eitaa logo
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
274 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
349 ویدیو
44 فایل
انقلاب‌نوجۆانۍ،یڪ تحول اساسی بࢪاے نوجۆان دهه هشتادےست...(: ོکانال وقف حضرت زینب  از شروط بخـۅان↯ @iffffff ناشناسیجـــاٺ↯ payamenashenas.ir/havalichadoram ོ پشـٺ سنگــر↯ @gomnamsoall
مشاهده در ایتا
دانلود
•|🦋|• 🌸 بهترین حرفے ڪه راجب حجاب فهمیدم اینه:👇🏻 اگر شمارا به 1400 سال قبل میبرد.... برهنگے شمارابه عصر خواهد برد....😌✋🏻 ☔️•° @havalichadoram♥️
•|🌿 يافٺہ هایَٺ ڔآ🍃 ... بآ بآخٺه هآيَٺ🍂... مُقآیسه نڪن💎... اڱر ڔآ یآفٺے🦋✨... هَڔڇه‌‌بآخٺے مُهݥ نيسٺ✌️ ♥️ @havalichadoram🌈
•|🦋|• شهادت را نه در جنگ، در مبارزه می دهند🍃 ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم💔 غافل که شهادت را جز به اهل درد نمی دهند . . .✨♥️ @havalichadoram🦋
•|🦋|• ... یه‌شب‌خواب‌شهیدرومیبینه...💭 بهش‌میگه: +روح‌الله‌ازاونورچه‌خبر!؟ شهید‌میگه: _خبرای‌خوب...😇 تاسال‌۱۴۰۰ ظهور‌انقدر‌نزدیک‌میشه‌که‌ دیگه‌نمیگین‌آقا‌کدوم‌جمعه‌میاد؟ میگین‌آقا‌چند‌ساعت‌دیگه‌میاد...🌿😍♥️ 💕 هرچیزی‌که‌تورو‌از‌مولات‌دور‌میکنه‌، بریز‌دور🎼🖐🏻 @havalichadoram😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|🦋|• *+میدونی امروز چه روزیه*⁉️ *–آره،روز عشقه*😍 *+آفرین، چرا امروز روز عشقه*⁉️ *–چون روز ولنتاینه*😁 *+نه😕چون سالروزتولدامام محمد باقر هستش*🤩 *–خوب ولنتاینم روز عشق و عاشقیه*😚 *+کی گفته*🤨 *–همه میگن*🙄 *+مگه هر چی همه بگن درسته*😐 *توچیزی در مورد روز ولنتاین میدونی*❓ *–نه فقط میدونم روز عشقه*🤤 *+ببین روز ولنتاین اصلا روز عشق* *نیست روز شکست عشقیه یه یهودیه* *یعنی اصلا به ما مسلمونا ربطی نداره.* *میدونی دشمن های اسلام و کشورمون* *قصددارند که فرهنگ ایرانی اسلامی* *مارو کمرنگ کنن و به جاش فرهنگ* *غربی خودشونو دربین مردم رواج بدن*😞❓ *میدونی جشن گرفتن روز هایی مثل* *کریسمس و ولنتاین و روز هایی که* *متعلق به فرهنگ ایرانی اسلامی ما نیستن* *یعنی اینکه ما ایرانی ها خودمون فرهنگ و تمدن نداریم و داریم از شما الگو برداری میکنیم*😖 *–واقعااا😳من هیچ کدوم اینا رو نمیدونستم🙁* *+مشکل خیلی از مردم ما هم همین ندونستنه*😒 *–خوب من تا الان داشتم اشتباه میکردم و اونم از سر ندونستن بود.* *به نظرت میتونم اشتباهمو جبران کنم*🥺 *–چرا که نه*😊 *تو میتونی کسایی رو که دارن به اشتباه ولنتاینو جشن* *میگیرن و بهم تبریک میگن کادومیدن رو متوجه اشتباه شون کنی*☺️ *میدونی این کارو چه قدر ثواب داره و میتونه موثر باشه*😍 *کسایی که روز ولنتاینو روز عشق میدونن در واقع تیشه به ریشه دینشون میزنن.هدف دشمن ما هم همینه*😤 *روز عشق یعنی روز ازدواج امام علی (ع)و حضرت زهرا(س)*🥳 *روز عشق یعنی روز ولادت امام محمد باقر*🤩 *–خیلی ازت ممنونم که منو متوجه اشتباهم کردی،چه طور میتونم کارتو جبران کنم*🥰 *+تومیتونی بافرستادن این پیام برای دوستات اونارو هم متوجه اشتباه شون کنی* *⚠️حواسمون باشه دشمن ما میخواد فرهنگ کاملا غلطشوجایگزین فرهنگ ایرانی اسلامی ما کنه* *♨️در روز قیامت همه ما به ازای تک تک* *کارهامون باید جواب پس بدیم* *📛فراموش نکنیم روزولنتاین به نوعی داره روابط نادرست دختر و پسر رو تریج میده* *💯این پیامو بفرست برای دوستات،تا اون ها هم متوجه اشتباهون بشن* *⚜️این کارو تو صدقه جاریه برات میشه😉چون داری فرهنگ درست اسلامی رو ترویج میدی* *–حداکثری* *–سازی–کنیم* *–مسلمان–هستم* @havalichadoram🌱
•|🦋|• 💡 ● آمدنی نیست ‌رسیدنی است!● باید آن قدر بدوی تا به آن‌برسی...▪ اگر بنشینی تا بیاید همه می‌شوند می‌روندو تو جا می‌مانی🥀...!:) 🍃 @havalichadoram💡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|🦋|• #استوری♥️ چه خوش اقبالم که تویی امام زمانم😇❄️ #این_صاحبنا🌈 @havalichadoram🍃
📚رمان ❤ _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم مونده... باشہ داداش بگو فقط یکم زودتر صب باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓ إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفتو بزݧ راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ _إ چہ خوب داداش،ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ اره تازه استخدام سپاه هم میشم فقط یہ چیز دیگہ چے❓ _چطورے بگم اخہ❓إم-إم بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے اره... اره❓😳 ینے از یہ نفر چیزه داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے. اسماء دوستت بود زهرا خب❓خب هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا...تو بسیج مسجد هم هست _خب داداش بگو دیگہ اسماء ازدواج کرده❓ اخ اخ داداش عاشق شدے.