eitaa logo
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
9.4هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
56 فایل
«به نام خداجانم وبرای خدا جانم» عواقب ارتباط بانامحرم @havaliiekhoda98 کانال رُمان @yadet_basheh تبلیغ @sodedotarafe تاسیس1398 ارتباط با مدیر وپاسخگوی سوالات شما باحضور طلبه آقا https://daigo.ir/secret/7535246340
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الزهرا صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
🍁✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨🍁 🍂به نام آفریننده ی فصل ها و رنگها🍂 خـــ🧡ــــداوندا 🧡به نـــــامت، به یادت و به عشـــــقت🧡 روزی دیگر از 🍁 زندگانی ام را آغـــــاز می‌کنم🍁 الهی به امید تو 🧡 پشتیبانم بـــــاش🍁 🍁
🌸 سه شنبه ها🌸 اذکار روز،،، یا ارحم الراحمین 👈100مرتبه یا قابض 👈903 مرتبه 🤲🤲🤲🤲🤲🤲 سوره روز،،، سوره مبارک " زخرف" امام باقر علیه السلام : هر که بر تلاوت سوره زخرف مداومت داشته باشد، خداوند در قبر او را از حشرات زمین و فشار قبر ایمن می کند . 🕌🕌🕌🕌🕌 ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز سه شنبه 2/ زیارت عاشورا 3/ دعای مجیر 4/دعای توسل نماز روز سه شنبه هر کس در این روز شش رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعتی بعد از حمد ، آیه :آمن الرسول را تا آخر و سوره زلزال را بخواند، حق تعالی گناهان او را می آمرزد، مانند کودکی که تازه به دنیا آمده است.
🌹🍃بخشیدن همسر 💠 از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجده‌ی آخرش، از خدا خواستم به خاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!» 🕊شهیدمجیدکاشفی 📙فرهنگ‌نامه‌شهدای‌سمنان، جلد۸، صفحه۱۰۶
*خانم هایی که از ظاهر زیبا برخوردارند یا با ظاهری زیبا (و آرایش و کم حجاب⛔)به خیابان می آیند,این داستان عجیب را حتماً بخوانند و برای دیگران بفرستند* 👇👇👇 ⭕ *هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقیست*❗ 🛑خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت ✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به کتاب اضافه شده است) 📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته . ✍️ *اصل داستان* يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم . يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. ✴️بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم . خيلي تشكر كرد و پياده شد . ✴️من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم . ✳️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود . ✴️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد . گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. ✳️گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام. يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم . ❇️من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! ✴️دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. ✴️يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم . حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... ❇️آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! 🩸وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! محفل معنوی سمت خدا
ا📿📿📿 ا📿📿 ❀~﷽~❀ ا📿 ▓ هرگاه کسی در ورطه عظیمی گرفتار شده باشد که عاجز مانده باشد↯↯ 🕋🔹 دو رکعت نمازبه نیت قربة الا الله بخواند بعد از نماز ۳مرتبه این دعا را بخواند ملکی می آید به قدرت الله او را از آن ورطه مهلکه به خوبی نجات می دهد ان شاءالله. 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ یٰا ذَالْعَرْشِ الْمَجیدْ یٰا مُبْدِئ یٰا مُعیدْ یٰا فَعّالً لِما یُریدْ اَسْئَلُکَ بِنورِ وَجْهِکَ الَّذی مَلَأ اَرْکانَ عَرْشِکَ وَ بِقُدْرَتِکَ الَّتی قَدَّرتَ بِها عَلیٰ خَلْقِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ َالَّتی وَسِعَتْ کُلِّ شَئٍ لٰا اِلٰهَ اِلّٰا اَنْتَ اَغِثْنی🔸 📗منبع : کشکول شیخ بهایی /۴۷۵ محفل معنوی سمت خدا
