شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم.
ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت:
میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم.
زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است.
آیا ما لااله الاالله را با دلهایمان آموختیم؟
چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمیرود و
چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمیشود.
توفیق به اندازه اخلاص است.
خدایا به ما در سخن و عمل اخلاص عطا بفرمآ.
آمیــن یا رب العالمین
هدیه به روح شهدا صلوات
نصیحتهای ناب خانوم جون
👇👇👇👇
☺️خانوم_جون_خدا_بیامرز میگفت:
هر وقت خواستی نمک تو غذا بریزی، پشت تو بکن به شوهرت تا نبینه چقدر ریختی!
یعنی هر چیزی رو به شوهرت نگو!
💐 خانوم جون خدابیامرز میگفت:
نونت رو واسه دل خودت میخوری لباست روو واسه دل مردم میپوشی.
یعنی که توی خونهات ممکنه نون خالی بخوری، کسی نمیبینه ولی لباست رو همه میبینن پس خوب و تمیز و مرتب بپوش.
🍃خانوم جون خدابیامرز میگفت:
همیشه پوستت رو بشکاف پولتو بذار توش.
یعنی همیشه برای خودت پس انداز مخفی داشته باش!
💐خانوم جون خدابیامرز میگفت:
جایی نشین که ورنخیزی وحرفی بزن که ورنتیزی.
یعنی حواست باشه با کی میری و با کی میای! هر کسی لایق رفت و آمد نیست
🍃خانوم جون خدا بیامرز میگفت:
تعریف دونفر رو توی جمع نکنین. یکی بچه یکی شوهر! زود چشم میخورند!
💐خانوم جون خدابیامرز ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺯﻧﻲ ﺭﻭ میدید ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﺸﻜﻞ ﺩاﺭﻩ میگفت:
ﻧﻨﻪ "ﺗﻮی کِشتی ﻛﻪ هستی ﺑﺎ ﻧﺎﺧﺪا ستیز نکن.
🍃خانوم جون خدابیامرز میگفت:
هیچ وقت نون و تخم مرغ تو خونهتون تموم نشه.
نصفه شبی کسی بیاد خونهتون ازتون انتظار چلو کباب نداره اما حداقل یه نیمرو میذاری جلوش.
😌خدا بیامرزه خانم جون ها را :)
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پس از آتش سوزی بازار آهن واقع درشاد آباد تهران
ببینید چی سالم مونده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بار دیگه این خوابی که شهید زاهدی تعریف میکنه رو با دقت گوش بدیم
⭕️ آینده انقلاب اسلامی نقل قول مرحوم آیت الله ریشهری از سید حسن نصرالله
در این دیدار، پیشبینیهایی درباره جانشین امام خمینی، سرانجام جنگ ایران و عراق، تعداد جنگ های حزب الله و اسرائیل، مطرح شده است.
🔹در دیدار آقای ریشهری با سیدحسن نصرالله، درباره آینده انقلاب امام خمینی و زمان جنگ محور مقاومت شیعی با اسرائیل، مطالب مهمی بیان میشود. ازجمله پیشبینیهایی درباره جانشین امام خمینی، سرانجام جنگ ایران و عراق، تعداد جنگ های حزب الله و اسرائیل.
🔸این مطالب را سیدحسن نصرالله در همان سال های ابتدای جنگ ایران و عراق، مستقیما شنیده است و سپس بهمناسبتی در سال۸۷ برای آقای ریشهری نیز نقل کردند و ثبت شده است.
🔹آقای ری شهری در کتاب خاطرههای آموزنده، چنین نقل میکند: در تاریخ ۶/۲/۱۳۸۷ در دیداری که همراه جمعی از دوستان در تهران با آقای سیّدحسن نصرالله رهبر حزبالله لبنان داشتیم، ایشان فرمود: دو سه سال پیش از رحلت حضرت امام خمینی، شخصی به نام «الحارس» که از نیروهای استشهادی حزب الله بود، گفت: با اتومبیل از بیروت خارج میشدم. شخصی را با لباس و هیئت عربی دیدم که حدود شصت سال سن داشت. او را سوار کردم. در راه با روشن شدن ضبط صوت اتومبیل، صدای شعار مردی شنیده شد که میگفت: «حتی ظهور المهدی اِحفظ لنا الخمینی» و در ادامه آن میگفتند: «اِحفظ لنا المنتظری خلیفة الخمینی».
🔸آن شخص وقتی شعار نخست را شنید، گفت: شما تصور میکنید که پرچم جمهوری اسلامی به دست امام خمینی تحویل حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه میشود؛ ولی اشتباه میکنید... .
🔹در مورد شعار دوم هم گفت: منتظری، خلیفه خمینی نخواهد شد؛ اما انقلاب ایران مشکلی پیدا نمیکند، جانشین ایشان، سیّدی خواهد آمد.
🔸همچنین اضافه کرد: شما فکر میکنید جنگ ادامه پیدا میکند و سپاه ایران برای فتح قدس به لبنان خواهد آمد؛ اما اشتباه میکنید. جنگ ایران و عراق پایان مییابد و میان سربازان آنها گُل رد و بدل (صلح) میشود. او گفت: در عراق، حکومت اسلامی برپا نمیشود؛ ولی حکومتی روی کار میآید که گویا عراق، جزئی از ایران است... .
