eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
84 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
82 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺مقام معنوی 🔹آیت الله شبیری زنجانی: ⚡️شنیده ام مرحوم آشیخ سجده های خیلی طولانی داشت؛ مثلا از شب تا صبح در سجده بود. 📚کتاب جرعه ای از دریا؛ جلد دوم، صفحه ۵۲۵.
🔺بنده سیاه! ▫️استاد مجاهدی: 🔹در بررسی دیوان آیت الله به غزلی ده بیتی برخوردم که بیت آخرش این بود: ▪️گرچه سیه رو شدم، غلام توهستم ▪️خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟ 🔸نمی دانستم مخاطب این ابیات کدام یک از حضرات معصومین (ع) است، لذا به آیت الله کشمیری مراجعه کردم. ایشان با شنیدن ابیات بسیار منقلب شدند و فرمودند: 🌀«خودم شاهد بودم که ایشان هر روز برای نماز صبح به حرم مشرف می شدند و بعد از نماز رو به ضریح (ع) هزار بار سوره قدر می خواندند و با اشک و حال خطاب به حضرت عرض می کردند: ▫️گر چه سیه روشدم، غلام تو هستم ▫️خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟! 📚کتاب رستگاران، علی قاسمی، صفحه ۱۰۱.
ستارگان معنویت و عرفان در آسمان هفتم ▫️حجت الاسلام مروی به نقل از شخصی: 🔷 نجف بودم شبی در عالم خواب دیدم در حرم امیر المومنین (ع) در حال طواف هستم، مرحوم آیت الله آقا سید جمال گلپایگانی به عکس من حرکت می کرد و به هم برخورد کردیم. 🔶 انگشت شصت ایشان را گرفتم یک لبخندی زد و گفت این کارهای عوامانه را رها کن. انگشت شصت مرا رها کن. ◾️گفتم: از اخبار برزخ می خواهم. ▫️آقا سید جمال گفت: این را به تو بگویم که اخبار برزخ خیلی هایش گفتنی نیست. اما تو سوالت را بکن آنی را که گفتنی باشد به تو جواب می دهم. ◾️گفتم: شما در کجا هستید؟ ◽️آقا سید جمال فرمود: آسمان هفتم. ◾️گفتم: با چه کسانی هستید؟ ◽️فرمودند: هفت نفریم و با هم هستیم. ◾️گفتم: آنها چه کسانی هستند؟ ◽️فرمودند: مرحوم آیت الله آقای شیخ معروف به کمپانی، مرحوم ، مرحوم . خلاصه شش نفر دیگر را غیر از خودش اسم برد. ◾️اسم یک فقیهی را بردم که حدود ۱۱۰ سال است که از دنیا رفته است. خیلی فقیه بزرگی هم هست. ◽️فرمودند: نه ایشان در آسمان اول هست. ◾️گفتم آقا ایشان را می بینید؟ ◽️فرمودند: هر وقت ما بخواهیم ایشان را می بینیم. اما ایشان هر وقت بخواهد نمی تواند ما را ببیند. از مرتبه دانی نمی گذارند. به مرتبه عالی بروی. اما آن مرتبه عالی؛ چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. » 🥺
☑️شعری از آیت الله در رثای سلام الله علیها ▫️سینه ای کز معرفت، گنجینه ی اسرار بود ▫️ کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟🥺   ▪️طور سینای تجلّی، مشعلی از نور بود ▪️ سینه ی سینای عصمت، مشتعل از نار بود   ▫️آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی ▫️از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟   ▪️گردش گردون دون بین کز جفای سامری ▪️ نقطه ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود   ▫️نالۀبانو زد اندر خرمن هستی شرر ▫️ گویی اندر طور غم، چون نخل آتشبار بود   ▪️صورتی نیلی شد از سیلی که چون سیل سیاه  ▪️روی گیتی زین مصیبت تا قیامت تار بود   ▫️شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان ▫️آنکه جبریل امینش بندۀ در بار بود   ▪️از قفای شاه، بانو؛ با نوایی جان گداز ▪️ تا توانایی به تن، تا قوّت رفتار بود   ▫️گرچه بازو، خسته شد وز کار دستش بسته شد ▫️ لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود. . . 🌹🌹🌹🥺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹طلبه شدن آیت الله شیخ معروف به کمپانی با توسل به امام کاظم 🎙حجت الاسلام راجی
