eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
79 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
73 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
اصفهانی از فقها و اساتید حوزه علمیه اصفهان 🌀آیت الله سید صدرالدین عاملی، از اجله علمای قرن ۱۳ و ملجأ فضلا در اصفهان بود. این سید جلیل در روز ۲۱ ذی‌القعده سال ۱۱۹۳ قمری مصادف با ۹ آذر ۱۱۵۸ ش در یکی از روستاهای جبل عامل در جنوب لبنان در بیت فضل و دانش دیده به جهان گشود. 🔹صدرالدین در سال ۱۱۹۷ قمری همراه پدر به عتبات عالیات مهاجرت کرد و تحت نظارت پدر، تربیت اسلامی یافت. 💢وی در محضر اساتید بزرگواری پرورش یافت. از ۱۲ سالگی در درس آیت الله وحید بهبهانی شرکت کرده و قبل از بلوغ از محضر سید محمد مهدی بحرالعلوم استفاده می کرد. شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید جواد عاملی و سید محسن اعرجی از دیگر استادانش بودند. 🔸از شاگردان ایشان می توان به شیخ مرتضی انصاری، سید محمدباقر خوانساری، سید محمد شفیع و از آثار علمی ایشان به القسطاس المستقیم، المستطرفات، اسرة العترة، منظومه‌ای در رضاع اشاره کرد. 💠وی پس از رسیدن به مراتب بالای علمی عزم زیارت امام رضا (ع) کرد و در راه برگشت از زیارت، در اصفهان ماندگار شد و به امر تدریس و قضا مشغول شد. 🔺وی در اواخر شوال ۱۲۶۲ ق با وجود رنجوری و ضعف مفرط بر اساس خوابی که در آن حضرت علی (ع) به ایشان فرموده بود:"تو مهمان ما در نجف هستی"، عزم عتبات عالیات کرد و پس از وقوف چند ماهه در کاظمین و کربلا، در نجف ساکن شد. ◻️وی سرانجام در شب جمعه ۱۴ محرم ۱۲۶۴ ق مصادف با یکم دی ۱۲۲۶ ش رحلت فرموده و پس از تشییعی باشکوه، در صحن حرم حضرت امیرالمومنین (ع) مدفون شد. 🌷🌷🌷
🔺الهی لا تودبنی بعقوبتک 🔹حضرت آیت الله بسیار مناجاتی و بکاء بود. 🌀 «شبی از شب های ماه رمضان داخل حرم امیر المؤمنین علیه السلام شد، بعد از زیارت پشت سر مقدس نشست و شروع کرد به خواندن ثمالی؛ همین که به جمله: «الهی لا تؤدبنی بعقوبتک» رسید، گریه نموده و پیوسته آن را تکرار می کرد و اشک می ریخت تا این که غش کرد و او را از حرم مطهر بیرون بردند. 🥺
🔺فقیه متبحر 🌀آن‌طور که آیت‌الله العظمی سید حسن صدر از آیت‌الله شیخ صادق بن شیخ محسن اعسم نجفی نقل کرده، وقتی آقا از ایران به نجف بازگشت، آیات عظام شیخ محمد حسن صاحب جواهر و شیخ حسن کاشف‌الغطاء که بزرگ‌ترین مراجع وقت نجف بودند، با این‌که به لحاظ سنی با آقا سید صدرالدین متقارب بودند، ایشان را در مرتبهٔ اساتید اعظم خود می‌نگریستند، با ایشان بسان شاگرد در برابر استاد تعامل می‌کردند و با منتهی درجهٔ ادب و نزاکت در محضر او دو زانو می‌نشستند. 🔹 آقا سید حسن صدر از ایشان نقل کرده است که «روزی نزد صاحب جواهر بودم که آقا سید صدرالدین به دیدنشان آمد. صاحب جواهر فوراً بلند شد و به استقبال ایشان شتافت. 🍁 بازوی سید را در دست گرفت، ایشان را در جای خود نشاند و خود دو زانو در مقابل ایشان نشست. 🔷در میانهٔ صحبت از اختلاف نظر فقهاء در فرعی از فروع فقهی سخن به میان آمد. سید به تشریح و تبیین تفاوت فقهاء در مسلک فقهی آن‌ها پرداخت؛ طبقات فقهاء از صدر اسلام تا زمان حاضر را یکی‌یکی برشمرد و اختلاف آن‌ها در مسلک و مبانی را چنان با دقت و جزئیات شرح و بیان کرد که انسان را در حیرت فرو می‌برد. 🔶وقتی سید رفت، صاحب جواهر گفت: سبحان الله! سید گویی با تمامی طبقات فقهاء زندگی کرده، با آن‌ها بحث نموده و به رموز و جزئیات مذاق و مسلک فقهی آن‌ها آگاهی یافته است. به خدا سوگند این خیلی عجیب است. ما [اینجا نشسته‌ایم] و خود را جزو فقهاء می‌شماریم، در حالی‌که فقیهِ متبحر ایشان است [و نه ما]»!
