eitaa logo
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
9.5هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
56 فایل
«به نام خداجانم وبرای خدا جانم» عواقب ارتباط بانامحرم @havaliiekhoda98 کانال رُمان @yadet_basheh تبلیغ @sodedotarafe تاسیس1398 ارتباط با مدیر وپاسخگوی سوالات شما باحضور طلبه آقا https://daigo.ir/secret/7535246340
مشاهده در ایتا
دانلود
•• شبهاۍقدر ڪه فرا می‌رسید‌حاج‌آقامجتبی‌تهرانی«ره» همیشه یڪ توصیه‌اۍ داشتند،می‌فرمودند: در این شب‌ها درخواست ما از پروردگار دو چیز باشد: ¹ ²
°•افسرجوان جنگ نرم•°: Γ🌸📗🖇•° اگه پاک شدباشه انگار تازه شدی پس خوبه از این به بعد یه طوری که خوشش بیادباشیم
روز 19 نماز شب خون بشید از امشب بسم الله ☺️ آثار نماز شب خوندن سریع تو زندگی و ظاهر و باطنتون پدیدار میشه ؛ شک دارین ؟! امتحانش ضرر نداره 😊 ✨افزایش رزق و روزی ✨زیبایی چهره ✨نیکو شدن اخلاق ✨ادا شدن قرض ✨ریزش گناهان ✨رفع گرفتاریها و مشکلات و غیره همه و همه از آثار پر خیر و برکت نماز شب خوندنِ🎁💐 کسایی که باردارن یا میخوان باردار شن حتما این نماز بخونید شده دو رکعت حتی خوابیده یا نشسته هم میشه خوند ؛ تو ماه خدا این نماز رو از دست ندید یا حیدر🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🐝🌸 ✌️ 😍 لیست بهتـریـن ڪانال هاے ایتا را از ما بخواهید👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 😊حیای فاطمی غیرت علوی 🌷eitaa.com/joinchat/3112501254C512b3ace83 مرڪز مشاوره خانواده به سبڪ اسلامے eitaa.com/joinchat/3784441859Cfa68065d23 آموزش تخصصی حفظ قرآن کریم eitaa.com/joinchat/4276158483C9418a3cf72 هنرکده پروانه eitaa.com/joinchat/3627220993Cc16bda8b96 کانال مجمع الذاکرین eitaa.com/joinchat/2771255314C0f5943798f گناه....نامحرم....چت....خدا....عذاب...نامه اعمال....قبر....پاکی eitaa.com/joinchat/227999768C8717e4fd20 کانال شهــ حـاج قاسـم سلـیمانی ـــیــد eitaa.com/joinchat/1312686089C4ecec295b8 راه رسیدن به امام زمان(عج) شهدا هستند eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88 ڪـــانال حـــال خــــوب eitaa.com/joinchat/3421896714C2047c3338a فرقه های عجیب و جهان ماوراء eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 آموزش زبان ترکــــــــی از 0 تا 100 eitaa.com/joinchat/1153368076Cc5ea3ca45d ➖➖➖➖😍👇➖➖➖➖ ❌ورود برای هر یک از منتظران اجباریه❌😳👇 🔵 eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ براے شرڪت در ڪلیڪ ڪنید👇 eitaa.com/joinchat/3361865764Ccac5402d73
✨|• بِسْمِ رَبِّ الْحُسَیْنِ •|✨ سلام روزتون پر از یاد خدا و آقا صاحب الزمان❤️
🍃🌼 ♥️ صبح یعنی ... تپشِ قلبِ زمان ، درهوسِ دیدنِ تــو کہ بیایی و زمین، گلشنِ اسرار شود سلام آرزویِ زمین و زمان ♥️
👈🍃🌸روزِ بیستم... ✍ فقط... ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم! ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای.... و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید. ❄️من از "خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام. آنقدر، منيت هايم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام. ❄️من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منيت هایم است. ❄️باز هم می آیم دلبرم. و تو را به "خودت" قسم می دهم ؛ تا مرا از "خودم" برهانی. بِــکَ یا اللّـه.... آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار میدهی؟ وعدهٔ امــشبــمان، هراس به دلم افکنده است؛ میترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است! میترسم از دستانی که غرور... فقر را، از لابلاي سرانگشتانش، دزدیده است! میترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است. ❄️به فریاد دلم برس... من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم. نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی! ✨ترس دلم را بریز... همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای! من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم😔 دستانم را بالا گرفته ام، مرا از میان لجن زار منيت هايم، بیرون می کشی؟ 🌙ویژه نامه 🌙
