🔴🌖 #تلــــــنگر
مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش مینالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی وراه رفتن ضعف داشت.
مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چارهای به او نشان دهد. شیخ به او گفت، مادرت هست و مراقبت از ان وظیفهی توست او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده الان وظیفهی توست که ازاو مراقبت کنی.
مرد گفت دهها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیدهام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از آن برایش کردهام ودیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.
شیخ که این حرفها را از او شنید به او گفت، تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت است و آن اینست
که مادرت تورا برای ادامه زندگی بزرگ ومراقبت کرد وتواز او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد.
پس تا عمر داری هرکاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
😱😱عواملی که موجب فشار قبر میشود:😱😱
بداخلاقی
سخنچینی،
مراعات نکردن طهارت و نجاست و پرهیز نکردن از بول.
یاری نکردن مظلوم.
در کتاب ثواب الاعمال آمده است که یکی از علمای بنیاسرائیل از دنیا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا که او یک بار نماز را (عمداً) بی وضو خوانده بود و از کنار مظلومی گذشته بود و او را یاری نکرده بود.
ضایع نمودن نعمتهای الهی:
🌷🌷حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«فشار قبر برای مومن کفاره تباه نمودن نعمتها از ناحیه اوست.»🌷🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
✨ ﻣﻐﺮﻭﺭ نشوید . . .
ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
💥 ﺷﺮﺍﯾﻂ با ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ
ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ . . . ﭘﺲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ کنید
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
تاجری در روستایی، مقدار زیادی محصول کشاورزی خرید و میخواست آنها را با ماشین به انبار خود منتقل کند.
در راه از پسری پرسید: تا جاده چقدر راه است؟
پسر جواب داد: اگر آرام بروید حدود ده دقیقه کافی است. اما اگر با سرعت بروید نیم ساعت و یا شاید بیشتر!!
تاجر از این تضاد در جواب پسر ناراحت شد و به او بد و بیراه گفت و به سرعت خودرو را به جلو راند.
اما پنجاه متر بیشتر نرفته بود که چرخ ماشین به سنگی برخورد کرد و با تکان خوردن ماشین، همه محصولها به زمین ریخت.
تاجر وقت زیادی برای جمع کردن محصول ریخته شده صرف کرد و هنگامی که خسته و کوفته به سمت خودرواش بر میگشت، یاد حرفهای پسر افتاد...
اینجا بود که تازه منظور پسر را فهمید و بقیه راه را آرام و بااحتیاط طی کرد...
شاید گاهی باید آرام تر قدم برداریم
تا به مقصد برسیم...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔴🌖 #تلــــــنگر
مردی مادری پیر داشت که همیشه از دست مادرش مینالید و مادرش به دلیل کهولت سن در بینایی و شنوایی وراه رفتن ضعف داشت.
مرد که از زندگی کردن با او خسته شده بود به نزد شیخی رفت و به او گفت تا راه چارهای به او نشان دهد. شیخ به او گفت، مادرت هست و مراقبت از ان وظیفهی توست او تو را بزرگ کرده و از تو مراقبت کرده الان وظیفهی توست که ازاو مراقبت کنی.
مرد گفت دهها برابر زحمتی که برای بزرگ کردن من کشیده برای نگهداری او کشیدهام هیچ منتی برای بزرگ کردن من ندارد که هرچه کرده بیشتر از آن برایش کردهام ودیگر نمیتوانم او را تحمل کنم مگر برای او پرستاری بگیرم.
شیخ که این حرفها را از او شنید به او گفت، تفاوتی مهم بین مراقبت کردن تو و مراقبت کردن مادرت است و آن اینست
که مادرت تورا برای ادامه زندگی بزرگ ومراقبت کرد وتواز او مراقبت میکنی به امید روزی که بمیرد.
پس تا عمر داری هرکاری برایش کنی نمیتوانی زحمات او را جبران کنی...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 #تلنگر
مغازهدار محل، هر روز، صبح زود ماشین سمندش را در پیاده رو پارک میکند، مردم مجبورند از گوشه خیابان رد شوند.
سوپرمارکتی، نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده، راه برای رفت و آمد سخت است.
کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند، یا به ناهار و نماز میرود و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند.
بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لولهها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب میزند در حالی که پولش را پیشتر گرفته است.
کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره میزند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد!
استاد دانشگاه، هر جلسه بیست دقیقه دیر میاد و قبل از اتمام ساعت، کلاس را تمام میکند جالبتر اینکه مقالات پژوهشی دانشجویان را به نام خودش چاپ میکند.
دانشجو پول میدهد، تحقیق و پایان نامه را کپی شده میخرد و تحویل دانشگاه میدهد تا صاحب مدرک شود.
پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمیکند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس میدهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود.
