حس و حال سرمای امشب، شبیه سرمای شب های نجف بود.
همان شب بارانی که خانه برق نداشت
سرد بود
یک بخاری برقی
با یک المنتِ روشن
و یک چراغ
غربت و سرما و بی هیچ صدایی
شب نمیگذشت
واقعا یلدا شده بود
اما دلمان گرم بود
چند صد متری ما
روشنی هست
بهار هست
آغوش گرم پدرمان هست
برای همین بود که همه چیز لذت بود و زیبایی.
لحظه لحظه اش شوق بود.
نه فقط آن شب، که تمام آن سفر یلدایی...
یلدای این شب ها به شوق آغوش چه کسی زیباست؟
#صلیاللهعلیکیاصاحبالزمان
@hattabishtar