eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
91 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
7.7هزار ویدیو
177 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺حرف مرد دوتاست ◽️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹از نظر علمی آقای خیلی تحت تأثیر استادش مرحوم حاج شیخ بود. ☄از مطالبی که استادِ آقای گلپایگانی داشت این بود که می فرمود: معروف است که حرف مرد یکی است ولی من می گویم حرف مرد دو تا است. ⚡️مرد آن است که وقتی به اشتباهش پی برد از حرف اولش برگردد و حرف طرف مقابل را قبول کند. این روحیه استاد در شاگردش نیز وجود داشت. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد ۳ صفحه ۶۸۲.
🔺خوابش نمی برد! ▫️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹 آقای دائم الاشتغال بود. آقای داماد درباره وی می فرمود تا مطلب برای او حل نمی شد خوابش نمی برد 🌀اواخر عمر چشم آقای گلپایگانی ناراحت بود و برای مطالعه از دو عینک استفاده می کرد. یک وقت خدمتشان رفتم و درباره حاشیه اش بر مسأله یازدهم زکات عروه که وی و خیلی ها به اشتباه ضمیر را ارجاع کرده و حاشیه نوشته اند، مطلبی عرض کردم. (البته حکم مسأله تغییر نمی کرد و صرفاً اشکال علمی بود). چون حافظه ایشان تحلیل رفته بود تقریباً نیم ساعت طول کشید تا به آن مطلب منتقل شد. سپس فرمود: بله حق با شماست و من آن وقت متوجه نشدم. 🔅حدود دو ماه بعد در ۲۳ ربیع الاول ۱۴۱۰ مرحوم حاج میرزا جواد آقا تهرانی مقیم مشهد از دنیا رفت و شب در مدرسه فیضیه مجلس فاتحه بود. من برای فاتحه رفتم. آقای گلپایگانی تشریف آورد و کنار من نشست. ▪️فرمود: آن حاشیه، کجای عروه بود؟ ▫️گفتم: به حاج آقا جواد پسر ایشان - عرض خواهم کرد. به حاج آقا جواد گفتم ولی ظاهراً درست متوجه نشده یا فراموش کرده بود. ▪️ بعد از مدتی آقای شاکری تلفن کرد که این حاشیه کجا بود؟ ⚡️غرض اینکه آقای گلپایگانی در این سن هم پیگیر مطالب علمی بود. خلاصه حدود دوماه پیگیر مطلب بود و در عروه های شانزده حاشیه ای ایشان این حاشیه را حذف کرده اند. مقصود این که اهتمام داشت و در این فکرها نبود که خلاف شأن من است به اشتباهم اعتراف کنم. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد ۳ . صفحه ۶۸۲ و ۶۸۳.
🔺دعا برای پایان جنگ! ▫️آقای علی زاهدی؛ مولف کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عج): 🔹در اواخر جنگ که عراق بمباران وسیعی راه انداخته بود و مردم به روستاها پناهنده شده بودند، جمعی از مردم در مسجد مقدس جمکران به توسل مشغول بودند. آیت الله هم برای عرض ارادت به محضر و نوشتن عریضه به محضر حضرت و درخواست رفع بلا از مردم تشریف آوردند. 🔸ایشان عریضه ای را نوشتند و به من دادند که گِل بگیرم و با دعای مخصوص به خدمت جناب حسین روح، در میان آب بیاندازم. مردم هم دور آیت الله را گرفته بودند و گریه می کردند و برای قبولی دعایشان دعا می کردند. 💢فردا صبح شخصی مؤمن و عالمی پیشم آمد و گفت: «من دیشب خوابی دیدم و برای تعبیرش پیش شما آمدم. درعالم خواب شخصی به من گفت: «به آقای گلپایگانی بگوئید: حضرت جواب شما را سه روز دیگر می دهند». 🌱منتظر نتیجه بودیم که روز سوم اعلان آتش بس یک طرفه شد و جنگ خاتمه پیدا کرد.
