eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سخنان بزرگان
چالش جدید ایموجی😳🤣 پسره داره گربه میخوره😱🔥 دم گربه رو کرد تو دهنش🤯💦 https://eitaa.com/joinchat/2488991870C1d5af6c640 فیلمشو تو کانال بالا ببین🤪😂☝️🏻
📚 داستان کوتاه میگویند در بین بادیه نشنی های قدیم مردی بود که مادرش دچار الزایمر و نسیان بود و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد و اين امر مرد را ازار ميداد فكر ميكرد در چشم مردم کوچک شده هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا بمیرد. همسرش گفت باشه انچه میگویی انجام میدهم! همه اماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری اب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراقت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد.وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا اینکار را کردی همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعد او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مرد را براشفت و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادر و فرزندش رفت زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دورآنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گرگها حفظ کند.مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد و زنش در نزدش مقامش بالا رفت. انسان وقتی به دنیا می اید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود وحالا اگر مادري درقيد حيات داريد حداقل يك تماس با محبت با او بگيريد تا صداي كودكي كه سالها عاشقانه بزرگش كرده بشنود واز ته دل شاد شود... واگر مادری آسماني داريد براي شادي وارامش روحشان دعا کنید •✾📚 @Dastan 📚✾•
🚨اولین فیلم عجیب وتکان دهنده ازمنزل روحانی منتشرشد❗️ 🚨قابل توجه طرفداران روحانی مخالفان روحانی بدون تعصب ببینید😔 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d ❌ بزرگترین کانال سیاسی فرهنگی در ایتا ☝️☝️
هدایت شده از سخنان بزرگان
🔴اقدام طوفانی آیت الله اژه ای که همه را شوکه کرد. ♦️متن کامل خبر را از این کانال بخوانید👇👇 💯 💯 🛑 ❌ایت الله رئیسی بالاخره سکوتش را شکست و پرونده فساد اقتصادی را افشا کرد (!!!)😱😨 🚫اطلاعات بیشتر👇 بزن رو لینک زیر👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3471310851C6309f6d13d
✨داستان کوتاه و جذاب *هوشمندانه عمل کن* 🔹شخصی هر روز در بازار گدايی می‌كرد و مردم که او را انسان نادانی می دانستن ، حماقت او را دست می‌انداختند. و به او دو سكه نشان می‌دادند كه يکی‌شان از طلا بود و دیگری از نقره؛ 🔸اما برای او سكه نقره همیشه جذابتر بود و ان را انتخاب می‌كرد. و مردم کلی به سادگی او می خندیدند‌‌.‌‌..... 🔹اين داستان در تمام منطقه شهر پخش شده بود و هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سكه به او نشان می‌دادند و او هميشه سكه نقره را انتخاب می‌كرد. 👈روزی مرد مهربانی که این ماجرا را شنیده بود،از راه رسيد و از اينكه او را آن‌طور دست می‌انداختند٬ متاثر گشت ! 🔸در گوشه ميدان به سراغش رفت یک سکه ی طلا به او داد و گفت:«هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬سكه طلا را بردار. اينطوری هم پول بيشتری گيرت می‌آيد و هم ديگر دستت نمی‌اندازند!» 🔹گدا با لبخند پاسخ داد: *«ظاهراً حق با شماست٬اما اگر سكه طلا را بردارم، ديگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت كنند كه من احمق‌تر از آن‌ها هستم. شما نمی‌دانيد تا حالا با اين كلک چقدر پول گير آورده‌ام!» 👌و در ادامه گفت: «وقتی كاری كه می‌كنی، هوشمندانه است ، بگذار دیگران تو را احمق فرض کنند .» 📚 @Dastan 📚
هدایت شده از سخنان بزرگان
