eitaa logo
زندگی شیرین و الهی🌹
19.3هزار دنبال‌کننده
428 عکس
548 ویدیو
206 فایل
اخلاقی و تربیتی
مشاهده در ایتا
دانلود
. لقب « اسدالله الغالب » را بر او نهاد تا دوباره حمله های حیدری در میدان ها تکرار شود و هنوز بعد از این همه سال ، زیر نور مهتاب ، چهره اش در زلالی آب می لرزد ؛ گویی تنها بعد از خدا ، از آب میترسد .. مردی که افسانه نیست ! و حالا قسم به لحظه ناامیدی ... که دمی دست از حسین برنخواهیم داشت ؛ نه اینکه بی یاور بماند ... نه ! که ما دیگر همچون حسین ، یار و‌ اربابی نخواهیم یافت ... ! فایل صوتی مراسم را ، در کانال تلگرامی بشنوید 🙏🏻 با زیباترین پیام های مخصوص ، همچنان با ما همراه باشید 🔰 @hatampoori زحمت نشر مطالب با شما دوست عزیز 🌹
🟢 داستانی شگفت و تکاندهنده ) ✅ رفتار عجیب یک سید در جشنی شاهانه 👌 مخصوصا نکته آخرش 🌸مرحوم‌علامه‌محمدتقی‌جعفری نقل می‌کردند: یکی از نوه‌های مرحوم مورخ الدوله سپهر، نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و گفت: شب عید غدیر مراسم جشن بزرگی با حضور تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری‌ برقرار است.اگر شما هم تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی بفرمایید، بسیار مؤثر است. محل جشن، ویلا بسیار بزرگ در شمال تهران و تقریبا یک باغی جنگل‌مانند بود با آب‌نماهای بسیار زیبا که من نمونه‌اش را ندیده بودم. وارد جلسه شدیم، دیدم سالنی بسیار بزرگ که در آن انواع میوه‌ها و شیرینی‌ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده بود. یکی از برنامه این بود که برخی از شعرا می‌آمدند و در وصف امیرالمؤمنین علیه السلام اشعاری می‌خواندند که برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... 🔹من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که سیّدی جوان با ظاهری بسیار ساده وارد مجلس شد و بر خلاف عادت همگان کفش خود را برداشت و به داخل آورد که صاحب مجلس و تعدادی دیگر از این کار او ناراحت شدند. عموم حضار به آن سید نگاهی تحقیرآمیز داشتند و کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش احترام کردم و برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید، با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم به او تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. 🔹بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. وقتی بیت اول را خواند هرچند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت اما شاعر همچنان توجه نکرد. وقتی بیت سوم را خواند، سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می‌پرسیدی. الان برایت توضیح می‌دهم. سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران از علم ... 🔹چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. ⁉️یکی از حضار به سید گفت: اولا ) خوش آمدید، هرچند که نمی‌دانیم چطور آمدید. دوم ) این‌که آیا خودتان هم شعر می‌گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می‌شود یکی از سروده‌های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی می‌توانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه؛ چراکه ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته‌ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ اینها با حالت اعجابآمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول آن عاشقانه باشد، بیت سوم این باشد که اگر امام علی به خاری هم نگاه کند، گلستان می‌شود و بیت چهارم این باشد که معصیت‌کاران عالم (حتی کسی مثل فرعون) هم اگر توسل به علی علیه‌السلام پیدا کنند، بهره‌مند می‌شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. 🌸سید شعر را این گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد... از بیت آخر معلوم شد که اسمش جدّا است. 🌺پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی‌که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید و جشن گرفته‌اید؟!صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان و مستضعفان جامعه این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. پس از رفتن او تا مدتی همه بهت‌زده بودند... من شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه کردند. آقای سپهر،بعدها می‌گفت: تعدادی ازآنها زندگی‌شان را تغییر دادندو رفتند سراغ رسیدگی به محرومان ... 🖥️منبع:سایت علامه جعفری 📚کتاب ابن سینای زمان،ص۹۷ کانال‌تلگرامی‌زندگی‌شیرین و الهی🔰 @Hatampoori 🌹تا میتوانید نشر دهید