eitaa logo
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
9.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3هزار ویدیو
57 فایل
«به نام خداجانم وبرای خدا جانم» عواقب ارتباط بانامحرم @havaliiekhoda98 کانال رُمان @yadet_basheh تبلیغ @sodedotarafe تاسیس1398 ارتباط با مدیر وپاسخگوی سوالات شما باحضور طلبه آقا https://daigo.ir/secret/7535246340
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ✍🏼ماجرایی حقیقی و تأثیر گذار . . . . ❤️در اولین ولید ، به همسر زیبایش نگاه کرد، احساس کرد که ترین مرد دنیاست و برای اولین بار زندگی به روی او لبخند زده است.... نزد هدی رفت، اما هدی می کرد و داد زد به من نزدیک نشو !! 👌🏼ولید گفت : چرا ؟ 😔گریه کنان گفت : من آن کسی نیستم که تو می خواهی ، من قبلا شده ام و خطا کرده ام با کسی... 💔این سخن مانند ای بر سر ولید فرود آمد ، و احساس کرد که دنیا بر سرش خراب شده ، و قلبش تند تند می زد ، اما زود جلوی خشمش را گرفت و به اتاق دیگری رفت و خوابید .... صبح هنگام به نزد هدی آمد و گفت : اگر من اکنون تو را طلاق دهم روی زبان مردم می افتی و می رود ، و خانواده ات معلوم نیست با تو چکار کنند... ☝️🏼پس من تو را یک سال کامل نزد خود نگه می دارم ، و بعد تو را خواهم داد ، تو در اتاقی می خوابی و من در اتاق دیگر ... ☀️روزها می گذشتند و ولید چنانکه گفته بود هدی را به حال خود رها کرده بود ، هر کدام در اتاقی جداگانه می خوابیدند ، و حتی با هدی حرف نمیزد... 😔وقتی هدی به ولید نگاه می کرد او را مرد کاملی می یافت که تمام صفات یک را دارد و به حال خودش تأسف می خورد که با خود چه کرده است ... ولید در کودکی مادرش را از دست داده بود ، و اش با او نبود ، اما ولید با همه سختی ها ساخته بود و به نامادری اش پشت نکرده بود... و این مشکلات از او مردی و ساخته بود... 🔹اما هدی همیشه ترسی از آخرین برگه سال داشت ، با آمدن آن طلاقش حتمی می شد... وقتی ولید را در حال بازی با کودکان فامیل می دید ، می دانست که او به بچه ها دارد ، با خود می اندیشید که به ولید کرده است و خوشیها را از او گرفته است.... ⛈روزی از روزها باران شدیدی می بارید و ولید ماشین خریده بود ، آن را روشن کرد اما از شدت بارش آن را متوقف کرد و خودش نیز سرمای شدیدی احساس می کرد بنابراین به داخل منزل برگشت ، وقتی هدیٰ در را باز کرد ولید بیهوش به داخل افتاد.... 👌🏼هُدیٰ بالا تنه او را گرفت و کشان کشان به اتاقش برد و مثل یک‌ تمام شب را بر بالین او منتظر ماند ، ولید زیادی داشت ، و هدی تب او را با دستمال خیس کم کم پایین آورد ، بالاخره تبش رفع شد و چشمانش را باز کرد ، هدی را با چشمان خیس در انتظار خود دید ، احساس کرد که هدی را در احساساتش به خوبی درک کرده و با او بوده است ... 🔻ولید یافت ، چند روزی سپری شد و به آخر سال رسیدند ، مدت ماندن هدی به اتمام رسیده بود ...افکار پریشان به هدی آورده بودند ..