🔹وی افزود: سه جنگ میان حزب الله و اسرائیل پیش میآید که در دو جنگ، حزبالله پیروز میشود؛ و در جنگ سوم، پیروزی حزب الله خیلی گسترده است!
🔸شما در چه تاریخی این مطالب را از «الحارس» شنیدید؟ ایشان پاسخ داد: من دو سه سال پس از آن پیشگویی (یعنی سیدحسن نصرالله این موارد را قبل از اتمام جنگ ایران و عراق، شنیده است)؛ ولی دیگران، همان موقع، این مطالب را از وی شنیده بودند.
🔹وی بیان میکند: همه پیشگوییهای وی تحقق یافته است و دو مورد البته باقی مانده است.
📘منبع: ری شهری، کتاب خاطره های آموزنده، ص۱۰۷-۱۰۸.
🌺 اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّـکَ_الفَـــرَج
حدیث روز یکشنبه
🌺🌺🌺
چهار توصیه کاربردی از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله)
🔻پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
اِعْمَلْ بِفَرائِضِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَتْقَى النّاسِ، وَ ارْضَ بِقِسْمِ اللّه ِ، تَكُنْ مِنْ اَغْنَى النّاسِ، وَ كُفَّ عَنْ مَحارِمِ اللّه، تَكُنْ اَوْرَعَ النّاسِ، وَاَحْسِنْ مُجاوَرَةَ مَنْ جاوَرَكَ تَكُنْ مؤمِنا
🍎🍏🍎🍏🍎
۱-👈به واجبات خــدا عمل كن، تا با تقـواترين مردم باشى؛
۳-👈به تقسيم خــدايى راضى باش، تا بى نيـازترين مردم شوى؛
۳-👈از حرامهاى خــدا پرهيزكن، تا پرهيزكارترين مردم باشى؛
۴-👈 با كسى كه همسـايه توست، خوشرفتارى كن، تــا مـؤمـن بـاشى.
📚 أمالى مفيد، ص ۳۵۰
🍏🍎🍏🍎🍏🍎
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کیه؟؟( این علی ،عالی، اعلی امیرالمومنینه)
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان کافر گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان کافر گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علیبن ابیطالب...
▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...
✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃
یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️
افتخار کنید که شیعه علی علیه السلام هستید.
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎬 خانم معترض میگه: اگر امریکا هم به ما حمله کنه بهتر از این زندگیه که ما داریم... چون شب می خوابیم صبح بلند نشده می بینی دلار شده فلان تومن
▪️پاسخ های مجری را به دقت گوش بدید و برای کسانی که اینگونه فکر میکنند بفرست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 اهمیت زیارت قبر پدر و مادر
💠 مرحوم آیت الله دستغیب رضوان الله تعالی
تئوریِ سوسک
این داستان منسوب به *ساندار پیچای* است.
*ساندار پیچای* یک مهندس و مدیر اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری اطلاعات است که آگوست ۲۰۱۵ به عنوان مدیر عامل اجرایی *شرکت گوگل* انتخاب شد.
این داستان را *ساندار* در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است....
"تئوری سوسک در توسعه شخصی"
در رستورانی، یک "سوسک"
ناگهان از جایی پر میزند و بر روی
یک خانم می نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند.
وحشت زده بلند میشود و سعی میکند
با پریدن و تکان دادن دست هایش،
"سوسک" را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بوده و افراد دیگری هم
که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود، سوسک را از خود دور کند.
"سوسک" پر میزند و روی خانم دیگری
نزدیکی او می نشیند.
این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود
که همان حرکت ها را تکرار کنند !
"پیشخدمت" به سمت آنها میدود تا
کمک کند.
در اثر واکنش های خانم دوم، این بار
"سوسک" پر میزند و روی"پیشخدمت"
می نشیند.
پیشخدمت محکم می ایستد و به
رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه
میکند.
در زمانی مطمئن
"سوسک"
را با انگشتانش میگیرد و به خارج
رستوران پرت میکند ...
در حالیکه قهوهام را مزه مزه
میکردم، شاهد این جریانات بودم و
ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا "سوسک" باعث این رفتارِ
"هیستریک" شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا "پیشخدمت" دچار
این رفتار نشد؟
چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این
مسئله را حل کرد، بدون اینکه آشفتگی
ایجاد کند؟
این "سوسک" نبود که باعث این
ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود،
بلکه عدم توانایی افراد در برخورد
با "سوسک" موجب ناراحتیشان
شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم، همسرم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من میشود،
بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که من
را ناراحت میکند، این ناتوانی من در
برخورد با این پدیده است که موجب
ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید "واکنش"
نشان داد، بلکه باید "پاسخ" داد !
آن خانمها به اتفاق رخ داده "واکنش"
نشان دادند، در حالیکه "پیشخدمت"،
"پاسخ" داد.
*”واکنش" ها همیشه غریزی هستند*
*در حالیکه "پاسخ" ها همراه با تفکرند!*
این مفهوم مهمی در فهم زندگیست،...
*آدمی که خوشحال است، به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است؛*
*او به این خاطر خوشحال است که “دیدگاهش” و پاسخش نسبت به مسائل زندگی درست است....!!
همیشه ایامتان سرشار از آرامش 🌹🙏🏻🌹