تا چند دقیقهء دیگه میخوایم یه زندگی نامه رو باهم دیگه بخونیم ، چون مبحث امروزمون تاریخه ، تصمیم گرفتم بر اساسِ تاریخِ امروز و رویدادش پیش بریم . .🥲
بین شما ، کسی هست که بدونه امروز چه روزیه و زندگینامه کی رو میخوایم بخونیم؟!
https://daigo.ir/pm/MydT6K
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
بین شما ، کسی هست که بدونه امروز چه روزیه و زندگینامه کی رو میخوایم بخونیم؟! https://daigo.ir/pm/Myd
خوشحال شدم حقیقتا🥲
بله ؛
شهادت کسی که فرماندهان عراقی برای سرش جایزه گذاشته بودن . .
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
شهید کاوه همسایهء امام رضا بود . . متولدِ ۱۳۴۰٫۰۳٫۰۱ ؛
ناگفته نماند که برادر بنده هم متولد این ماه و روز هستن 🥲
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
میخوام گوشه ای زندگی نامهء شهید رو به زبان خودشون بشنوید . .
kaveh_02.mp3
1.77M
گوشه اے از زندگینامهء شهید به گفتارِ خودِ شهید کاوه..🤍
.
@hasibaa_ir
نام : شهید محمود کاوه
زادروز : ۱۳۴۰٫۰۳٫۰۱
محل تولد : مشهد
شهادت : ۱۳۶۵٫۰۶٫۱۱
محل شهادت : منطقه عملیاتی حاج عمران - عملیات کربلای دو
سن : ۲۵
مزار : مشهد - بهشت رضا -بلوک ۳۰ - ردیف ۴۶ - شماره ۱۲
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
سلام بر تمام دلاور مردان و شیر زنان سرزمینم ، من محمود کاوه فرمانده تیپ ۱۵۵ ویژه ی شهدا هستم .
پدرم که از کسبه متعهد مشهد به شمار می آمد ، در دوران ستمشاهی و اختناق ، با علما و روحانیون مبارز، از جمله حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ، شهید هاشمی نژاد و شهید کامیاب ارتباط داشت .
او برای تربیت من اهمیت زیادی قائل بود و من را همراه خود به مجالس و محافل مذهبی و نماز جماعت می برد و از این راه مرا با مکتب اهل بیت (ع) و تعالیم انسان ساز اسلام آشنا می کرد .
من دوران تحصیلات ابتدایی خود را در چنین شرایطی سپری کردم و با علاقه قلبی و مشورت پدر وارد حوزه علمیه شدم و همزمان ، تحصیلات دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز ادامه دادم .
با شروع جریانات انقلاب ، من که جوانی فعال و مذهبی بودم با شرکت در محافل مساجد جوادالائمه(ع) و امام حسن مجتبی(ع) که در آن زمان از مراکز تجمع نیروهای مبارز بود ، از هدایت ها و تعالیم حضرت آیت الله خامنه ای بهره های فراوانی بردم و توشه های همین تعالیم را با خود به محیط دبیرستان و میان دانش آموزان منتقل کردم .
در دبیرستان به عنوان محور مبارزه شناخته می شدم و با علاقه وافر ، به پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) می پرداختم و فعالانه در راهپیمایی ها و درگیری های زمان انقلاب شرکت داشتم .
با پیروزی انقلاب اسلامی ، من جزو اولین نفراتی بودم که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد پیوستم و پس از گذراندن یک دوره آموزش شش ماهه چریکی ، به آموزش نظامی برادران سپاه و بسیج پرداختم .
پس از آن برای حفاظت از بیت حضرت امام خمینی(ره) در یک ماموریت شش ماهه به تهران عزیمت کردم و با شروع جنگ تحمیلی ، به همراه تعدادی از نیروهای خراسان به جبهه های جنوب اعزام شدم .
مدتی بعد به علت نیاز شدیدی که پادگان به مربی داشت من را برای آماده سازی و آموزش نیروها به مشهد فراخواندند . با آنکه برای آموزش نیروها اهمیت زیادی قائل بودم اما مبارزه ی رو در رو با دشمنان داخلی و خارجی را ترجیح می دادم و در اولین فرصت با جلب رضایت فرمانده پادگان به کردستان که در آن زمان توسط گروهک ها و عناصر ضدانقلاب دچار مشکلات و آشوب شده بود ، عزیمت کردم .