🍁روز بیستم از درد و غم و آه بگو 🍁از غم انگیزترین روز و شبِ ماه بگو 🍁از یتیمی که به شب منتظر و چشم به راه 🍁از در خانه و تنهایی این چاه بگو ... 😔
••• یعنی‌ میشه جوری تغییر کنیم‌ که بعدا بگیم‌ همه‌ چیز از اون ‌سال ‌شروع‌ شد..!🌱 +میشه؟!💔
🔥شب قدر شب گناه نيست!‏ صاحب كتاب ابوب الجنان كه كتاب بسيار پربار و نايابى است مى نويسد: جوان بى تقوايى كه به خير و سعادت خود در زندگى اهميتى نمى داد و ملاحظه چيزى را نمى كرد، بر اثر چشم چرانى به دخترى دل بسته بود، ولى آن دختر تن به خواسته او نمى داد.   شبى از شب هاى قدر كه وقت بيدارى و مناجات و قرآن و گريه و درد دل با خداست و مردم همگى در مساجد و مجالس احياء جمع شده بودند، اين جوان كه ديده بود والدين آن خانم زودتر از منزل خارج شده اند راه را بر اين دختر كه قصد داشته به تنهايى مسير بين خانه و مسجد را طى كند بست. دختر كه ديد كارى از دستش ساخته نيست در پاسخ به خواسته آن جوان گفت: امشب شب احياء و شب گرفتن برات است. آيا انصاف است مردان و زنان ديگر در اين لحظه براى مناجات و دعا به در خانه خدا رفته باشند و من و تو مرتكب عمل نامشروع شويم؟ پسر لحظه اى تامل كرد و جواب داد: نه، انصاف نيست!   دختر گفت: حال كه فهميدى اين كار آن هم در نيمه شبى چنين عزيز و در محضر خدا بى انصافى است، بيا و اين شب را به احيا سپرى كن. من نيز چنين خواهم كرد. سپس، از هم جدا شدند. وقتى سحر شد، پدر دست دخترش را گرفت و به نشانى منزلى كه از جوان يافته بود رفت و در زد. وقتى جوان در را به روى آن ها گشود، پدر گفت: من تو را نمى شناسم، ولى شب پيش، پس از احياء، رسول خدا، صلى اللّه عليه و آله، را در رؤيا ديدم و آن حضرت نشانى تو را به من دادند و فرمودند: دخترت را ببر و به عقد آن جوان در آور.     اين نمونه اى از بيدارى دل است كه در آن نفس حق دخترى پاكدامن كه ارتباطى با پروردگار عالم داشته قلب مرده اى را زنده مى كند و او را به تأمل وا مى دارد كه شب قدر كه شايسته احياء و مناجات و «خير من ألف شهر» است شب زنا نيست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
درهایی که در شب قدر به روی مؤمنین باز می‌شود هیچ زمان دیگری باز نمی‌شود. در همه شب‌ها باب رحمت الهی باز است، ولی شب قدر رزق خاصی دارد که با تمام سال متفاوت است. در شب قدر که است رزق خاص و ویژه‌ای برای مؤمنین قرار داده می شود. درهایی که در شب قدر به روی مؤمنین باز می‌شود هیچ زمان دیگری باز نمی‌شود. اگر خدای متعال محبت اهل بیت (علیهم‌السلام) را روزیِ انسان کند آن فرد به خیرِ دنیا و آخرت رسیده است. رزق‌های خاص مثل رزق همراهیِ یاران امام حسین (علیه السلام) در و در مسیر ایشان، در چنین شب‌هایی مقدر می‌شود. مهم‌ترین روزیِ این شب‌ها این است که انسان بتواند در قرار بگیرد. از حضرت بخواهیم که ما را در جبهه کفار و منافقین قرار ندهد. امشب شبی است که این امر را از خدا بخواهیم که در صف یاران حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) و در زمره قرار گیریم. باید از خدا بخواهیم موانعی که انسان را از خودش و اولیائش جدا می‌کند را از مسیرمان بردارد. اگر کسی می‌خواهد همراه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باشد باید از دنیا بزرگ‌تر شود و دل بکَنَد؛ چون انسان را از ولی خدا جدا می‌کند. مؤمن باید با دنیا تصفیه‌حساب کند و دنیا و مادیات در نگاهش کوچک باشد تا بتواند به مقام معیت امام زمانش برسد.
