#بریده_ای_از_کتاب ✂️
#حسین_از_زبان_حسین
((در حالی که مشتی از خون این فرزندم را به سوی آسمان میپاشیدم گفتم:) «هَوَّنَ عَلَی مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَینِ اللَّهِ!» آنچه این مصیبت را برایم آسان و قابل تحمل میکند این است که در برابر نگاه خداوند انجام میگیرد.))
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
نام اثر :حسین از زبان حسین (ع) نویسنده :محمد محمدیان ناشر :معارف رده سنی/مخاطب :عمومی قالب کتاب :زن
#جلدنرم 75000تومان🌱
قیمت با تخفیف 70/000🎁
#واریزی🌱
#سه_جلدی_بینهایت📚
#یزد🍃
ـــــــــــــــــــــــــــ
ممنونم بابت اعتمادتون ♡
بمونید برامون🌺
@hasebabu
#معرفی_کتاب
#ماه_به_روایت_آه
📚ماه به روایت آه
رمانی دربارهی زندگی حضرت عباس که از زبان شخص های مختلف به زندگی این بزرگوار پرداخته شده است.
🍃 برشی از کتاب:
پدر پس از قدری تأمل گفت: «هر چه فکر میکنم، دختری با این صفات، به اضافه عفت، نجابت، اصالت، شرافت و زیبایی که در عین حال لایق همسری تو باشد، تنها یک نفر را میشناسم: فاطمه.»
با شنیدنِ نام فاطمه، دست عمو بر بازویم بیحرکت ماند. پدر که به ناگاه متوجه ایهام کلام خود شده بود، به سرعت افزود: «... فاطمه، دخترِ حِزام بن خالد از قبیله بنی کلاب. تا آنجا که میدانم، تا به امروز نه هیچ مردی لیاقت و جسارت خواستگاری از او را در خود دیده و نه او به کسی اجازه خواستگاری و همسری داده است. خانواده و نیاکان او از دلیرترین و بیباکترین جنگاوران و شجاعان عربند.
— — — — — — — — — — — —
🔺قیمت کتاب 52000 تومان
🎁قیمت کتاب با تخفیف 47000 تومان
— — — — — — — — — — — —
#دنیای_کتاب_حسیبــا 📚
╭┈──────
╰─┈➤@hasebabu
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#معرفی_کتاب #ماه_به_روایت_آه 📚ماه به روایت آه رمانی دربارهی زندگی حضرت عباس که از زبان شخص های
بریده ای از #ماه_به_روایت_آه📚
. ــــــ ـــــــ ــــــــ ـــــــــــ ـــــــــــــــــــــ
سلامش را پاسخ دادم و گفتم از حسین خواهشی دارم ولی شرم، مانع میشود که با او بگویم. خندید و گفت: خدا امورت را اصلاح کند. چرا از درگاه وارد نمیشوی؟ ـ درگاه؟ کدام درگاه؟ ـ درگاه حاجات، بابالحوائج. عباسبن علی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hasebabu
#واریزی 🌺
#ماه_به_روایت_آه 📗
#زنده_باد_کرمانشاه ❤️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمرتون پربرکت ❤️
حضورتون کنارمون باعث افتخاره براما♡ بمونی برامون مهربون♡♡
@hasebabu
~هوالمحبوب...
آموختهام که وقتی ناامید میشوم خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم
خدایا شکـــــــرت که به من یه روز دیگه فرصت بندگی دادی
سلام رفقـــــــا وقتتون بخیر ♡
@hasebabu
گاهی روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرایی.😢
تارشان از غرور است و پودشان از رنج مدام رج می خورد.
این که می گویم غرور، واقعا غرور است. همان سرِ افراشته و قلبِ مطمئن. اوج غرور است که زن باشی و طوری پای کار بمانی که جز تو از هیچ کس برنیاید.
می بینی و می مانی و دم نمی زنی تا خون بشود به دلت.💔
حوض خون همان خونِ دل است..
📖| برگی از #کتاب
چند دقیقه آرام می شدم، دوباره با دیدن لباسی ترکش خورده به مادرهای شهدا نگاه می کردم و می زدم زیر گریه😭. غصهٔ دو سه سال جنگ و ترس از ماندن زیر آوار، گوشهٔ دلم بود😢. ولی دیدن لباس های خونی هزار برابر سخت تر از آن همه ترس و اضطراب بود. آن روز آن قدر گریه کردم که چشم هایم شدند کاسه خون........
#حوض_خون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hasebabu
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
گاهی روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرا
با هم چند قاچ از این کتاب برداریم! √..
#حوض_خون🥀
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــــــــــ
«کف حوض تکه استخوان و گوشت میماند. من آنها را جمع میکردم، جداجدا غسل میدادم، میگذاشتم لای پارچه، ... محوطه را میکندم و زیر خاک دفنشان میکردم و روی هر کدام سنگی میگذاشتم. بقیه دائم میگفتند "چه دلی داری!"... کمکم اطراف رختشویخانه شد زیارتگاه.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــــ
#تیکه_ای_از_حوض_خون🥀
— — — — — — — — — — — —
#دنیای_کتاب_حسیبــا 📚
╭┈──────
╰─┈➤@hasebabu