ازدواج نکرده اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓ اوووو از کے تاحالا خجالتے شدے❓ حرف میزنے یا❓ اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس از رو تخت بلند شد و گفت: هہ هہ مسخره بگیر بخواب فردا کلے کار داری _باورم نمیشد اردلاݧ عاشق شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓ بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد. _ساعت ۱۱بود تقریبا آماده بودم یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ بہ صدا در اومد از پنجره بیرونو نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂 خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده. _از اتاق اومدم بیروݧ اومدم خدافظے کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓ سرجام خشکم زد خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو❓ خندیدم و گفتم بووووووودم دستمو گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم مثلا غیرتے شده بود خندم گرفت و اردلاݧ ومعرفے کردم سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد _سلام خوشبختم آقاے محمدے سلام همچنیـݧ آقاے سجادے اردلاݧ بهم چشمکے زد و گفت: خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست _تو ماشیـݧ بازهم سکوت بود ایندفعہ مـݧ شروع کردن بہ حرف زدݧ خب،خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓ لبخندے زد و گفت:الحمدوللہ شما خوبید❓ بلہ ممنوݧ خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے❓ مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید روبروے آبمیوہ فروشے وایساد رفتیم داخل و نشستیم خوب چے میل دارید خانم محمدے آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود آقا دوتا آب هویج لطفا انشا اللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ انشااللہ خوب خانم محمدے شما شروع کنید _مـ❓باشہ... ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم. آهے کشیدم و ادامہ دادم شما ازگذشتہ ے مـݧ چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـ.... سجادے حرفمو قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شمارو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ... واینکہ چی❓ امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ اے رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے" متوجہ شدم کہ نامہ ے شماست یکے از دلایل علاقہ ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده بهت زده نگاهش میکردم باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود _آب هویجا روآوردݧ لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم وبدوݧ ایـݧ کہ نگاهم کنہ گفت:بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد... نویسنده:
📚رمان ❤️ ❤️ غرق تو افکار خودم بودم کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده صدام میکنہ خانم محمدی❓ بہ خودم اومدم هاااا❓چییییی❓بلہ❓ یہ لحضہ نگاهموݧ بهم گره خورد انگار همو تازه دیده بودیم چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم _چہ چشمایے داشت... _چشماے مشکے با مژه هاے بلند،با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب تر کرده بود چرا تا حالا ندیده بودم خوب معلومہ چوݧ تو چشام نگاه نمیکرد سجادے بہ چے خیره شده بود❓ فقط خودش میدونست _احساس کردم دوسش دارم،بہ ایـݧ زودی. با صداے آقایے یہ خودموݧ اومدیم آقا❓چیز دیگہ اے میل ندارید❓ از خجالت سرمونو انداختم پاییـ. لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش _سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید❓ سجادے اخمے کردو گفت نخیر آقا بفرمایید. هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج شدیم گوشیم زنگ خورد مریم بود ینے چیکار داشت❓ جواب دادم: _الو سلام -سلااااااام عروس خانم بے معرفت چہ خبر❓ اقا داماد خوبـ❓ کجاے بحثید❓ تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ❓ واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ ے کارات هول هولکیہ....ماشااالا نفس کم نمیورد. جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم یہ لبخند نمایشے زدم و گفتم: مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس میگیرم فعلا... إ اسماء وایسا قطع نکن اس... گوشے و قطع کردم انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید از خندش خندم گرفت _سوار ماشیـݧ شدیم مونده بودیم کجا باید بریم سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت: خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم❓ بہ نظریم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم باشہ چشم .... نویسنده‌: بامــــاهمـــراه باشــید🌹