امضای امام زمان علیه‌السلام در شب قدر شب قدر شب باعظمتی است و در این شب ملائکه و روح نازل می شوند برخی فکر کرده اند که روح همان جبرئیل است ولی جبرئیل که خود از ملائکه است و روح موجود با عظمتی است غیر از ملائکه و در روايات از اميرالمؤمنين (عليه السلام) به اين معنا تصریح شده، که "الرُّوحُ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ" اين روح، بسیار بزرگتر است؛ هر موجودي که مفتخر به حيات مي‌شود، از اين روح بهره دارد. در این شب چه اتفاق عظيمي در عالم مي‌افتد؟! و چه عالمي است! و چقدر ما غافل هستيم نسبت به اتفاقاتي که در عالم مي‌افتد! اين روح کجا نازل مي‌شود؟ محضر حضرت بقيةالله (روحي له الفداء). قدر و اندازه‌ها مربوط به اين روح است. بود و نبود هر موجودي مربوط به اين روح است. بايد اين تتمّه ملحق به قدر مي‌شد. به شدت ارتباط دارد. قدريّت هر موجودي در ليله قدر به روح است. امضاي حضرت بقيةالله (روحي له الفداء) در قدريّت وجود تعيين کننده است؛ و امام (عليه السلام) چه جايگاهي در عالم خلقت دارد. تمام اندازه‌ها دست او است. خداي متعال چه وسعت وجودي به حضرت داده است؟!
تاثیر خواندن سوره قدر در شب قدر در شب قدر به صورت خاص، قرائت سوره ‌هایی مورد سفارش قرار گرفته است؛ از جمله سوره های دخان، روم، عنکبوت و هزار بار سوره قدر که خیلی سفارش می شده است. اگر کسی نمی تواند هزار بار این سوره را بخواند، حداقل صد مرتبه بخواند. سوره قدر، یعنی توجه به همان زاویه حقیقی لیلة القدر که با قرائت این سوره، توجه انسان به آن حقیقت جلب شده، زمینه استفاده از آن فراهم ‌می ‌شود...