به خانواده اش چه بگوید ؟ 😔وسایل خود را جمع نمود ، آماده برای طلاق شد... ولید گفت : قبل از رفتن نزد خانواده ات به سالن برو چیزی هست که باید ببینی... 🔸هدی نمی دانست برای چه باید به آنجا برود ؟ اما آنجا چیزی را دید که توقعش را نداشت !! 👇🏼ولید روی کاغذی برایش چنین نوشته بود : 💌 .... ✍🏼سالی گذشت ، و من تو بودم ،تو را در و دیدم‌ ، تو را در حال یافتم ، و من تو را ، و از امروز هستم و تو من هستی... ❤️ اللهﷺ میفرماید: 🌟هر کس مسلمانی را بپوشاند ، خداوند در روز عیب او را می پوشاند ... ✿ฺکانـــال🍃 خــدا✿ฺ ‌❥↷eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
‌ 😔 .... ✋🏼باعرض سلام خدمت اعضای کانال سمت خدا ممنونم ازکانال عالی شما💐 . ✍🏼من دختری هفده ساله هستم، خانوادم و خودمم ام.... میخوام، خودم رو تعریف کنم و خواهرانم رو نصیحت کنم تا مثل من به سرشون نیاد.... 😔نمیدونم وقتی میگن با نامحرم حرامه چرا خودمون روتوجیه میکنیم..!؟! ☝️🏼الله متعال هیچ چیزی را حرام نکرده ؛ من زندگی داشتم تا اینکه یه آقایی بسیار باادعا و مذهبی اومد پی ویم اول خیلی اهمیت نمیدادم.... 👺ولی... بیکار نمیشینه بهشون هیچ علاقه ای نداشتم و بعنوان هم حرف نمیزدیم خودمم کم نداشتم...به هر حال شاید کسی درکم نکنه اما کدام زد و و کردم عکسم رو براش فرستادم... 😓 خورد حذف کردم یک هفته نگذشت که فهمیدم تو حرفاشه❌ احساس کردم از نظر مشکل داره... خلاصه گفتم ارتباط ما بی فایده است و من به دلایلی نمی تونم باهات کنم وتموم میکنیم... 😭اول با اما بعد با میگفت باید بمونی... گفت عکست پیشمه واسم فرستاد تو اون لحظه از ته دل میکردم... اون شب تا صبح و می‌کردم ، میگفت با احساس یه مرد کردی باید تاوانش رو بدی ازت میگیرم... تازه فهمیدم چه بزرگی کردم امادیگه ... ☝️🏼پروردگارم شاهد بود که قصد دادنش و بازی دادنش را نداشتم..... 😔بیشتر از یک ماهه که زندگیم شده این موضوع رو به گفته بودم..... خیلی التماسش کردم اینقدر قسمش دادم که حذف کنه گفت باشه ولله حذف کردم دو هفته نگذشت دوباره اومد شروع کرد به تهدید و تصویرم رو فرستاد گفت هیچ وقت حذفش نمیکنم را می‌برم... 😔منم دختری تنها سلاحم است.... الان عکسم پیش کسی است که دنبال انتقامه و میدانم زود یا دیر کار خودش رو میکنه... 😔مگر متعال نخواد اینم میدونم پدرم بفهمه نمیزاره بمونم.... 📱تو هیچ وقت نباید به کسی ذره ای هم کرد تو اینجا همه خودشون رو نشون میدن.... خواهرم تروخدا بیشتر مردان و پسران باش... یادت باشه گاهی با یک اشتباه میشی... 😞یادت باشه ات برای بزرگ کردنت و شدنت چه زحمت هایی که نکشیدن... 👤بخاطر یک پسر کاری نکن که و رو از خودت برنجونی... از 👈🏼 👉🏼 جلوش رو بگیر.... 💔وقتی به اون آقا گفتم منم دارم دارم و دارم ،بهم کن میدونی چی جوابم داد....!؟! گفت پیش از اینکه این کار رو می‌کردی فکر میکردی چی داری و چی نداری... 👌🏼خواهرم... تو هم پیش از اینکه کاری کنی چشمات رو ببند کن ببین چی داری و قراره چه چیزایی رو از دست بدی... بیشتر وقتتون رو نمیگیرم فقط ازتون میکنم برام کنید... خواهشا تو این روزا دعا برای یادتون نره... 🌹امیدوارم حرفام ای بشه برای خواهران عزیزم که منو تکرار نکنند.. 🌸 ✿ฺکانـــال🍃 خــدا✿ฺ ‌❥↷eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿
‌ 😔 .... ✋🏼باعرض سلام خدمت اعضای کانال سمت خدا ممنونم ازکانال عالی شما💐 . ✍🏼من دختری هفده ساله هستم، خانوادم و خودمم ام.... میخوام، خودم رو تعریف کنم و خواهرانم رو نصیحت کنم تا مثل من به سرشون نیاد.... 😔نمیدونم وقتی میگن با نامحرم حرامه چرا خودمون روتوجیه میکنیم..!؟! ☝️🏼الله متعال هیچ چیزی را حرام نکرده ؛ من زندگی داشتم تا اینکه یه آقایی بسیار باادعا و مذهبی اومد پی ویم اول خیلی اهمیت نمیدادم.... 👺ولی... بیکار نمیشینه بهشون هیچ علاقه ای نداشتم و بعنوان هم حرف نمیزدیم خودمم کم نداشتم...به هر حال شاید کسی درکم نکنه اما کدام زد و و کردم عکسم رو براش فرستادم... 😓 خورد حذف کردم یک هفته نگذشت که فهمیدم تو حرفاشه❌ احساس کردم از نظر مشکل داره... خلاصه گفتم ارتباط ما بی فایده است و من به دلایلی نمی تونم باهات کنم وتموم میکنیم... 😭اول با اما بعد با میگفت باید بمونی... گفت عکست پیشمه واسم فرستاد تو اون لحظه از ته دل میکردم... اون شب تا صبح و می‌کردم ، میگفت با احساس یه مرد کردی باید تاوانش رو بدی ازت میگیرم... تازه فهمیدم چه بزرگی کردم امادیگه ... ☝️🏼پروردگارم شاهد بود که قصد دادنش و بازی دادنش را نداشتم..... 😔بیشتر از یک ماهه که زندگیم شده این موضوع رو به گفته بودم..... خیلی التماسش کردم اینقدر قسمش دادم که حذف کنه گفت باشه ولله حذف کردم دو هفته نگذشت دوباره اومد شروع کرد به تهدید و تصویرم رو فرستاد گفت هیچ وقت حذفش نمیکنم را می‌برم... 😔منم دختری تنها سلاحم است.... الان عکسم پیش کسی است که دنبال انتقامه و میدانم زود یا دیر کار خودش رو میکنه... 😔مگر متعال نخواد اینم میدونم پدرم بفهمه نمیزاره بمونم.... 📱تو هیچ وقت نباید به کسی ذره ای هم کرد تو اینجا همه خودشون رو نشون میدن.... خواهرم تروخدا بیشتر مردان و پسران باش... یادت باشه گاهی با یک اشتباه میشی... 😞یادت باشه ات برای بزرگ کردنت و شدنت چه زحمت هایی که نکشیدن... 👤بخاطر یک پسر کاری نکن که و رو از خودت برنجونی... از 👈🏼 👉🏼 جلوش رو بگیر.... 💔وقتی به اون آقا گفتم منم دارم دارم و دارم ،بهم کن میدونی چی جوابم داد....!؟! گفت پیش از اینکه این کار رو می‌کردی فکر میکردی چی داری و چی نداری... 👌🏼خواهرم... تو هم پیش از اینکه کاری کنی چشمات رو ببند کن ببین چی داری و قراره چه چیزایی رو از دست بدی... بیشتر وقتتون رو نمیگیرم فقط ازتون میکنم برام کنید... خواهشا تو این روزا دعا برای یادتون نره... 🌹امیدوارم حرفام ای بشه برای خواهران عزیزم که منو تکرار نکنند.. 🌸 ✿ฺکانـــال🍃 خــدا✿ฺ ‌❥↷eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 ✍➣ @havaliiekhoda ♥️📿