eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.8هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
782 ویدیو
5 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
عنوان: راهی به سوی تو... رو تخت بی هدف دراز کشیده بودم، خواهر دوقلوم روی زمین نشسته بود، هندزفری تو گوشش، آهنگ جدید خواننده ی موردعلاقشو گوش میداد، یهو بابا در زد، من: بفرما داخل بابا بابا: سلام من و خواهرم: سلام، خوش اومدی دختر بابا، بیا یه کتاب از مسجد گرفتم، خیلی ازش تعریف می‌کردن. خواهرم: ببینم چیه بابا: بیا بگیرش خواهرم: اوه نه، اینو نمی خوام، نمی خونم. بابا: داشت از اتاق خارج میشد من: بابا وایسا من میخونم بابا: پس مال تو، مطمئنم از این کتاب‌ها دوست داری من: کتاب رو گرفتم، نگاهی بهش انداختم، وای خدای من، راجب زندگی یه شهید هست، خیلی علاقه دارم به این داستان ها... از بابا تشکر می کنم و همون لحظه شروع به خوندن می کنم... روی جلد کتاب نوشته: سلام بر ابراهیم... . الان چندین روزه دارم کتاب رو می خونم، چرا اینقدر برام جذابه، با هر جمله کیف می کنم، عجب مردی بود، باایمان، بااخلاص، مهربون، دلسوز، ورزشکار، ورزشکار، ورزشکار... خیلی از شخصیتش خوشم اومد، برام به شدت جالب بود چنین ورزشکاری با این شخصیت باایمان و پاک، به صفحات آخر و زمان شهادت نزدیک میشم، چرا قطرات اشکم بند نمیاد، دارم بلند بلند گریه می کنم، خدایا قلبم درد گرفت، کاش آخرش نمی نوشتی که حتی جسم نازنینش پیدا نشد... آخ قلبم خدا وقتی خوندن کتاب تموم شد، آرزو کردم، کاش منم مثل شما باایمان باشم، مثل شما ورزشکار و خاکی... و هم اینکه مثل شما بتونم آموزش و پرورش استخدام شم، آخه مدت هاست منتظرم آزمون استخدامی بیاد و بتونم شرکت کنم اما حیف نمیشد چندماه بعد... دفترچه آزمون آموزش و پرورش اومد وای که باز رشته دانشگاهی منو نمی خواد بعد از گذشت دو روز، روز شهادت شهید ابراهیم هادی رسیده، ۲۲ بهمنه، مجدد سایت رو چک می کنم، انگار برای دفترچه ویرایش اومده، تند تند نگاه می کنم، چقدر عجیب...، رشته من، رشته مامایی رو امسال برای رشته مربی تربیت بدنی و سلامت میخوان!!! سرمو برمیگردونم و خیره به عکس ابراهیم هادی روی جلد کتاب!!! . شروع میکنم خیلی جدی به درس خوندن، وقت کمی دارم، فقط دوماه، ۲۶ تا کتاب، چقدر زیاد بود اما باید تلاش کنم، باز خیره میشم به عکس شهید هادی، باز درسمو پرقدرت میخونم، تقویم رو نگاه می کنم، روز امتحان نزدیکه، روز تولد شهید هادی هم ۲ روز بعد از امتحانم!!! از شروع ثبت نام تا زمان امتحان، شهادت و تولد شهید هادی!!! ۸ مهر رسیده... امروز نتایج میاد منتظر نتایجم تو کانال ها دیدم میگن جواب ها اومد... با دستهای لرزان نگاه میکنم، صدای بابارو می‌شنوم که میگه نگران نباش، در کمال ناباوری، وای خدایا قبول شدم، نوشته هارو چندبار بالا و پایین میکنم رو به بابا: دیدی دیدی دیدی، شهید ابراهیم هادی کمکم کرد، سجده شکر، باز گریه، باز خنده... . یه کتاب، یه آرزو که شبیه تو باشم شهید هادی، یه رشته جدید ورزشی که با رشته تحصیلیم متفاوت بود، اما عجیب حضور تو در لحظه لحظه زندگیم حس میشه، تو همین جایی، کنارم... بعد از چندماه از شروع کار تو آموزش و پرورش، جایی که تو درس میدادی، من اینجام، اردوی راهیان نور... تو کانال کمیل جایی که تو بودی و تو کتاب از شجاعتت در اون ۵ روز خیلی گفتن... میدونم که اینجا هم منو دعوت کردی اومدم کجایی رفیقم... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❤️