آتش مدینه، نه فقط درب خانه علی، که زندگی ما را به شعله کشید! آتش کربلا، نه تنها دامن یتیمان حسین، که جان ما را سوزاند! و امروز آتش فراق تو، نه تنها دنیایمان، که دینمان را خاکستر کرده... تا کی سوختن و ساختن؟! |خلصنا من النّار یارب...|
🏴 پست ویژه شب های 💚 ی مخصوص 👇👇👇
توبه.mp3
11.58M
خدایا شرمنده ایم 😔😔 🔴 حواستون هست ؟؟ نکنه خدایی نکرده کسی تو این شبا، توی مسجد باشه اما فکر گناه تو سرش باشه !! نکنه کسی خدایی نکرده تو مراسم احیا باشه به نامحرمی پیام بده به یادت هستم التماس دعا خدا نیاره اون روزی رو که کسی فکر گناه تو سرش باشه ولی در عین حال بگه خدایا من برگشتم .... 🎙 حجت الاسلام ایزدی
🌹شب قدر است، همگی دعا کنیم برای فرج مولامون، پدر مهربانمون، صاحب الزمان علیه‌السلام🌹
امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم😭 خیلی ها امشب اومدن دَرِ خونه اش،اَصبَغ بن نُباته،از اصحاب امیرالمؤمنینِ،میگه: من دم خونه ی مولا بودم،مردم همه جمع شده بودن،وِل وله ای بود، صدای گریه و شیون بلند بود،"فخرج الحسن علیه السلام و قد ملأت المکان بالصمت" حسن در رو باز کرد،سکوت همه جا رو فرا گرفت،یه نگاهی به جمعیت کرد،فرمود:مردم! حال بابام اصلاً خوب نیست،نمیتونه کسی رو ببینه😔 {امشب ما هم اومدیم دَرِ خونه ات،دَرِ خونه ات رو باز کن،مارو از دَرِ خونه ات رد نکن}....😭😭😭😭 امام حسن فرمود:مردم! امیرالمؤمنین فرمودند:بروید خونه هاتون،خدا بهتون خیر بده... اَصبَغ بن نُباته میگه: "فانصرف القوم" مردم پراکنده شدند،رفتند خونه هاشون،ولی من جایی نرفتم" و لکن بقى أصبغ بن نباتة أحد أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام" میگه: من دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین موندم،با خودم گفتم:یه عُمری زیر سایه ی علی بودم، حالا کجا برم؟ اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل، من به کجا سفر کنم💔 "و لَم یستطع الإنصراف" نرفت،نتونست بِره،آقام داره با سر و دل شکسته جون میده من کجا برم؟ "و اشتد البکاء من منزله فبکی" میگه:از داخل خونه ی مولا صدا گریه بلند می شد،همچین که صدا بلند میشد منم گریه می کردم،داد می زدم "و خرج الإمام المجتبى علیه السلام ثانیةً"دوباره امام حسن اومد بیرون،فرمود: "یا أصبغ أ ما سمعت قولي عن قول أمیر المؤمنین" مگه نشنیدی حرف امیرالمؤمنین رو؟مگه نگفت: همه بروید؟... {یه حرف بزنم:این خانواده عادتشونِ ،میگن: بروید...نمونید،حسینش هم همه روز عاشورا گفت بروید،اینها فقط منو میخوان...}😭😭😭 اصبغ میگه: می دونم ولی حال و روز مولام رو که می بینم نمیتونم بروم... "فأحببت أن أراه مرة أخرى" دلم میخواد یه بار دیگه ببینمش...اصبغ میگه من التماس کردم،امام حسن برگشت داخل،چیزی نگذشت دوبارهآمد بیرون،فرمود: داخل شو...میگه داخل منزل شدم، "فدخلت فإذا أنا بأمیر المؤمنینعلیه السلاممعصب بعصابة صفراء" دیدم آقام بستر نشین شده، دیدم یه دستمال زردی به سرش بسته، "و قد علا صفرة وجهه على تلک العصابة" میگه: نفهمیدم صورتش زردتر شده یا اون دستمال زردترِ😭 میگه از شدت درد، از شدت زیادیِ سَم،دیدم امیرالمؤمنین هی پاهاشو رو زمین میکشه... میخوام روضه امیرالمؤمنین بخونم،ولی برا امام حسین در روایت داره" وَالحسین یَجُودُ بِنَفْسِهِ" یعنی:از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین..او صدا می زد:حسین! دست و پا می زد حسین...💔 میگه دیدم آقام هی پاهاش رو روی زمین میکشه" فأکببت علیه"خودم رو روی مولام انداختم،" فقبلته و بکیت" صورت مولا رو بوسیدم و های های گریه کردم...مولا فرمود:اصبغ! گریه نکن من دارم به بهش میرسم...گفتم آقا جان!من میدونم شما دارید می روید بهشت،ولی من برای درد از دست دادن شما و دوری شما گریه میکنم،چه جوری دوریِ شمارو تحمل کنم؟... آره... دوری از علی خیلی سخته،این تازه حال اصبغ بود...زینب باید چیکار بکنه،اُم الکلثوم،حال حسن و حال حسین و عباسش رو...