🍁بیا نجف 🌀، عشق و ارادت خاصی به خاندان عصمت و طهارت داشت و در سال های آخر عمر در خواب دید که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به وی فرمود: «تو میهمان من هستی در نجف.» 🔹به همین خاطر با وجود شکستگی و رنجوری و ضعفی که در اعضای بدنش چیزی شبیه فلج پیدا شده بود، تصمیم تشرف به عتبات عالیات گرفت. 🔸وی در پاسخ بعض علما که با توجه به وضع مزاجی ایشان، می خواستند معظم له را از رفتن منصرف کنند، اظهار داشت: مقصود من از این سفر، آن است که در راه خدا بمیرم و در جوار اهل بیت معصومین علیهم السلام مدفون شوم. ☄سرانجام در اواخر ماه شوال سال 1362قمری به همراه خانواده به عراق مسافرت کرد و پس از دو سال و نیم اقامت در جوار علیه السلام در شب جمعه چهاردهم محرم سال 1364 قمری، به میهمانی حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در سرای جاوید پر کشید. 
🔺زاهد و مجری حدود! ▫️آیت الله سیّدحسن صدر جبل عاملی درباره جلالت شأن چنین نوشته است: 🔹«سید صدرالدّین عاملی، عالمی کامل و عامل بود که هرگز گِرد هوای نفس نگشت و از ملامت سرزنش کنندگان نهراسید. آمر به معروف و ناهی از منکر بود. خود اقامه حدود می کرد. 🔸از زاهدان وارسته و گسسته از دنیا بود به طوری که از حلال دنیا به کمتر از آن اکتفا نمود. میراثی غیر از کتاب باقی نگذاشت. سیّد نه زمین داشت، نه منزل و نه باغی، در حالی که عیال زیادی داشت. وضعیّت معیشت و زندگی سیّد در نجف و اصفهان تغییر نکرد؛ نه از حیث خوراک و نه لباس 📚تکملة امل الآمل، ص 24.
🔺خشم سید صدرالدین! 🔹 در اصفهان علاوه بر تدریس به اجرای حدود الهی می رسید به همین خاطر سارقان و اهل خلاف جرأت ارتکاب منکرات را نداشتند. 🔸در یک مجلس عزاداری امام حسین (ع) که جمعی از اعیان و اشراف حضور داشتند، یکی از شاهزادگان جوان با صورت تراشیده واردمجلس شد. ⚡️ سید خطاب به او فرمود: «حَلْقُ اللحیة من شعار المجوس و صار من عمل اهل الخلاف؛ تراشیدن ریش، از نشانه های مجوسیان است و الگویی برای اهل خلاف شده است». 💢هیبت سید چنان بر مجلس حاکم بود که نفس ها در سینه حبس شده بود و کسی جرأت دفاع از شاهزاده را نداشت. میزبان برای تغییر فضا به واعظ گفت که بر فراز منبر برود. 🪴سید زیر لب گفت: «مجلسی که برای عزاداری امام شهدا منعقد شده، می ترسم که سقف بر سر همه فرو ریزد». 🔅سید از جا بلند شد و از مجلس خارج شد و به محض خروج او سقف فرو ریخت و جمعی از اهل مجلس مصدوم شدند. 📚منتهی الآمال، ج 2، ص 412 و تکملة املالآمل، ص 239ـ240.