🔺فرزندم خانه ندارد! ◻️ یکی از علمای بزرگ و مدرسین زاهد: 🔹آقای اجاره نشین بودند و حدود ۲۵ خانه عوض کرده بودند. یکی از خانه‌ها، خانه‌ای است که آقا در اوایل زندگی در باغ‌پنبه اجاره کرده بودند. وقتی آقا رفته بودند در کوچه‌های باغ پنبه برای پیداکردن خانه، پیرزنی که در کوچه اسم آقا را می‌پرسند، آقا جواب می‌دهند: «سید محمد رضا» ▪️باز می‌پرسند:: از کجا هستید؟». آقا می‌فرمایند: «گلپایگانی». ▫️پیر زن می‌گوید:«آقا منزل ما در اختیار شماست» و خیلی اصرار می‌کنند که آقا در منزل او ساکن شود. 🔸آقا می‌پرسند:«مادر! چرا اینقدر اصرار می‌کنی که در منزل شما ساکن باشم». ⚡️پیر زن می‌گوید: «دیشب خوابی دیده‌ام، که به خاطر آن خواب از صبح تا حالا منتظر «سید محمد رضا» بودم. دیشب مادرت (س) را خواب دیدم، مرا به اسم صدا زد و فرمودند: «فرزندم محمدرضا خانه ندارد و دنبال خانه می باشد؛ خانه ات را به او بده». ▫️به خاطر این خواب از صبح منتظر شما هستم. 📚کتاب نوری از ملکوت
💠 گریه های برای حفظ حوزه علمیه قم ☑️حجت الاسلام والمسلمین سید جواد گلپایگانی فرزند ارشد مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی(ره) : 🔸خاطرم هست مرحوم پدرم؛ آیت الله خاطره ای از اوضاع آن روز حوزه نقل کرده و گفتند: 🔶وضع مالی حوزه نگران کننده بود تا جایی که مرحوم آیت الله العظمی حائری به برخی آقایون گفته بودند؛ اگر این طور پیش برود و از نظر مالی در تنگنا باشیم، اداره حوزه مشکل است و معلوم نیست بتوانیم حوزه را اینجا اقامه کنیم. 🌀با شنیدن این اظهارات نگران شدم، در یکی از روزهای ماه رمضان توسل یافتم و بعد از توسل، چون روزه بودم و هوا گرم بود، کمی استرحت کردم، در عالم خواب دیدم، نگرانی ما درباره اوضاع مالی حوزه را بیان کردند و فرموند؛ به حائری بگویید، از گریه های امام زمان(عج) وجوهات به قم متوجه شد و شما نگران نباشید. 🔹بیدار شدم، این خواب را برای استاد نقل کردم و ایشان گفتند: ان شاء الله که از رویاهای صادقه باشد، بعد از چند روز وقتی به محضر حاج شیخ رسیدم، ایشان به من گفتند، خواب شما بعد از چند روز تعبیر شد و وجوه به ما رسید و دست ما باز شد.
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حضور (عج) زمان در تشییع جنازه آیت الله 🎙در بیان استادموسوی مطلق
🔺حرف مرد دوتاست ◽️آیت الله شبیری زنجانی: 🔹از نظر علمی آقای خیلی تحت تأثیر استادش مرحوم حاج شیخ بود. ☄از مطالبی که استادِ آقای گلپایگانی داشت این بود که می فرمود: معروف است که حرف مرد یکی است ولی من می گویم حرف مرد دو تا است. ⚡️مرد آن است که وقتی به اشتباهش پی برد از حرف اولش برگردد و حرف طرف مقابل را قبول کند. این روحیه استاد در شاگردش نیز وجود داشت. 📚کتاب جرعه ای از دریا، جلد ۳ صفحه ۶۸۲.
🔺عسل‌ها داده‌ایم! ▫️آیت‌الله : 🔹برای زیارت به نجف مشرف شدم. در عالم رؤیا به حرم علیه‌السلام مشرّف شدم. ظرفی از عسل در خدمت حضرت بود. قدری از آن عسل به من دادند. 🔸به یاد مرحوم افتادم. از حضرت برای ایشان تقاضای عسل کردم. حضرت فرمود: «ما به ایشان عسل‌ها داده‌ایم». 📚 حیات جاودانی ص ۲۰۲-۲۰۳ 🥺