eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده‌های شاکر زشتی‌های دیگران را می‌پوشانند از بد بودن کناره می گیرند سختی‌ها را با لبخند و امید می‌گذرانند و باور دارند که پایان شب سیه‌ سپید است چون دلشان را نور خدا گرفته... 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🔻گاهی برای رهاشدن از زخم های زندگی💔 باید بخشید و گذشت میدانم که بخشیدن کسانی که از آنها زخم خورده ایم سخت ترین کار دنیاست ولی تا زمانی که هر روز چشمان خود را با کینه بازکنیم و آدمهای، خاطرات تلخ را زنده نگه داریم و در ذهن خود هر روز محاکمه شان کنیم... رنگ آرامش را نخواهیم دید!! گاه... چشم ها را باید بست و از کنار تمام بد بودنها گذشت...👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼سلااااااام الهی 🍃☀️روزتون پراز شادى و آرامش 🍃💛روزتون پراز مهربانى 🍃☀️روزتون سرشار از عطر خدا 🍃🌼روزتون به زيبايى گلها 🍃💛امروزتون عاشقانه 🍃🌼
🌸دریافت انرژی 🌸پروردگارا امروز قلبم مالامال از شکرگزاری برای موهبت زندگی است 🌸کمک کن تا داستان زندگی‌ام را به همان زیبایی بیافرینم که تو جهان را آفریدی 🌸کمک کن تا آیین مهر و مهربانی را سرلوحه زندگیم قرار دهم 🌸کمک کن تا به جای تسلی خواهی تسلی بخشم کمک کن به جای درک شدن ,درک کنم 🌸کمک کن که بی هیچ قید و شرط خودم را دوست بدارم تا بتوانم عشق را با تمامی انسان‌ها سهیم شوم 🙏🏻 •✾📚 @Dastan 📚✾•
خدایا... هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی‌ام را نگیر. هنگامی که توانایی‌ام دادی، عقلم را نگیر. هنگامی که مقامم دادی، تواضعم را نگیر. آنگاه که تواضعم دادی، عزتم را نگیر. وقتی قدرتم دادی، عفوم را نگیر. هنگامی که تندرستی‌ام دادی، ایمانم را نگیر. و آنگاه که فراموشت کردم، فراموشم نکن …❤️ •✾📚 @Dastan 📚✾•
🍂حکایت آموزنده روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار گفت: «انسان‌ها از ترس ظاهر خوفناک من می‌میرند نه به خاطر نیش زدنم.» اما زنبور قبول نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را می‌گزم و مخفی می‌شوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن.» مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی» و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت. مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. این بار زنبور نیش می‌زد و مار خودنمایی می‌کرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد. ✅برخی بیماری‌ها و کارها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود می‌شوند یا شکست می‌خورند. بیماری سرطان از جمله بیماری‌هایی است که دلیل عمده مرگ و میر بیمارانش باخت و تضعیف روحیه آنان است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: موج هاى بلا را با دعا برگردانيد اِدفَعوا أمواجَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ بحارالانوار جلد93 صفحه289 •✾📚 @Dastan 📚✾•
خدایا... هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی‌ام را نگیر. هنگامی که توانایی‌ام دادی، عقلم را نگیر. هنگامی که مقامم دادی، تواضعم را نگیر. آنگاه که تواضعم دادی، عزتم را نگیر. وقتی قدرتم دادی، عفوم را نگیر. هنگامی که تندرستی‌ام دادی، ایمانم را نگیر. و آنگاه که فراموشت کردم، فراموشم نکن …❤️ •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 بنده و مولا 🔹فردی می گفت: در فصل زمستان غلامی را دیدم که لباس کمی برتن داشت، از او پرسیدم: چرا لباس کافی نپوشیده ای؟ گفت: لباسی در اختیار ندارم. گفتم: چرا از کسی طلب نمی کنی؟ غلام گفت: «بنده حق ندارد به غیر از مولایش از کسی چیزی بخواهد.» گفتم: راست گفتی، چرا از مولایت تقاضا نمی کنی؟ گفت: مولایم مرا در این حال می بیند، اگر می خواست به من می داد. این صحبت با او بسیار در من اثر گذاشت. «فهمیدم که راه و روش بندگی در پیشگاه مولای حقیقی (یعنی خداوند متعال) راه و روش این غلام است». 📗بندگی راز آفرینش ✍ شهید آیت الله دستغیب •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺برای محفوظ ماندن از مکر وحیله و اندیشه های نامناسب انسان های پلید و همچنین دفع اشرار و دشمنان نوشته و نگهدارد بِسمُ الللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ وَ إِذا قَرَأَتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَ بَینَ الَّذینَ لَا یَؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَاباً مَستُوراً وَ جَعَلنَا عَلَی قُلُوبِهِم أَکِنَّةً أَن یَفقَهُوهُ وَ فی آذَانِهِم وَ قراً وَ إِذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فی القُرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُراً.اللَّهُمَّ أإِنَّی أَسئَلُکَ بِالإِسمِ الَّذی بهِ تُحیی وَتُمیتُ وَ تَرزُقُ وَ تُعطی وَ تَمنَعُ یا ذَالجَلالِ وَ الإِکرامِ.اللَّهُمَّ مَن أَرادَنا بِسُوءٍ مِن جَمیعِ خَلقِکَ فَاَعمِ عَنّا عَینَهُ وَاصمُم عَنّا سَمعَهُ وَ اشغَل عَنّبا قَلبَهُ وَ اغلِل عَنّا یَدَهُ وَ اصرِف عَنّا کَیدَهُ وَ خُذهُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمینهِ وَ عَن شِمالِهِ وَ مِن تَحتِهِ وَ مِن فَوقِهِ یا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ. 📚نامه برنامه ها •✾📚 @Dastan 📚✾•
در این عمری که میدانی فقط چندی تو مهمانی به جان ودل توعاشق باش رفیقان را مراقب باش مراقب باش تو به آنی دل موری نرنجانی که در آخر تو میمانی و مشتی خاک که از آنی •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 دراین شب سرد زمستانی❄️ همه مشکلات را آسان همه بیماران را شفا همه قرضداران راخلاصی همه بی کسان را پناه همه دلها را با ایمان و❣ همه ما را از بلای ویروس کرونا🦠 مصون بدار 🙏 ✨آمیـــن یا رَبَّ 🙏 التماس دعای خیلی زیاااد🙏 برای همه گرفتاران برای تمام مریضان 😔❤️ ✨🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
براۍخوشبختی باید توکل به خداداشٺ به وسعت عالم تفکر مثبت داشٺ به تعدادهرفکر تدبیرمناسب داشٺ به تعدادهراقدام صبروتحمل داشٺ درکل مسیرزندگی 💜بانام خدای مهربونم 💜 🌸دوشنبه رو آغاز میکنم🌸 💜بسم الله الرحمن الرحیم💜
محبت ها هیچوقت فراموش نمیشن ... اگر محبت کردید آنقدر میچرخه تا یک روزی یک جایی که روحتون هم خبر نداره بهتون برمیگرده ...! محبت کنید بی توقع ... ! 🌺 •✾📚 @Dastan 📚✾•
نگران نیستم... همه چیز درست میشود آب ریخته روی زمین جمع نه، اما خشک میشود قلب شکسته خوب نه اما ترمیم میشود و هنوز هم میتوان در گلدان شکسته گل کاشت... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹چهار سفارش خداوند به حضرت موسی(ع) ✅ امیرالمؤمنین علی علیه السلام: خداوند تبارک و تعالی به حضرت موسی(ع) چنین وحی کرد: ای موسی چهار سفارش به تو دارم: 1⃣تا زمانی‌که مطمئن نیستی گناهانت آمرزیده شده به عیوب دیگران مشغول مشو. 2⃣تا زمانی که مطمئن نیستی گنج های من تمام شده در مورد روزی خود اندوهگین مباش. 3⃣تا زمانی که از زوال پادشاهی من اطمینان نداری به کسی جز من امید مبند. 4⃣تا زمانی که مطمئن نیستی شیطان مرده، از مکر او ایمن مباش. 📚خصال شیخ صدوق/ج۱/ص۲۱۷ •✾📚 @Dastan 📚✾•
🗣مردي کنار بيراهه اي ايستاده بود. ابليس را ديد که با انواع طنابها به دوش در گذر است. کنجکاو شد و پرسيد: اي ابليس، اين طنابها براي چيست؟ 👹جواب داد: براي اسارت آدميزاد. طنابهاي نازک براي افراد ضعيف النفس و سست ايمان، طناب هاي کلفت هم براي آناني که دير وسوسه مي شوند. سپس از کيسه اي طناب هاي پاره شده را بيرون ريخت و گفت: اينها را هم انسان هاي با ايمان که راضي به رضاي خدايند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذيرفتند . 🗣مرد گفت: طناب من کدام است ؟ ابليس گفت: اگر کمکم کني که اين ريسمان هاي پاره را گره زنم، خطاي تو را به حساب ديگران مي گذارم. مرد قبول کرد. ابليس خنده کنان گفت: عجب، پس با اين ريسمان هاي پاره هم مي شود انسان هايي چون تو را به بندگي گرفت! •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم.گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد رامـ ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این شبهای ماه مبارک رجب 🌙 من دعــــــا خواهم کرد🙏 شبهاتون پر نور✨ دلتون صادق و صاف، رنگ باران باشد🌧 وخدایی که همین نزدیکیست در امانش باشید ✨🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨🌸 🌸✨چونکه صبح آمد وچشمم باز شد 🌸✨خلقـتم با خالقم همـراز شد 🌸✨غرق رحمت میشود آنروز که 🌸✨صبحش با نام "تو" آغـاز شد 🌸✨روزتون به زیبایی نام خدا💖