📚 : 👌در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " آواره " 🍃اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند... 🌿و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. 🍃تا اینجا داستان را داشته باشید! ✍در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام "آیت الله نجفی" از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است🌿 بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند.🙏 🍃خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت....🙏 🌿حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا حسین همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. 🍂وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! 🍂کنجکاو شد و به سمت آنها رفت... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! 🍃تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست.... مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! 🍃حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. 🍂مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی.... گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم.... وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد... ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع)، اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود ، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید... چه کنم؟! 🍁خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم. .. آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم.😔.. 🍂خلاصه حرمت نگه داشت و رفت... اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه،🙏 حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛ 🌾خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند... این نمکدان حسیــ💕ــن جنس عجیبی دارد❣ هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد😭😭 "یا حسین ياحسین" -------------------------- محفل معنوی سمت خدا
🔫🕳 ‍ شیطونه کنار گوشِت زمزمه ‌میکنه "تا جوونے از زندگیت لذت ‌ببر" "هر جور که میشه خوش ‌بگذرون" اما تو حواست باشه؛ نکنه خوش گذرونیت به قیمتِ شکستنِ‌ دلِ امام‌ زمانت تموم بشه! : محفل معنوی سمت خدا
4_5945181412880550196.ogg
3.1M
مثل بقیه نباشیم! مثل بقیه زندگی نکنیم! مثل بقیه نمیریم! محفل معنوی سمت خدا
🕊 ✨ رفیق‌قلب‌تو! صندوقچه‌مادر‌بزرگت‌نیست . . که‌هرچیزی‌توش‌جابشه:) قلب‌تو♥️ حریم‌خداست🙂 میدونی‌حریم‌ینی‌چی‌دیگه! غیر‌خودش‌کسیو‌راه‌نده🦋 محفل معنوی سمت خدا
✋ صبح امید من اے شمسِ جهان تاب حسینــــ♥️ــــــ .... و سلام لڪ منـّی و لِاَصحـاب حسین♥️ 【ع】 ❤️ محفل معنوی سمت خدا
🍁وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ🍁 دست های خدا🧡 هیچ وقت خالی از معجزه نیست کار خدا به جز خدایی کردن نیست🧡 محفل معنوی سمت خدا
🍂شکر گزاری ، درهای بیشتری را باز می کند🍁 🍂تا خوبی های بیشتری از راه برسد 🍁 خدایا😇 شکرت برای این روز زیبا 🍁بسم الله الرحمن الرحیم🍁 محفل معنوی سمت خدا
خانم بزرگ میگفت : " زندگی اگه همه اش خوشی باشه، میفته رو دورِ تکرار... شیرینی زیاد، دل آدم رو می زنه، این تلخی ها هستن که یادمون میارن، خوشبختی و طعم شیرینش چقدر دلچسبه..." مادربزرگم همیشه راضی بود، همیشه یه تسبیح دستش بود و ذکر " الحمداللّه " از زبونش نمی افتاد. من می گم: " باید به خاطر آدمای انرژی مثبتِ زندگیمون الحمداللّه رو لب بیاریم، واسه خاطرِ آدم هایی مثله مادربزرگ..." و مثل مادربزرگ باشیم. حال خوب بدیم و انرژی مثبت محفل معنوی سمت خدا
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
🤔خواص سوره های قرآن روآیا میدانید
📢خواص درمانی و مشکل گشایی سوره های قرآن به اجمال📢 ✅فاتحه مال وثروت - زنده شدن مرده- آرام بخش درد ها- کلید بهبودی-برآورده شدن حاجات- درمان بیماری ها - رهایی از عزاب فرشتگان نوزده گانه- بخشش گناهان - راه رسیدن به بهشت جهت عبور از پل صراط - بخشایش گناهان پدر ومادر ✅انعام رفع بیماری - ستایش فرشتگان تا روز قیامت - استجابت حا جات - نرفتن به دوزخ- محافظت فرشتگان از او - رفع ما لیخولیا - دفع بلایا ✅توبه جلوگیری از نفاق - محافظت از دستبرد دزدان محافظت از آتش - اعطای حسنات - رفع جهل - تقرب به خدا - رفع پیری -آشکار شدن عیوب - اعطراف دزد ✅یوسف علیه السلام چهره زیبا یافتن - رفع هراس - صالح شدن - آسان شدن سختی مرگ -مقاوم شدن در برابر چشم زخم - یافتن قدرت و مکنت -برآورده شدن حاجات ✅مریم به دست آوردن ثروت و فرزند -اصحاب عیسی شدن در قیامت -شوکت سلیمان یافتن درقیامت -اعطا حسنات-خواب های خوش دیدن -جلوگیری از دستبرد دزدان-رفع ترس-خیر و برکت درخانه -دور شدن حوادث ناگوار از خانه ✅طه پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن -شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح -حفاظت