#سفر_بهخانهی_پدری قسمت سی ام
💫صبح یکشنبه ۲۵ رمضان بود.
آسمان حرم ارباب، رنگ به رنگ میشد تا "یُخرِجونَهُم مِنَ الظّلماتِ الی النّور " را تجربه کند.
پرچم در حال اهتزاز ، و گنبد در طلایی ترین حالت خودش بود.✨
نگاه های آخر بود.
غرق تشکر بودم. 💐
این مقدار ذره پروری و مرحمت اربابم ، هیچ گاه در ذهنم نمیگنجید.
و نمیگنجد !🥺♥️
به نوبت برای وداع رفتیم.
🦋آنقدر هوای حرم برایم تازگی داشت که انگار اولین روز است برای زیارت میآیم !
نفس کشیدم.نگاه کردم. و همه چیز را به خاطر سپردم.
بیرون از دیوارهای صحن ،بوی خنکی جان آدم را مست میکرد.🌈
خدّام ، سنگفرش های بین الحرمین را آب پاشی میکردند و من مثل کودکی که بی خیال از تمام دنیا و غصه هایش ، میان جوی های کوچک آب راه برود ، از حرم بازگشتم.🌊
حالم خوبِ خوب بود ...😭♥️
#حتی_بیشتر
#ادامه_دارد👇👇
@hattabishtar