالله به خوشی بخونید ♡✓ @hasebabu
برخی 📚 رو باید چشید، برخی دیگر رو باید بلعید 😋و تعداد محدودی را هم باید جوید و هضم کرد.😉 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡♡ @hasebabu
هدایت شده از شهید سجاد زبرجدی
اعلام اسامی برندگان 🌹🌹 پنج نفر از شرکت کنندگان به قید قرعه برنده این دوره از مسابقات کتابخوانی شدند پاسخ درست به ترتیب ج و ب اسامی برندگان به قید قرعه آسیه صبوری زاده سکینه حیدری الهه اسعدی زهرا بوری 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 لطفا مشخصات کامل (نام، نام خانوادگی، آدرس کامل پستی و شماره تلفن) خود را برای ادمین کانال ارسال کنید تا در اسرع وقت جوایز پست شود 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚|معرفی کتاب دخیل عشق♥️🌿 «دخیل عشق♥️🌿» رمانی زیبا و خواندنی از مریم بصیری است ✨ که داستان دخیل بستن زنی به نام صبوره در کنار ضریح حضرت امام رضا (ع) برای ازدواج با یکی از یادگاران دفاع مقدس را روایت می‌کند.🕊 صبوره پرستاری است که دل در گروی مهر جانبازی به نام رضا دارد اما حجب و حیا مانع از بیان عشقش می‌شود و درنهایت دست تقدیر رضا را با خود می‌برد. صبوره تنها می‌ماند اما کمی بعد سر و کله یک خواستگار پیدا می‌شود و...✨ مریم بصیری در «دخیل عشق♥️🌿» به موضوعاتی که ناشی از افروخته شدن آتش جنگ است، پرداخته است. مجرد ماندن دختران، صدمات جسمی و روحی جوانان که ناشی از جنگ است، شیمیایی شدن جانبازان که با گذشت بیش از ۲۰ سال از جنگ از آن بی‌اطلاعند و ... از جمله مسائلی هستند که در این رمان مطرح می‌شوند. قیمـت:32/000 تومـٰان بٰـا تخـفیـف : 28/800 تومـٰان 📚|@hasebabu
1_2697032478.mp3
2.38M
کنار دستت داری؟! ☺️ ــــــــــــــــــــــــــــــــ❣ـــــــــــــــــــــ گره افتاده به کارم چه کنم آقا تا گره از کار گشایی، دیر شده @hasebabu
💔 زینب عادت داشت، گل‌هایی را که روح‌الله برایش می‌خرید، پرپر می‌کرد و لای کتاب خشک می‌کرد. در یکی از نبودن‌های روح‌الله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ‌ها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمی‌دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روح‌الله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشــــقِ من دلتنگ نباش!» ـــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــ @hasebabu
🍃 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟» – بله – چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟ روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه» زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.» روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم» ـــــــــــــــــــــــــــــ♡♡ـــــــــــــــــــــــــــ @Yaa_zahra18📲 @hasebabu📚
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
لینک ناشناسمون(: https://abzarek.ir/service-p/msg/989774
امشب فقـــــــــط رو نسبت به حسیبـــــــا (ادمین،معرفی،ثبت سفارشا و....) بگین +ان شاءالله برا بهتر شدن کانال و رضایتمندی شما عزیزان منتظرتونم یا علی☺️ ها(هــــــر چه میخواهد دل تنگت بگو😁)
+لازم بود بذارمش کانال✅☺️ ممنونم بابت حضور گرم و پرمهرتون♡✓