در مقابل زورمداران -اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر -آسان شدن ازدواج ✅انبیا دیدن عجایب در خواب -رفع بی خوابی ✅حج تشرف به مکه -اهدای حسنات -سقوط حاکم ستمگر ✅نمل اعطای حسنات -در امان ماندن خانه از مار و حیوانات موذی ✅قصص اعطای حسنات-شهادت به راستگویی- رفع درد ها وبیماری ها -رفع شکم درد ودرد طهال وکبد ✅روم اعطای حسنات -یافتن گمشده -بیمار کردن دشمن ✅سجده داده شدن نامه عمل به دست راست -عدم بازخواست در روز قیامت - همنشینی با پیامبر و خاندانش در روز قیامت - ثواب راز ونیاز شب قدر -رفع بیماری تب -درمان سر درد ودرد مفاصل - درمان تب سه روزه ✅فاطر ورود به بهشت -منکوب کردن مخالفین -رفع بیماری سردرد - جلوگیری از تخریب هنگام زلزله ✅یاسین افزایش رزق وروزی حفاظت شدن در برابر خطرات وشیطان وافت ها - ورود به بهشت - غسل به دستان فرشتگان -مصونیت از فشار قبر-نورانیت- همراهی فرشتگان در پل صراط - مقام بالا نزد خداوند -ایستادن درکنار پیامبران -شفاعت شدن -بازخواست نشد ن- همنشینی با پیامبر(ص)-اعطای حسنات - مصون بودن در برابر فقر وبدهی و ویرانی و بلا وجنون وجزام و وسواس و...-تخفیف وحشت قبر -آمرزش وخشنودی خداوند -ثواب دوازده بار تلاوت قرآن - تقویت حافظه-پیروزی در مناظرات - مصونیت در برابر چشم زخم وحسادت وجن وانس وجنون وحشرات -ازدیاد شیر در زنان ✅ق ازدیاد روزی - مثبت شدن نامه ی اعمال -سهولت مرگ -درمان صرع - ازدیاد شیر مادر ✅الرحمن شفاعت کردن در روز قیامت - شهید محسوب شدن -آسان شدن مشکلات- شفای چشم درد امنیت یافتن - سهل شدن امور مشکل - رفع بیماری آفات از خانه ✅حشر درود فرستادن کا ینات به او- در حکم شهید قرار گرفتن - مصون شدن از بلایا- اجابت خواسته ها- آسان شدن مشکلات تقویت حا فظه ✅قلم رفع فقر - دفع عذاب قبر - رسیدن به ثواب اصحا ب کهف - رفع دندان درد - آسانی محاسبه درروز قیامت - حفظ جنین هوش و حافظه ی کودک ✅جن عدم ابتلا به چشم زخم و سحر و افسون ونیرنگ جنییان - رسیدن به اجر بزرگ - فرار جنییان - مصون شدن از گزند حاکم - رفع گرفتاریهای انسان - سهولت مشکلات ✅مزمل زندگی پاک و نیکو در د نیا - مرگ راحت و خوب - رسین به اجرآزاد کردن فرد گرفتار- در خواب دیدن پیامبر علیه السلام -رفع بیماری سختی های دنیا وآخرت- اعطای حسنات ✅قدر گوئی در راه خدا جهاد کردن - بخشوده شدن گناهان - پداشی همچو یک ماه روزه گرفتن در رمضان - در امان ماندن انبار از آفت و دزد - همنشینی با بهترین مخلوقات در قیامت - درمان لرزه های اعضای بدن - در پناه خداوند بودن- حفظ اموال - افزایش برکت انبار غقله ✅کافرون رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن -از شرک مبّرا شدن -بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش -سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان -در امان ماندن از وحشت قیامت -حفظ در هنگام در خواب -بر اورده شدن حاجات ✅اخلاص (توحید ) بخشوده شدن گناهان پنجاه سال -اعطای خیر در دنیا و آخرت - بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش -پس از مرگ فرشتگان و جبرئیل بر بدن او نماز می خوانند-در امان بودن از بدیهای مردم-رفع بیماری شر و زور -پذیرفته شدن توبه -حفاظت از او -گناه نکردن -همچون تلاوت یک سوم قرآن و تورات وانجیل و زبور بودن -در امان بودن مال و ثروت -دور شدن فقر از خانه -تلاوت آن مانند تلاوت تمام قرآن است -نجات از عذاب دوزخ خدا دوستار او خواهد بود -حافظ در برابر هر آفت و بلا بودن -تسکین درد شکم -اعطای پاداش -پیروزی محفل معنوی سمت خدا
'' عـرضـی‌ندارم‌بـآنـو🧕🏻'' [ فقـط‌یـآدت‌بـاشـد‌‌امـروزڪه‌دختـری‌ درآینـده‌مـآدر‌دختر‌دیگـری‌ھستـی پس‌جـدا‌ا‌‌زھمه‌ناپـاکـی‌''تـو‌''پاڪ‌بمـآن] محفل معنوی سمت خدا
خدای‌مهربونمون‌در‌سوره‌ی‌مبارکه‌شوری آیه 25 میفرماید : و اوسـٺ که از بندگانش توبه میپذیرد و ازگناهانش در میگذرد و آنچه میکنید میدانـد :) خب اول همه و اولین قدم برایِ ترڪ گناه نماز اول وقتـه ! یادت باشـه !! نمازاتو درست کنـی بقیه کارات درست میشه 😉 و هرشب قبل از خواب کارهای خوب و بدمون رو مرور میکنیم و به خودمون امتیاز میریم اینجوری کم کم کارای خوبمون رو تقویت میکنیم و خطاهارو کمتر به این میگن محاسبه محفل معنوی سمت خدا
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
خدای‌مهربونمون‌در‌سوره‌ی‌مبارکه‌شوری آیه 25 میفرماید : و اوسـٺ که از بندگانش توبه میپذیرد و ازگناه
چندتا شنبه قرار بود انجامش بدی
شروع کنی
حذف کنی
برنامه ریزی کنی
اقدام کنی 
عمل کنی
و...
