eitaa logo
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
271 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
349 ویدیو
44 فایل
انقلاب‌نوجۆانۍ،یڪ تحول اساسی بࢪاے نوجۆان دهه هشتادےست...(: ོکانال وقف حضرت زینب  از شروط بخـۅان↯ @iffffff ناشناسیجـــاٺ↯ payamenashenas.ir/havalichadoram ོ پشـٺ سنگــر↯ @gomnamsoall
مشاهده در ایتا
دانلود
📚رمان 💚 💚 _علے اونقدر خوب بود کہ مطمئݧ بودم شهید میشہ... واااے خدایا کمکم کـݧ از جام بلند شدم رفتم کنار پنجره و یکم بازش کردم ، نسیم خنکے بہ صورتم خورد و اشکامو رو صورتم بہ حرکت درآورد درد شدیدے تو سرم احساس کردم پنجره رو بستم و بہ دیوار تکیہ دادم کہ تو هموݧ حالت خوابم برد باصداے اذاݧ صبح بیدار شدم یہ نفر روم پتو کشیده بود _بہ اطرافم نگاه کردم علے رو تخت نشستہ بود و سرشو بیـن دوتا دستش گذاشتہ بود سرشو آورد بالا ، چشماش هنوز قرمز بود اسماء چرا نخوابیده بودے؟منو میخواستے گول بزنے؟اونجا چرا؟میخواے دوباره حالت بد بشہ؟مـݧ کہ گفتم تا دلت راضے نباشہ نمیرم چرا میشینے فکرو خیال الکے میکنے؟ _الکے خندیدم و گفتم:اوووووو چہ خبرتہ علے؟ایـݧ همہ سوال اونم ایـݧ وقت صبح پاشو بریم وضو بگیریم نمازموݧ و اول وقت بخونیم نمیخواستم اذیتش کنم اما دست خودم نبود ایـݧ حالت هام بدوݧ توجہ بہ علے از اتاق رفتم بیرون رفتم سمت دستشویے. تو آیینہ خودم و نگاه کردم چشمام پف کرده بود آهے کشیدم و صورتمو شستم _وضو گرفتم و رفتم تو اتاق ، جا نماز علے و خودم و پهـن کردم چادر نمازمو سر کردم و منتظر علے نشستم علے نمازو شروع کرد اللہ اکبر با اولیـݧ اللہ و اکبرے کہ گفت: اشک از چشمام جارے شد بهش اقتدا کردم و نماز و باهم خوندیم نمیدونم تو قنوت چے داشت میگفت کہ انقدر طول کشید... _بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش علے؟ جانم؟ ببخشید بابت چے؟ تو ببخش حالا باشہ چشم ، دستے بہ سرم کشید و گفت: اسماء تا حالا بهت گفتہ بودم با چادر نماز شبیہ فرشتہ ها میشے؟ _اوهووم اے بابا فراموشکارم شدم ، میبینے عشقت با آدم چیکار میکنہ؟ سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم اخمے کردم و گفتم: با چادر مشکے چے؟ دستش و گذاشت رو قلبش و گفت: عشق علے حالا هم برو بخواب بخوابم؟دیگہ الان هوا روشـن میشہ باید وسایلاتو جمع کنیم اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگہ پامیشیم جمع میکنیم قوووول؟ قول _ساعت ۱۱ بود باصداے گوشیم از خواب بیدار شدم ماماݧ بود حتما کلے هم نگراݧ شده بود گوشے و جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم:الو الو سلام اسماء جاݧ حالت خوبہ مادر؟ بلہ مامان جان خوبم خونہ ے علی اینام تو نباید یہ خبر بہ ما بدے؟ ببخشید ماماݧ یدفعہ اے شد باشہ مواظب خودت باش. بہ همہ سلام برسون چشم خداحافظ _پیچ و تابے بہ بدنم دادم و علے و صدا کردم علے جان؟پاشو ساعت یازده پاشو کلے کار داریم پتو رو کشید رو سرشو گفت: یکم دیگہ بخوابم باشہ پتو رو از سرش کشیدم. إ علے پاشو دیگہ توجهے نکرد باشہ پس مـݧ میرم یکدفعہ از جاش بلند شدو گفت کجا؟ خندیدم و گفتم دستشویے _بالش و پرت کرد سمتم جا خالے دادم کہ نخوره بهم انگشتشو بہ نشونہ ے تحدید تکوݧ داد کہ مـݧ از اتاق رفتم بیرون وقتے برگشتم همینطورے نشستہ بود إ علے پاشو دیگہ امروز جمعست اسماء نزاشتے بخوابما پوووفے کردم و گفتم: ببیـن علے مـن از دلت خبر دارم. میدونم کہ آرزوت بوده کہ برے الانم بخاطر مـݧ دارے ایـن حرفارو میزنے و خودتو میزنے بہ او راه با ایـن کارات مـن بیشتر اذیت میشم _پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزے نگفت. از جاش بلند شد و رفت... نویسنده‌:
بہ نــامـ حضـرټ یـــار🌈
•|🦋|• 💕 چـادرمـ از اعتمــاد مــادرمـ زهــرآسٺ👑 براے امــانٺ دارۍ👑👌🏻 پ‌ن: ســایہ مهــرٺ رخصت مــادر گفتنمـ شد♥️ @havalichadoram🍃
•|🦋|• 🌱 نمیگمـ توے روݫ چنــد ســاعٺ رو بہ امـــامـ زمــانت، مولات، پـــدرٺ (: بــاید اختصاص بدے✋🏻 خــودٺ بگۅ چنــد دقیقہ بــراے مولآ بیخــیاݪ گــوشے📱 میشے؟🙃 🍃 @havalichadoram🌱
••|🌼|•• 📚 ایرینا لبخند زد و گفت: اینکه چه می شود مهم نیست؛🍃 مهم این است که تو الان صاحب یک کتاب بسیار قدیمی و با ارزش هستی🌈 شاید بتوانی آن را به مبلغ بسیار خوبی به یکی از موزه‌های اروپا بفروشی⛓شاید مسلمانان لبنان نیز طالب آن باشند🌸 گفت: من نمی خواهم آن را بفروشم، باید رابطه بین این کتاب رویاهایی که دیشب دیدم وجود داشته باشد❗️ می‌خواهم هرچه زودتر این رابطه را کشف کنم. کشیش نمی خواست درباره این کتاب قدیمی با هیچ مسلمانی صحبت کند🍃 به یاد دوست لبنانی اش افتاد؛ جرج جرداق همان دوستی که کتابی درباره علی نوشته بود♥️✨ نویسنده: ابراهیم حسن بیگی✨ @havalichadoram🦋
••|🌸|•• 🌱 شمایی که شعار میدی جانم فدای رهبر♥️ خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست♥️ شده یک بار بشینی پای سخنرانی رهبرت ببینی از تویی که جوون مملکتی چی میخواد⁉️🤔 @havalichadoram🌱
『انقݪاب نۅجۅانۍ』
🌈 ❄️ ♥️ بترسید از کسانی که دعای بعد نمازشان شهادت است😎
••|🌼|•• ♥️ تصور کن خدا با این همه عظمتش عاشقته⛓🌻🌈 @havalichadoram
••|🌻|•• #دلانه♥️ حاجی جات خیلی خالیه💔 خیلی دلتنگتیم💔 میشه دوباره برگردی تا خوب بشناسیمت♥️ میشه⁉️ @havalichadoram🕊
••|🌼|•• 🌱 بهای جان های شما جز بهشت نیست😌✌️🏻 پس خود را به کمتر از آن مفروشید🙃 امام کاظم(ع)🌸 💚 @havalichadoram🌈