eitaa logo
حتی بیشتر
205 دنبال‌کننده
159 عکس
43 ویدیو
0 فایل
می گویند در روز حشر، از همه چیز می پرسند از همه ی داشته ها... و شاید از قلمی که می توانست بنویسد و بر زمین انداخته شد هم ! بی جواب ماندن برایم گران است ... می نویسم! #حتی_بیشتر پیام ناشناس 📝https://harfeto.timefriend.net/16766095082952
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت‌بیست‌و‌دوم 😓تا خودِ کربلا، کفّاره دادم. به باب سِدره که رسیدیم ، همسرم دست بچه ها را که از گرما سرخ سرخ شده بودند ، گرفت و برد داخل محل سفارش بلیط ها و گفت "صورت این بچه ها را نگاه کنید !! بلیط و صندلی به کنار ، راننده حتی نگذاشت دریچه بالای سقف را باز کنیم ! عرب و عجم از عطش و گرما هلاک شدیم "😕 😒باخودم گفتم اگر همه اعتراض می‌کردند، چونان راننده ای لحظه ای در آن مجموعه باقی نمی‌ماند! وقتی به حسینیه رسیدیم ، پیرزن ها با محبت خاصی احوالم را پرسیدند.داشتند می‌رفتند نجف! از همه ، خصوصا آن همسر شهید مهربان ♥️بخاطر محبت هایشان تشکر و خداحافظی کردم . شب بیستم رمضان بود. 🥤 از حسینیه تا حرم ، یکی از سرگرمی هایمان همین بود که آب لیوانیِ خنک بگیریم. یا نوش جان می‌کردیم و یا ذخیره! ساعت ۱۱ قسمت داخلیِ باب السلام حرم امام حسین علیه السلام قرار گذاشتیم و از هم جدا شدیم .⏱ ✨حرم فوق العاده خلوت بود.همه از دیروز رفته بودند زیارت امیرالمومنین! 💫فاطمه هر نیم ساعت یک بار اجازه می‌گرفت برود زیر قبّه ! کوچک بود و از لابلای جمعیت خودش را می‌رساند به ضریح.می‌بوسید و برمی‌گشت! در این دنیای خیالی و عشق های پوشالی ، فاطمه این بوسه های عاشقانه در آغوش مولایش اباعبدالله را دیگر کجا می‌توانست پیدا کند !؟💚 انگار می‌خواستم این لحظات تحت القبّه را برای روز مبادایش ذخیره کنم !برای لحظه های سخت زندگی ...💔 می‌خواستم با هربار بوسیدن و دست انداختن به پنجره های ضریح بند دلش را ببندم به جان اربابش♥️ 🕰ساعت ۱۱ ، با بچه ها روی پله های باب السلام نشستیم.سرقرار. به محض نشستن ، فهمیدم این ورودی مخصوص خانمهاست.کاری نمی‌شد کرد.گفتم بیشتر دقت می‌کنم و چشم می‌گردانم ،بالاخره همین دور و بر همدیگر را پیدا کنیم.👁 حتما می‌دانید چرا اسم آن در را باب السلام گذاشته اند...برای چشم انداز زیبایی که دارد♥️ پله های ورودی ، با فرش قرمز رنگی پوشیده شده. مسیر ، مستقیم است و پیچ نمی‌خورَد. دوطرف مسیر ، پله و میانه ی راه ، شیب برای عبور ویلچرهاست . همینطور که از پله ها پایین می‌آیی ، چشم به آن پرده ی مخمل سبز رنگ که روبروی نگاهت آویزان شده می‌دوزی !💚 کافیست پرده کنار برود ! تویی و بارگاه ارباب ! و یک سلام ...♥️ روی پله ها تا جایی که ضریح پیدا بود ،نشسته بودند.روزی ِ ما شد و همان پله ی اول ، خالی شد! 🕦🕛🕧خیلی وقت همان جا نشسته بودیم. بچه ها روی شیب بازی می‌کردند. من دعا می‌خواندم و نگاه می‌کردم . یک لذت بی بدیل...❤️‍🔥 🧹خادمها مشغول جارو زدن فرش ها شدند ! صحنه های زیبایی که فقط در عکس های اینترنتی می‌دیدیم ، جلوی چشمم داشت اتفاق می‌افتاد و من مشتاقانه تماشا می‌کردم ! 😇 🙁زمان زیادی گذشت.خبری از همسرم نشد.خستگی خودم و بچه ها ، گرسنگی ، نگرانی ...همه باهم جمع شد ! به فاطمه گفتم همین جا کنار وسایل بمان تا من و بچه ها برویم دنبال یک ایرانی بگردیم و داخل ایتا برای بابا پیام بگذارم !🙄🤔 وقتی برگشتم ، فاطمه سرخ شده بود و مظلومانه گریه می‌کرد! _: چی شده ؟😦 🧕🏼 خانم پله بالایی که فارسی،عربی صحبت می‌کرد، گفت فکر کرده رفتی و برنمیگردی!😁😁 خنده ام گرفت... 🧕🏼 _: تازه یه اتفاق بامزه دیگه ای هم افتاد! چی؟؟؟ 🧕🏼 _: عکاس و فیلمبردار عتبه (حرم) ، فکر کرد دخترت از شدت حال معنوی داره گریه می‌کنه ، ازش فیلم و عکس گرفت !😄😄 گفتم آره فاطمه ؟؟ و همگی باهم خندیدیم 😆 📹چند دقیقه ای نگذشت که آقای عکاس دوباره آمد و از من اجازه ی عکاسی از دخترم را گرفت. سرم را تکان دادم که یعنی راضی ام. فاطمه را بردند روبروی ورودی ِ ضریح ، با یک کتاب دعا توی دستش، و شروع به عکاسی کردند !📸📸 دخترم به فکر بچه گانه ی خودش شده بود مدلینگ حرم 😅خیلی ذوق زده بود!🤩و تا مدتها می‌گفت سایت حرم را نگاه کن تا عکس من را پیدا کنی ! بالاخره حدود ساعت ۲ ، همدیگر را پیدا کردیم و روانه ی محل سکونتمان شدیم ! یک خداحافظی رویایی و بیادماندنی در باب السلام ! دوشنبه.۲۱ فروردین ۱۴۰۲ @hattabishtar