کتاب دیوان کمپانی اثر: آیت الله شیخ (کمپانی). با موضوع مناقب اهل بیت (ع) 🌹🌹🌹
15841-fa-divan-kompani-new.apk
8.92M
کتاب دیوان کمپانی اثر: آیت الله شیخ (کمپانی) در قالب کتاب اندرویدی
🔺غرق در مطالعه! ▫️آیت‌الله بهجت: 🔹استاد ما شیخ احوال عجیب و غریبی داشت. با اینکه عائله‌دار بود، گوشه‌ای از اطاق کتاب گذاشته و برای مطالعه مشخص نموده و در آنجا مطالعه می‌نمود، و سر وصدای بچه‌ها و زد وخورد آنها مانع از مطالعه او نمی‌شد! خیلی نادر و از عجایب روزگار است که حواس و اعصاب انسان این‌گونه قوی باشد. 🔸گاهی یکی از اهل خانه را صدا می‌زد و آن شخص می‌گفت: بله، ولی ایشان خیال می‌کرد بله نگفته، باز او را صدا می‌کرد و مشغول مطالعه می‌شد و پاسخ بله او را نمی‌شنید، و پس از مدتی دوباره او را صدا می‌زد! 📚در محضر بهجت، ج۲، ص۱۷۰. 🥺
🔺ویرانی دو پایه علمی نجف ▫️شهید مطهری: 🔹مرحوم آقا شیخ ، استاد آقای طباطبائی بود. او غیر از مقام علمیت، در معنویت هم مرد فوق‌العاده‌ای بوده. از آن اشخاصی بود که نمونه سلف صالح بود، که می‌گفتند گاهی در عبادتْ لیلةالرکوع و لیلةالسجود داشت یعنی گاهی یک شب تا صبح در رکوع بود و گاهی یک شب تا صبح در سجود بود. 🔸با اینکه به کارهای علمی‌‏اش می‌رسید وقتی هم به عبادت می‏‌پرداخت یک چنین کسی بود. ایشان و آقاضیاء دو پایه علمی نجف بودند که با فاصله یک هفته از دنیا رفتند. گفته بودند شیخ محمدحسین از بس که زیاد فکر می‌کرد، و کتاب‌هایی که از او باقی مانده این امر را نشان می‌دهد؛ می‌گفتند که شاید همین فکر خیلی زیاد منجر به سکته مغزی شده. 💢مرحوم آقا سید جمال در حالی که نماز شب می‌خوانَد و در قنوت وَتْر مکاشفه می‌کند، مرحوم آقا ضیاء را می‌بیند که دارد می‌آید و از او می‌پرسند: «کجا می‌روی؟»، می‌گوید: «آقا شیخ محمدحسین فوت کرده، می‌روم برای تشییع جنازه‌‏اش». بعد مرحوم آقا سید جمال کسی را می‏‌فرستد که بروید ببینید خبری هست، آیا آقا شیخ محمد حسین فوت کرده؟ می‌روند می‌بینند ایشان سکته کرده. 📚کتاب نبوت، صفحه 193-192.
🔺شیخ محمدحسین آماده باش ▫️آیت الله یحیی مدرس یزدی: 🔹وقتی بعد از تعطیلی چند روزه حوزه علمیه نجف به خاطر رحلت آقا ضیاء عراقی، به منزل آیت الله رفتیم واز او تقاضا کردیم که درس را شروع کنند که فرمودند: 🔸«آسید یحیی !من تصمیم داشتم که امروز درس را شروع کنم؛ اما واقعیت این است که پس از نماز صبح که به نیایش وذکر خدا نشسته بودم، میان خواب وبیداری مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی آمدند و جلوی در اطاق ایستادند وگفتند: «حاج شیخ محمد حسین ! آماده باش که شب جمعه آینده نزد ما خواهی بود!» و من یقین دارم که روزهای آخر عمر من است.» 💢وهمان طور هم شد و در آخر هفته با اینکه بیمار هم نبودند، به ناگاه جهان را بدرود گفتند. 🥺