رفقا همینطور که داریم مقتل میخوانیم یه تسبیح دست تون بگیرید و ذکر صدمرتبه(اللهم العن قتلة امیرالمومنین) روبگید... امشب قلب مولامون امام زمان در فشاره همین الان صدقه کنار بزارید... التماس دعا.. شاید این شب قدر اخرین شب قدر مون باشه...
˼سَمــْــتِ خُـدا⸀
امشب بریم دَرِ خونه ی امیرالمؤمنین ببینیم چه خبره؟بریم حالِ امیرالمؤمنین رو بپرسیم😭 خیلی ها امشب اوم
مثل امشب،شب بیست و یکم،وقتی هوا تاریک شد،امام حسن میگه:بابام همه بچه هاشو جمع کرد،دونه دونه صداشون کرد،باهاشون خداحافظی کرد،براش طعام آوردیم،ولی چیزی نخورد،به دو لب امیرالمؤمنین خیره شدیم،یه وقت این پیشانیِ نورانی شروع کرد به عرق کردن،آقا با دست خودش عرق هارو پاک کرد..گفتم:باباجونم! چرا پریشونی؟فرمود:از رسول اکرم شنیدم،یکی از نشونه های مرگ،عرق کردنِ پیشانیِ.. امام حسن عرضه داشت،بابا! این چه حرفیِ؟چرا حرف رفتن میزنید؟ مولا فرمود: "يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ" پسرم! یک شب قبل از این اتفاق پیغمبر رو در خواب دیدم" فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الامَّةِ "از اینکه این جماعت که خون به جگرم کردند شکایت کردم.پسرم! پیغمبر فرمود:اینهارو نفرین کن" فَقالَ لي: ادعُ عَلَيهِم، فَقُلتُ: اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي و أبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم" گفتم:خدایا! بدتر از من رو بر اینها مسلط کن،من رو به بهتر از اینها برسان...بعد اینجا پیغمبر فرمود: "قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ" علی دعات شد... "سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ" پیغمبر فرمود: روز دیگه به ما ملحق میشی..." وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ" حسنم! سه روز گذشته،دیگه چیزی نمونده،دیگه دارم میرم کنار پیغمبر،کنار فاطمه،راحت میشم از این مردم.. چه کردن با شاه مظلوم مون که دلش از دنیا ومردمش شکسته😭😭 محمد حنفیه میگه: مولا اینجا یه نگاهی کرد به حسن و حسین فرود:" حسنم!حسینم! انگار شمارو می بینم؛بعد از من بلاها بر سر شما میاد،ولی صبر کنید،خدا احکم الحاکمینِ... اینجا به امام حسن و حسین نگاه کرد...اما یه وقت روش رو کرد سمت یک نفر...روش رو کرد سمت امام حسین،فرمود:" يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الامَّةِ" حسین تو شهید این امت هستی {زبان حالِ: حسینم این مردمی که بیرون دارن برا من گریه می کنند،تو رو میکشن،همین بچه هایی که هر شب براشون نون و خرما بردم،همین هایی که با ظرف شیر اومدم پشت در خونه،بزرگ میشن..میان کربلاخوبی هام رو جبران میکنن...} " فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ" حسینم! بر بلا و مصیبت صبر کن،خیلی سختِ ولی صبر کن،خیلی داغ می بینی ولی صبر کن... زینب تا این حرف هارو شنید دلش لرزید...💔💔
