دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#معرفی_کتاب #تنها_زیر_باران #شهید_مهدی_زین_الدین ــــــــــــــــ قیمت کتاب با احترام 75000🦋 🎁خــری
#برش_های_کوچکی از خاطرات سردار #شهید_مهدی_زین_الدین
🔸بندكفش
پسرک کیفش را انداخته روی دوشش. کفش ها را هم پایش کرده. مادر دولّا می شود که بند کفش را بندد. پاهای کوچک، یک قدم عقب می روند. انگشت های کوچک گره شلی به بندها می زنند و پسرک می دود از در بیرون.
🔸اوت آخر
توی ظل گرمای تابستان، بچه های محل سه تا تیم شده اند. توی کوچه ی هجده متری. تیم مهدی یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند. اوت آخر است. مادر می آید روی تراس « مهدی! آقا مهدی!برای ناهار نون نداریم ها برو از سرکوچه دو تا نون بگیر.» توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند. توپ را می اندازد طرفشان و می دود سر کوچه.
🔸اخراج
نماینده ی حزب رستاخیز می آید توی دبیرستان. با یک دفتر بزرگ سیاه. همه ی بچه ها باید اسم بنویسند. چون و چرا هم ندارد. لیست را که می گذارند جلوی مدیر، جای یک نفر خالی است؛ شاگرد اول مدرسه. اخراجش که می کنند، مجبور می شود رشته اش را عوض کند. در خرم آباد، فقط همان دبیرستان رشته ی ریاضی داشت. رفت تجربی.
@hasebabu