🤩حرز امام جواد ،چهار قل،و ان یکاد، ....خیلی طرحهای جدید دیگه، همه در قالبهای زیبا 😃😃😃😃😃😃.🤩 ارسال رایگان هم داریم.👌🌹 ارسال به سراسر ایران.🌻🌻 👈👈یک کانال پر از تنوع. زیورالات رزین با گلهای بهاری. https://eitaa.com/joinchat/3496935558C982fa70a3d https://eitaa.com/joinchat/3496935558C982fa70a3d
📚 مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛ هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت. خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم. خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد. هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم. خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده. خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده. زبان نیشدار روح را بیمار می کند. توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از سخنان بزرگان
😱فرش بالا فقط #2 تومن😱 به علت انبار گردانی و جابه جایی مغازه تمامی فرش ها به قیمت 😍😍 و 🔥💥 🔰مشاهده همه طرح ها در كانال👇 http://eitaa.com/joinchat/125108243C43b5669af3 ‼️بیشتر مدل ها % تخفیف خورده😳
📚 روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم . کریم‌خان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید. وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عده‌ای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟ اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند! 📓کریم خان زند •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا 🙏 امشب آرامش واقعی را به ناب ترین عاشقانت ❣ که در این دنیای پُر تلاطم فقط دل در گِرو عشق❣ تو بستند ، عنایت بفرما...🙏 خدایا🙏 آگاهی به تمام حالمون بگیر دستمون رو ❤️🙏 آمیـــــــــــن یا رَبَّ 🙏 ✨برای من برای تو✨ برای تمام دل ها هر شب دریچه های آسمان✨ گشوده می شود برای هم دعا کنیم❤️🙏 خیلی التماس دعا دارم 🙏 ✨🙏
هدایت شده از تست هوش و ترفند
🔥ای فـــلـــک تا کــــی کــــلــــک😏🤞🤬 💔خود گوش پاک کن شاخ در اورد😐👇🏿🥶 https://eitaa.com/joinchat/4258267287C242e11aa4f 💥یعنی واقعا به درخواست شخصی کانال بالا این چالشو گذاشته⁉️😳
🌺 یک روز خوب وعالی را خودتان باید بسازید 🌸بااحساس خوب و توجه کردن به همه چیزهای خوبی که دارید 🌺و منتظر بهترین ها بمانید
🍃🌸 الهی که امروزتون پر از شادی و آرامش باشه😍 یادتون نره: ☀️هر صبح یعنی 🌸✨معجزه خدا برای زندگی جدید
🍃🌺آﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ اﺭﺯﺵ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ🌺🍃 🍃🌺ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﻫﻤﻪ ی ﮔﺬﺷﺘﻪ را ﮐﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﯽ پس با شادی ﺯﻧﺪﮔﯽ كن🥰
🌺بزرگترین کانال مدل مو در ایتا 🌺دوست داری موهاتو هر روز یه مدلی بزنی🤔 🌺دختر داری ولی نمیدونی موهاشو چه مدلی ببافی🙄 🌺آموزش صفر تا صد بافت و شنیون🤩🤩 https://eitaa.com/joinchat/3897098363Cd8a92ac550 پس بدو بیا موهاتو واسه عید مدل بده🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️
هدایت شده از سخنان بزرگان
دلسوزی بی‌جا باعث رسوایی ام شد زندگی خوبی داشتم وهمسرم مردخوبی بود نزدیک خونه نونوایی بودکه باهمسرم خیلی رفیق شده بود.خانوادش شهرستان بودن ومدام ازدلتنگیهاش برای همسرم میگفت ماه رمضون بود وبه همسرم گفته بود هوس غذای خونگی کرده ومن به خواست همسرم چندباری غذااماده کردم یاهمسرم می‌برد یاخودم.اینقدر این کاروادامه دادم تاعادت شدبرام یروز که رفتم نونوایی تا غذاروبدم یکدفعه دیدم که....😱😭 https://eitaa.com/joinchat/889782424Cfa913f7dd2 اتفاقی که باعث رسوایی وجدایی من ازهمسرو فرزندم شد😔