هیچ کاری نکردی!؟ 
بجنب رفیق شاید باید بعد از ظهر دوشنبه شروع کنی!
یا شایدم صبح چهارشنبه...
ممکن‌هم هست عصر پنج شنبه...
دنیا اونقدرا باوفا و باشعور نیست
که بدونه تو شنبه رو نقطه عطف شروع هرکاری
توی زندگیت قرار دادی...
کسی‌هم بهت قول نداده شنبه بعدی زنده‌ای... :)

همین الان شروع کن
همین الانشم برای هیچ‌کاری دیر نیست🪄🧡
محفل معنوی سمت خدا
✨صبح روز چهارشنبه تون پر از خیر و برکت ☀️امروز متعلق است به امام موسی کاظم، امام رضا ،امام جواد و امام هادی علیهم السلام 🎁مهمانشون هستیم ان شاء الله با آگاهی و کارهامون رو با نیت الهی انجام و به این بزرگواران هدیه می دهیم ✅همه کارها از نفس کشیدن گرفته تا لبخند به روی اعضای خانواده ، غذا درست کردن ، مطالعه، نماز خواندن ، وقت تلف نکردن ، عصبانی نشدن و... ✨غذای غیر نذری نخوریم حتی میوه یا آب خوردنمون با نیت باشه خلاصه تو خونه های ما همه فقط غذای حضرتی می خورند (غذای جسم و روح) 💫هدیه هاتون با نیت الهی و اخلاص ، پرارزش و مقبول ان شاء الله کانال ترک گناه سمت خدا
_⭐️~ گناھ گرفتارے مۍآورد، ضیق معاش مۍآورد، ناراحتۍهاۍ روحۍ مۍآورد. گناھ نڪنید، خدا ڪمڪ مۍڪند، مشڪلات حل مۍشود. 🌤
من برای بهتر شدن خودم تلاش میکنم تو برای بهتر نشون دادن خودت فرقمون اینه حاجی! 😎🤞🏽 محفل معنوی سمت خدا
✍ حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗 رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐 دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟 و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد😇 نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️ توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🍃🌷 محفل معنوی سمت خدا
اگه یبار که هوای نفست بهت گفت برو پیوی نامحرم باهاش محکم و جدی برخورد کنی و دعواش کنی...دیگه میفهمه و حرفه بیخود نمیزنه🤨🔪 هوای نفستو باید تربیت کنی...تربیتش نکنی بدون تعارف بگم به فنات میده😣👌 باید دعواش کنی...باید بترسونیش...اگه نترسونیش پررو میشه... 👿
- هنر آن است کھ انسان بـےهیاهوهای سیاسـے و خـودنمایی‌ هـاۍ شیطانـے براۍ خدا بھ جهاد برخیزد و خود را فداۍ هدف کند نہ هوی‌ ؛ و این هنـر مردان خداست !🌿' امام‌خمینـے .
👫طرف با نامحرم ارتباط داره.....از طرفی هیئتم میره و نمازم میخونه....نمیگم اینکار بده و انجامش نده....میگم کنارش گناهشم بزاره کنار... میدونی چرا؟ چون اینجوری اون کاره معنوی باعث میشه وجدانش خفه بشه و نفسش قوی بشه و رشده معنوی نکنه💔 اصلا گاهی وقتا خوده شیطون میخواد فلان ثواب رو انجام بدیم تا بخاطرش از خودمون بدمون نیاد و سمته ترک گناه نریم....جالبه‌نه؟ امام علی میگه:گناه نکردن بهتر از ثواب کردنه ینی یه گناهی رو ترک کنی بهتر ازینه که بری یه کاره ثواب انجام بدی🙂 دیندار بودن بدون مبارزه با نفس واقعا ادمو خطرناک میکنه....یه چیزی میکنه مثل ابن ملجم. محفل معنوی سمت خدا
از ما کوه کندن نخواستن....☺️ میدونستی یکی از کارای شیطون سخت جلوه دادنه کارای خوبه؟... ینی الکی یه چیزیو گندش میکنه‌ که تو نری سمتش... ولی بعد که انجامش میدی میبینی ای دل غافل اصلا اونقد که فکر میکردی سخت نبوده😅 و فقط اون ملعون الکی برات سختش کرده بوده😒 وگرنه دینداری که سخت نیس😌 محفل معنوی سمت خدا