من که به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شده بودم ، به دلیل مهارت هایی که داشتم ، در همان ابتدا به عنوان فرمانده یک گروه دوازده نفره انتخاب شدم .
برای مبارزه با ضدانقلاب در این منطقه ، شب و روز نداشتم و به همین علت در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شدم و در این زمان با ناباوری همگان همراه تعداد کمی نیرو، عملیات آزادسازی منطقه مرزی بسطام را طرح ریزی و۴۵ کیلومتر جاده مرزی را طی یک مرحله و در عرض ٢۴ ساعت در قلب منطقه تحت نفوذ ضدانقلاب آزاد کردیم .
من و همرزمانم با عملیات های پی در پی ، مزدوران استکبار را در منطقه منفعل و مستأصل کردیم ، تا جایی که ضدانقلاب برای زنده یا مرده ی من جایزه تعیین کرد .
موفقیت من در کوه های بلند کردستان مدیون ورزش بود چرا که من چریکی زبده بودم که در عمل و جنگ چریک شده بودم نه با درس های تئوری . .
در سال 1362 با خانم فاطمه عمادالاسلامی ازدواج کردم که ثمره این ازدواج و زندگیِ سه ساله یک فرزند به نام زهرا بود .
با تشکیل تیپ ویژه شهدا ( که فرماندهی آن بر عهده شهید ناصر کاظمی بود) من به عنوان فرمانده عملیات این تیپ انتخاب شدم .
آزادسازی سد بوکان و جاده ۴٧ کیلومتری آن ، آزادسازی جاده صائین دژ به تکاب ، پاکسازی منطقه کیلر و اشتوزنگ ، آزادسازی محور استراتژیک پیرانشهر به سردشت که به عنوان مرکزیت و نقطه ثقل ضدانقلاب به شمار می آمد و منجر به انهدام مرکز رادیویی آنها و فتح ارتفاعات مهم مرزی منطقه آلواتان و آزادسازی زندان دولهتو و هلاکت بیش از ٧۵٠ نفر از ضدانقلاب ، از جمله نبردهای تهاجمی بود که در تیپ ویژه شهدا طرح ریزی و به اجرا گذاشته شد .
پس از شهادت سرداران رشید اسلام ، شهید ناصر کاظمی ، شهید محسن گنجی زاده و شهید محمد بروجردی در خرداد ١٣۶٢ رسما به فرماندهی تیپ منصوب شدم . بعد از آن تیپ ویژه ی شهدا در عملیات های والفجر ۲ ، والفجر ۴ ، والفجر ۹ ، بدر و قادر نیز حضور داشت .
در سال ۱۳۶۵ تیپ ویژه ی شهدا به لشکر تبدیل شد .
سرانجام در عملیات کربلای ٢ بر بلندای قله ٢۵١٩ حاج عمران ، در دل صخره و کوه ، یاد و خاطره ام برای همیشه ثبت شد .
❲ حَسیبــا . .🖤′ ❳
سلام بر تمام دلاور مردان و شیر زنان سرزمینم ، من محمود کاوه فرمانده تیپ ۱۵۵ ویژه ی شهدا هستم . پدرم
مقام معظم رهبرے دربارهء شهید کاوه :
یک لشکر را یک جوان بیست و چهار ـ پنج ساله اداره می کند ، در حالی که در هیچ جای دنیا ، افسری به این جوانی پیدا نمی شود که یک لشکر را اداره کند . چند صد نفر یا چند هزار تا انسان را این رهبری می کند ، در کجا ؟
نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق ، در میدان جنگ ، زیر آتش ، در مقابله با تانک های دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله ، چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می کند ؛ با سازماندهی می برد جلو ، خط را می شکند ، دشمن را تار و مار می کنند ، اسیر هم می گیرند ، منطقه هم اشغال می کنند و مستقر می شوند .
پس نظامی گری هم در معجزه گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد ، نه تنها معنویت ؛ اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است که آن را هم دارند .
محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود ؛ اما حالا استاد ما شد .