امیرالمومنین چشمایِ نیمه جانشُ باز کرد ، با همون جوهرِ کم صداش فرمود به غیرِ بچه های فاطمه کسی تو حجره نمونه .. همه آروم آروم بیرون رفتن ، دید عباس داره میره صدا زد باباجان تو بمان .اونی که از همه بیشتر گریه میکنه زینبِ .. اونی که از همه بی تاب ترِ زینبِ .. اونی که برادرا دورش جمع شدن تا تاب بیاره زینبِ .اونی که علی هم نگرانشِ زینبِ .. گفت بابا داری میری منو به که میسپاری ؟! گفت عزیزِ دلم برادرهات هستن ، عرضه داشت نه همه ی اینا سایه ی سرِ من ، اما منِ زینب کفیل میخوام .. دو تا دستایِ نیمه جانشُ بالا آورد ، دستِ زینبش رو تو دستایِ عباس گذاشت .. شاید امیرالمؤمنین میگه:زینبم! یه روز مادرت به تو سفارشِ حسین رو کرد،حالا من به برادرت عباس سفارشِ حسین رو میکنم،که تنهاش نذاره... اما بالاخره یه زمانی میرسه ازعلقمه صدا بلند میشه::"یا اَخا! اَدرک اَخاک" همون لحظه ای که، مشک رو پر از آب کرد،به دوشش انداخت،به طرف خیمه هاحرکت کرد،چه اتفاقی افتاد؟یه وقت دیدن مشک رو به دندان گرفته،دست راست و چپش رو بریدند،خون از دستاش روان شده،ولی حواسش به چیزی به غیر از رسوندن مشک به خیمه ها نبود،داشت بتاخت میاومد که فهمیدن چه جوری اباالفضل رو متوقف کنن،تیراومد به مشک اصابت کرد "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" آب ریخت،آبرو ریخت...صحنه ی العطش بچه های حسین،لب های خشک حسین،بدن بی جون اصغر،نگاه پر از التماس رباب اومد جلو چشاش،یاد باباش افتاد که حسین رو بهش سپرده بودن،شاید هم عباس این زمزمه رو می شنید اون لحظه ی آخر... می آید صدایِ العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره... وای،بارونِ سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره... وای تموم بچه ها می دونن قول عمو نشد نداره بحق اون آقایی که روایی میگه:وقتی آب از مشکش ریخت، "وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" هیچ حرکتی نکرد،اسب ایستاد،خودش متحیر موند،اشک می ریخت زمزمه می کرد... آب آب تشنگان زد آتشم خجلت از سقایی خود می کشم کاش از اول نام من سقا نبود یا در این دشت بلا دریا نبود داشت به آبرویِ ریخته اش فکر می کرد" ثُمَّ جاءَهُ سَهْمٌ آخَرُ، فَاَصابَ صَدْرَهُ فَانْقَلَبَ عَنْ فَرَسِهِ" یه تیر دیگه ای اومد به سینه اش اصابت کرد،ازروی اسب به زمین افتاد... وقتی از روی اسب رو زمین افتاد" فَصاحَ اِلی اَخیهِ الْحُسَیْنُ اَدْرِکْنی یا اَخاهُ" صدا زد:برادر بیا به فریادم برس، اینجا امام حسین به داد عباس رسید،اما ساعتی نگذشت دوباره همین صحنه تکرار شد...سیدبن طاووس میگه:امام حسین از جنگ خسته شد.. نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه شاه تشنه لبان بر جدال طاقت داشت خدا چه روضه‌ای خوانده، برای تو حسین ذبیح العطشان حسین قتیل العریان
اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ" هفت مرتبه هر کجا نشستی صدا بزن: "یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین" "یا إله العاصین" وقتی میگی: "یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین" یه بار خدا میگه: لبیک..اما وقتی میگی: "یا إله العاصین" سه بار تا هفت مرتبه نوشتن خداوند میگه: لبیک.. سئوال میکنه حضرت موسی،خدایا! اون گفت: "یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین" یه بار لبیک گفتی"یا إله العارفین" یه مرتبه گفتی،اون گنهکار گفت:"یا إله العاصین" سه مرتبه بهش گفتی : لبیک...فرمود:موسی این گنهکار غیر از من کسی رو نداره،همه امیدش منم،منم خیلی امیدوار بودم بیاد در خونه ام، حالا اومده... بریم برای مراسم قرآن برسر گرفتن💔💔