آخرین شب در باب السلام ...♥️ @hattabishtar
باعرض پوزش بخشی از پیامهای کانال حذف شده بود که مجدد بارگذاری کردم👆👆 شروع پیامهای جدید👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاحالا ازینا خورده توی صورتتون؟؟ 😄😄 هیچ وقت نتوانستم از شنبه های ام البنینی کربلا و سفره های رنگارنگ و کریمانه ای که به نام خانم ، در بین الحرمین پهن می‌کنند ، و حاجت می‌گیرند ، بنویسم ! البته که این رسم ، فقط مخصوص رمضان نیست ... تمام سال ، شنبه های کربلا ، بوی بانو ام البنین را می‌دهد...!🌱 @hattabishtar
قسمت‌بیست‌وسوم بدن هایمان به استراحت نیاز داشت! باید برمیگشتیم. 🚕🚙🚌پیاده راه افتادیم سمت گاراژی که ماشین های نجف-کربلا آن جا بود! صبح زود... همه بساط کرده بودند! از باغ و باغچه هایشان توت و انجیر و انواع خوراکی ها و میوه ها را در سینی چیده و ردیف گذاشته بودند !🍇🥒🍋🍎 آنهمه باغ و باغچه کجای کربلا بود ؟؟ سهم من از باغچه های کربلا ، یک دسته رز رنگارنگ شد ... 💐 به خانه ی نجف مان که رسیدیم ، انگار به وطن رسیده باشیم... آرامش دوباره مهمان لحظه هایمان شد! خودمان را برای شب قدرِ دوم آماده می‌کردیم. دوست داشتم شب بیست و یکم نجف باشم و شب بیست و سوم کربلا! یعنی می‌شد ؟؟ سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ @hattabishtar
قسمت‌بیست‌وچهارم 🏴شب شهادت امام علی علیه السلام و دومین شب قدر بود. نمی‌توانستم از ابتدای شب و اعمال حرم بروم. خانه بودیم و یکی دوساعت به اذان به سمت حرم حرکت کردیم! چشمم که به گنبد افتاد ، ماتمِ بی پدری نشست توی دلم !🥺 🩸آسمان کبود بود و گنبدِطلا، سیاه پوش بود و خورشیدِ بالای سرش ، رنگ خون ! حرم غلغله بود.بیشترین چیزی که توجهم را جلب کرد ، کفش ها و کالسکه هایی بود که پشت درب ورودی ، رها شده بود...👡👞👟🥿 همه،بی سر و پا خودشان را به بابایشان رسانده بودند ...😭 فقط توانستم گوشه ای از صحن فاطمه الزهرا بنشینم . چندبار تلاش کردم تا صحن اصلی بروم اما خانمهای عراقی هربار با نگاه و اشاره به محمد ،به من می‌فهماندند که نمی‌گذاریم وارد جمعیت شوی ! دلسوزی شان برایم قشنگ بود !♥️ حال و هوای حرم ، دقیقا مثل رنگ و روی گنبد بود.سرخ و سیاه از ماتم شهادت مولا ! جا تا جای حرم این پرچم وصل بود "تَهَدّمَت واللّه اَرکانُ الهُدی" به واقع این ویرانی را در وجودمان حس می‌کردیم... اذان شد.همزمان با اذان ، عده ای از خانمهای عرب زبان شروع به لطمه زدن و مدیحه سرایی کردند.ماهم همراه آنان شروع به عزاداری کردیم... اذان تمام شد. نماز شروع شد. اما انگار عزاداری آنها تمامی نداشت !😟 دلم برای امیرالمومنین سوخت...😔 عزادارانی بااینهمه سوز و گداز ، نماز جماعتِ صبح شهادت مولایشان را پای لطمه زنی گذاشتند ... . . . و خدا نکند همینگونه باشد داستان زندگیِ ما ، با امام زمانمان ... چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲ @hattabishtar
وقت افطار شد ای سوخته در آتش دل «روزه یعنی عطش و روضۀ لب‌های حسین» .رمضان ۱۴۰۲ @hattabishtar
e62b0959-dfba-4b50-be22-913580fea99c.mp3
9.19M
بریم یه افطار کربلا... @hattabishtar
هدایت شده از بایگانی کانال
روز ۲۱ رمضان حرم امیرالمومنین علیه السلام @hattabishtar
هدایت شده از بایگانی کانال