『انقݪاب نۅجۅانۍ』
••• +بازی باروح و روان...🥀 یعنی میشه دوباره؟ #اربعین #واکسن #امام_حسین 『@Shabahengam』🍃
خدایا...
یا ماروببر کربلا امسال
یا بهمون صبر ایوب بده....😭
#اربعین
#مبحٿهفتہ
﴿بسم الله الࢪحمن الࢪحیم﴾
رفقآ امشب قراࢪه باهم چندتا از خاطࢪات شهدا در رابطہ با ﴿امࢪ بہ معࢪوف و نهی از منکࢪ ﴾ ࢪو بخوانیم🌿
•
•
اگر صحبت از فرد غایبی میشد
اگر فرد غایب رو می شناختند،به نحوی سعی میکردند او را تبرئه کنند مثلا اگر بدی او گفته میشد حاج رضا میگفت:((نه،حالا اینطور ها هم نیست...))☺️
اگر میدید بازهم جلسه به غیبت ادامه میدهد،بلند صلوات میفرستاد به طوری که همه ساکت شوند،باز اگر ادامه میدادند ایشون صلوات میفرستاد انقدر صلوات میفرستاد تا گوینده خجالت میکشید و ادامه نمیداد نهی از منکر ایشون هم غیر مستقیم بود که کسی ناراحت نشود،هم موثر واقع میشد🌿✨
﴿شهید مدافع حرم رضا فرزانہ﴾
•
•
همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.سعی میکرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند🎈
یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت
ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ میکردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم...!'
در همین حین، حاج همت با چراغی داشت عبور میکرد.
پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود.وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!"📸
گفتم:" اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم".😇
کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک سئوال داشتم
گفتم:" بفرمایید حاج آقا".
گفت:" چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟"
گفتم:" آخر حاج آقا، نمیشود که همه اش را بخوریم."
در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری".😉
بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم.
بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود....!!!🌿
•
•
از خصوصيات بارز شهيد شيخی شوخ طبعی او بود☺️
هميشه لبانش پر از خنده بود . اما در عين حال از سخنان لغو پرهيز مےكرد.
در جبهه هرگاه از دهان كسی سخن لغوی خارج مےشد بلافاصله اين شهيد بزرگوار میگفت : ذكر امروز سبحان الله است يا اذكار ديگر...🌿
به اين طريق بدون اينكه مستقيما به آن فرد تذكر دهد ، به او مےفهماند كه مےبايست از سخنان لغو پرهيز نمايد و آن شخص هم بدون اينكه ناراحت شود ، متوجه مۍشد و در سخن گفتنش بيشتر مراقبہ مۍكرد...🌻
•⇩
رفقآ نقطہ اشتراکے که توی این خاطرات بود این بود کہ شهید جورے امر به معروف میکرد که هم ثاثیࢪ داشتہ باشہ و هم ناراحتۍ بوجود نیاد...(:♥️
#امربهمعروفونهیازمنکر
#بہسبکشهدا🌿
با ما همراه باشید🙂
@havalichadoram
ولے به نظر من مشکل ما ها و تعویق ظهور از اونجایے شروع شد
ڪه ما به نبودن های آقا عادت کردیم(:↯|
#بدعادتشدهایموازسرعادتاست
#ورنههماناولکارمیهمانمیزبانشدهبودیم
#اینصاحبنـــا...
#امام_زمان
@havalichadoram