...! 🌷کم کم سر و صدای بچه ها بلند شد. خیلی انتظار کشیدند تا صدای بوق ماشینی که غذای آنها را می‌آورد به گوش برسد، اما هر چه بیشتر انتظار کشیدند کمتر نتیجه گرفتند. از یک طرف گرمای هوا و از طرف دیگر گرسنگی، دست به دست هم داد تا بچه ها کمی بی حوصله شوند. 🌷اغلب رفته بودند داخل سنگر فرماندهی. بعضی با ظرف غذا بیرون منتظر بودند. بعد از دقایقی یکی از بچه ها به طرف سنگر فرماندهی آمد و گفت که ماشین حمل غذا خاموش شده و راننده هم هر کاری که می‌کنه روشن نمی‌شه. گفته ظرف ها رو بگیرین بیایین پیش ماشین یا این که هُل بدین. 🌷همه ظرفهای غذا رو در دست گرفتیم و رفتیم به طرف ماشین که دقیقاً بین دو دستگاه توپ قرار داشت. همین که همه در آن‌جا جمع شدیم ناگهان صدای انفجار به گوش رسید. همه دویدیم به طرف سنگرها. یک خمپاره خورده بود به سنگر فرماندهی گروهان و منفجر شد. خمپاره درست از دهانه‌ی سنگر به داخل رفت و منفجر شد و کل آن را ویران کرد، طوری که هر چه ظرف و لباس و وسایل داخل سنگر بود، کاملاً سوخت. 🌷تازه متوجه شدیم که واقعاً خدا با ماست و رزمندگان اسلام را همه جا یاری می‌کند. تمام بچه ها غذا را گرفتیم و آماده شدیم که ماشین را هل بدهیم تا شاید روشن شود. راننده که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بود، پشت ماشین نشست و گفت؛ نیار نیست هل بدین. 🌷با تعجب نگاهش کردیم راننده متوجه نگاه‌ها شد و فهمید در پشت این نگاه ها چه سئوالی است، به همین جهت گفت: به خدا ما خیلی آدم‌های بزرگی هستیم. خدایی داریم که همه جا با ماست و بعد سوئیچ ماشین را چرخاند و ماشین همان وهله‌ی اول روشن شد. صدای صلوات بچه ها فضای منطقه را پر کرد. احساس کردم قطرات اشک شوق و امید از گوشه چشمم سرازیر می‌شود.... راوی: رزمنده دلاور اصغر حقیقی •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از « تبلیغات گسترده صداقت »
بیرون کشیدن مار عظیم الجثه که میخواست وارد قبر زنی شود😰😱 این کلیپ برای زیر 18 سال مناسب نیست کلیپ را در لینک زیر ببینید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3932815377Ce5e18f058e
هدایت شده از سخنان بزرگان
اعلامیه مرگ خودتو بر اثر کرونا درست کن😳😹 بفرست برا دوستات برگاشون‌ بریزه🤣👇 https://eitaa.com/joinchat/3932815377Ce5e18f058e رفتید پاک کنم؟😱👆
🔆 ✍ ارزش زمان 🔹سه مسافر به شهری رسیدند که پیری دانا آنجا زندگی می‌کرد. نزد او رفتند و خواستند که به آن‌ها پندی دهد. 🔸پیر پرسید: چقدر اینجا می‌مانید؟ 🔹اولی گفت: تقریبا سه ماه. 🔸جواب شنید: به گمانم نتوانی تمام مناطق دیدنی شهر را ببینی. 🔹دومی گفت: شش ماه. 🔸جواب شنید: شاید تو از آن دوستت هم کمتر شهر را ببینی. 🔹سومی گفت: یک هفته. 🔸جواب شنید: تو از آن دو بیشتر شهر را خواهی دید!! 🔹سپس گفت: زمانی که آدم‌ها فکر می‌کنند زمان زیادی در اختیار آن‌هاست به راحتی آن را تلف می‌کنند اما آن هنگام که اطمینان داشته باشند وقتشان اندک است ارزش زمانشان را به خوبی درک می‌کنند. 💢 راستی ما چقدر وقت داریم؟ •✾📚 @Dastan 📚✾•
❌امروز یه کانالی براتون آوردم توی ایتا صدا کرده😊✌ از بین بردن بدترین نوع چربی‌های مانده شکم و پهلو و پاکسازی صددرصد کبد چرب، با مصرف 5 گیاه دارویی و اصلاحات غذایی👇 60 روز، روزی 5نوع گیاه دارویی را قبل وبعدغذااستفاده کنید. استپ وزنی را از بین می‌برد و چربی را صاف می‌کند، کبد را کاملا پاکسازی میکند😍 دستور ترکیب 5 گیاه دارویی در کانال زیر گفته شده👇 https://eitaa.com/joinchat/3871670382C7532edfe2a درمان سودا، بلغم و حتی مشکلات جنسی با گیاهان دارویی🍯🍃🎋
🌸🍃🌸🍃 معمولا کسانی‌که می‌گویند، 《دست ما نمک ندارد》، کسانی هستند که به‌خاطر خدا خوبی به بندگان نمی‌کنند. اگر نیکی کردن به کسی صرفا به‌خاطر خدا باشد، و از مخاطب پاسخ محبت نبینیم، هرگز ناراحت نمی‌شویم. از کسانی‌که جمله دست‌مان نمک ندارد را زیاد به‌کار می‌برند دور باشیم. چون اهل منت هستند. اگر به کسی خوبی کردیم و کسی جواب ما را نداد، نرنجیم بلکه بدانیم، خدا خودش می‌خواهد پاسخ این عمل خیر ما را عنایت کند. هُوَ خَیْرًا وَ اَعْظَمُ اَجْرًا است. •✾📚 @Dastan 📚✾•