🔆 🔴 مراقب باشید بزرگی اسم مشکلات از پای درتان نیاورد 🔸"مراد،" ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔹ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ غالب ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ آنجاییکه ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ! 🔹مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. 🔸ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است! 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟» 🔸مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!» 🔹مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ♦️ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ
🔆 🔴 مراقب باشید بزرگی اسم مشکلات از پای درتان نیاورد 🔸"مراد،" ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔹ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ غالب ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ آنجاییکه ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ! 🔹مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. 🔸ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است! 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟» 🔸مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!» 🔹مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ♦️ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ
✨﷽✨ ✅غیرت این صفت در هر کسی که باشد خداوند دوست دارد، کما اینکه آدم بی‌غیرت را ولو عابد باشد مبغوض می‌دارد و بدش می‌آید. 📚در جلد ۹۷ بحارالانوار، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که قومی مشمول عذاب بود و دو ملک برای عذاب آن قوم فرستاده شدند. اینها وقتی نازل شدند، دیدند در آن قوم، مرد زاهد و عابدی است که دارد تضرع و مناجات می‌کند. از خداوند متعال پرسیدند: «آیا این هم جزو کسانی است که باید عذاب شود؟» پروردگار عالم فرمود: «کار خودتان را بکنید. وَ اِن ذلِکَ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهَهُ قَطُّ غَضَباً لِی: این آدمی است که به خاطر من اخم نکرده، هیچ جا خشم نداشته و به خاطر من هیچ جا غضب نکرده است. این را هم عذابش کنید. غیرت دینی نداشته است.» 📚از بیانات حجت الاسلام عالی •✾📚 @Dastan 📚✾•
مردی گناهکار در آستانه ی دار زدن بود. او به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته ی مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول می دهم بازگردم.» فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند بدو نگریست. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را می کند؟» ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «‌ای مردم شما می دانید كه من در این شهر بیگانه ام و آشنایی ندارم. یك نفر برای خشنودی خدای ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.» ناگه یکی از میان مردم گفت:«‌من ضامن می شوم. اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد. ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند:«چرا؟»‌ گفت:« از این ستون به آن ستون فرج است.» پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریاد زنان بازگشت.‌ محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت. فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. از همین رو به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ می گویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.» یعنی تو کاری انجام بده هرچند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه ی رهایی و پیروزی تو شود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚حرفش را به کرسی نشاند هرگاه کسی در اثبات نظر خود پافشاری کند و سرانجام آن را به دیگری بقبولاند و یا تحمیل نماید، می‌گویند :"سرانجام حرفش را به کرسی نشاند". در گذشته پس از آن که بین خانواده عروس و داماد راجع به مهریه و شیربها توافق حاصل می‌شد و قباله عقد را می‌نوشتند، بین عقد و عروسی فاصله زمانی کمی بود و در ظرف چند روز مراسم عروسی را تدارک می‌دیدند و عروس را بزک کرده و به دلیل نبودن مبل و صندلی، بر کرسی می‌نشاندند و در معرض دید و تماشای اقوام قرار می‌دادند. عروس هنگامی بر کرسی می‌نشست که پیشنهادات پدر ومادر عروس مورد قبول خانواده داماد واقع شده و به کرسی نشانیدن عروس دال بر تسلیم خانواده داماد در مقابل پیشنهادات خانواده عروس بود. لذا از آن پس دامنه معنی و مفهوم به کرسی نشانیدن حرف گسترش پیدا کرد و اصطلاح اندک اندک دامنه‌ی معنایی گسترده‌تری یافت و به معنای قبولاندن حرف و عقیده به کار رفت. •✾📚 @Dastan 📚✾•