سلام و نور یک شب یه اتفاقی خیلی بد واسه خانوادگیمون پیش اومد من اون شب نتونستم چشم رو هم بزارم فقط تو دلم تکرار میکردم یا امام زمان، یا شهید ابراهیم هادی همش تکرار میکردم که یه لحظه خابم برد صدای شهید ابراهیم هادی شنیدم بهم گفت بخاب صبح که بیدار شی همه چی درست میشه یه لحظه از خاب بیدار شدم قلبم به تپش افتاده بود باز شروع کردم به گفتن کلمه یاامام زمان، یا شهید ابراهیم هادی حتی یادمه وسط گفتنام چند بار خاب رفتم ولی تو خواب حس میکردم دارم اسمشون صدا میکنم صبح وقتی بیدار شدم دقیقا همون چیزی شد که شب شهید ابراهیم هادی بهم گفتن🥺🥲 ـــــــــــــــــــ ❤️
سلام عزیزم من یه معلمم که زندگی منو کتاب سلام بر ابراهیم متحول کرد اونم چه متحولی من ۱۵سال بود چادر رو کنار گذاشته بودم بی‌حجاب نبودم ولی خب برامم مهم نبود که موهام چندتا تارش پیدا باشه .ولی از وقتی این کتابو خوندم زمین تا آسمان اخلاق و رفتارم تغییر کرده چادری شدم محجبه کامل شدم حتی از اون به بعد سر کلاسم هم کتاب شهید ابراهیم هادی چندین جلد تهیه کردم و به دانش آموزام میدم و میخونن و اونا هم خیلی تغییر کردن بش متوسل میشن حاجت میگیرن.دیگه از اون موقع به بعد تصمیم گرفتم تمام مناسبتهای مربوط به این شهید رو ازش نگذرم. من رو بدجوری تغییر داد دارم با اشک چشم براتون مینویسم.الان تمام زندگیم شده شهید ابراهیم هادی🥺🥺🥺هرچی ازش خواستم جواب داده ـــــــــــــــــــــ ❤️🥺
حاج قاسم حتی قاب عکسش روی دیوار خونمون معجزه کرد همیشه با اشک و بغض نگاش میکردیم ولی همون نگاهش برامون معجزه کرد و به همه چیز رسیدیم به شکر خدا و نگاه حاج قاسم و ابراهیم هادی ☝️ ــــــــــــــــــــــــــــــ خوشحالم که دارمت دختر قشنگم❤️ الهی زندگیت سرشار از معجزه های قشنگ🥺
با سلام بنده نیز عنایاتی از شهید ابراهیم هادی داشتم میتونم بگم زندگیم عوض شد اگه نمی‌دونستم میزارید کانال خیلی وقت پیش میگفتم من شاید تا قبل از دو سال پیش یه کافر بدبخت بودم از گیتارزنی و مجالس حرام گرفته تا ده ها گناه دیگر ... نه از دین چیزی میدونستم نه از خدا و ائمه... تا وقتی که اسم کتاب سلام بر ابراهیم در یکی از کانال ها نظرم را به خودش جلب کرد حدس زدم درباره حضرت ابراهیم باشه سرچ کردم و با اولین تصویری که مواجه شدم تصمیم گرفتم این کتاب را مطالعه کنم منتها من آن زمان یک تازه نوجوان بودم و محصل، نه می‌تونستم از پدرم پول بگیرم نه خودم هزینه کتاب رو داشتم دوباره سرچ کردم تا به فایل رایگان کتاب که خود موسسه انتشار داده بود دسترسی پیدا کردم و هفته ها مطالعه کردم خلاصه کنم، به اینجا ختم شد که داداش ابراهیم شد خاص ترین و صمیمی ترین رفیق کل عمرم و اولین بار پارسال در عالم رویا ملاقات داشتیم قبل از اذان صبح بود که یه سری صحنه های ناگوار و وحشتناکی در خواب دیدم که ب یاد ندارم چی بودند بعداز این صحنه ها بود که دیدم شخصی با موتور از دور میاد نزدیک من شد موقع رد شدن از جلوم بهم گفت نماز نخونی این میشه (اشاره به اتفاقات ناگوار) دقیقا اینو گفت و رد شد و منه گناهکار و بی نماز از 20 خرداد ماه سال 1402 نماز میخونم این در حالی بود که 26 خرداد تولدم بود و با نماز وارد ۱۷ سالگی شدم و این قشنگترین اتفاق پارسال و کل زندگیم بود. و‌ تا الان داداش ابراهیم این عنایات رو‌ ازم دریغ نکرده و سه مرتبه در عالم رویا تذکراتی را داده است ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروزمون چطور گذشت؟؟؟ 🥰🇮🇷🍬🌼🌷
کتابخونای حسیبا 😉😅 افرین بهتون❤️✌️
دنیا دنیا این صدای شیر دختران غیوره😍 دنیا دنیا این صدای بچه های سرزمین نوره✌️ ــــــــــــ ❤️