همه اینها شب وقتی به خانه می آیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن میگویند و در اینستاگرام پستهای روشنفکری را لایک میکنند. همه هم در ستایش از نظم و قانونمداری در اروپا و آمریکا یک خاطره دارند اما وقتی نوبت خودشان میرسد، آن میکنند که میخواهند.
جامعه با من و تو، ما میشود، قبل از دیگران به خودمان برسیم.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
🔰ابولحسن خرقانی میگوید:جواب دو نفر مرا سخت تکان داد...!
🔺اول؛ مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت: ای شیخ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد!
🔺دوم؛ مستی دیدم که افتان و خیزان در جادهاى گل آلود میرفت.
به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت : من بلغزم باکی نیست...
بهوش باش تو نلغزی شیخ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
🔴هر"پرهیزکاری"گذشتهای دارد و هر "گناه کاری"آینده ای!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
شیری گرسنه از میان تپههای کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد
سپس در حالی که… شکمی از عزا درمی آورد، هرازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید.
صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود، صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد...
هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم
🔸غرور، منجلاب موفقیت است
موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر ‼️
#توبه 🔆
براۍِتوبہ'
امروزوفردانڪن؛
ازڪجآمعلومـ
ایننَفَسےڪہالآنمیکِشے؛
جزونَفَسھاۍآخرنباشھ..؟!
خیلیابیخیالبودنو
یھوییغافلگیرشدن))):🌸❄️🌸❄️
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگـــــر💥
خـۅشبختۍ یعنے↯
واقفبودݩ بہ اینڪہ ھرچہداریم
از رحمٺ خـ♡ـداسٺ
ھرچہنداریم از حڪمٺخـ♡ـدا
احساس خوشبختۍ یعنے همیݩ!
خوشبختێ رسیدݩ بہ خواستہھا نیسٺ
بلڪہ لذٺبردݩ ازداشتہھاست
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
🌾مثل گندم باش
زیرخاک می برندش
باز می روید پرتر
☄زیرسنگ می برندش
آرد میشود پر بهاتر
🔥آتش می زنندش
نان میشود مطلوب تر
🦷به دندان می جوندش
جان می شود نیرومندتر
به داشته ها و مال ومکنت طرف ننگر❌
👌ذات طرف باید ارزشمند باشد.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#تلنگر
برخی نانواها آرد رو آزاد میفروشن!
برخی مغازه دارها جنساشونو احتکار میکنن!
بعضی راننده اسنپها میگن کنسلی بزن که پورسانت ندن!
عده ای از شیر فروشها آب تو شیر میریزن!
یا برخی کارفرماها حقوق کارگرا رو نمیدن!
بعد همشون میگن مسئولین دزدن!
ببین بعضی ها خودشون همون مسئولی هستن که متهمش میکنن؛ فقط به قول قدیمیا آب ندیدی وگرنه شناگر خوبی هستی!
⚡️#تلنگر
مي گويند
خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستی بمانی ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتی حال خوبی داری
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيری بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⚡️#تلنگر
مي گويند
خداوند داستان ابليس را تعريف کرد ،
تا بداني که نمي شود به عبادتت ،
به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی!
خدا هيچ تعهدي براي آنکه
تو هماني که هستی بمانی ، نداده است
شايد به همين دليل است که
سفارش شده وقتی حال خوبی داری
و مي خواهي دعا کني ،
يادت نرود عافيت و عاقبت بخيری بطلبی
پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستانڪ❲.🕊🌸.❳
#تلنگر..!
* روایت دختر سوری در محاصره داعشیها !*
پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند، که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانوادههای منطقه به دست داعش اسیر شدند، که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.
اینجا بود که مجبور شدیم یک نفر از اعضای خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان، همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..
در اخر برادرم که 12سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد.
ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با گریه به برادرم میگفت: که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم.
مادرم میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند.
چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم که صدای شلیک گلوله در روستا شروع شد، و درگیری خیلی شدید بود، همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود، مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت بعد هم خودت.
درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه. در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد. مادرم گفت چی شده!!
پدرم گفت ما درگیر نشدیم، ایرانیها امدند و با داعشیها درگیر شدند، و میخواهند محاصره روستا را بشکنند، تا ما را از دست این کفار نجات بدهند.
یکساعت بعد محاصره شکسته شد.
🥹 خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد.
انروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را به صبح و روز را به شب میرساندیم.
*قدر شهدا و مرزداران و رزمندگان و مدافعان حرم را بدانیم*
*شهدا شرمندهایم*
#شھیدانہ
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
#تلنگر
✍من واقعا نمیفهمم که چرا وقتی یکی به شما توهین میکند، یا بد جوابتان را میدهد، یا تحقیرتان می کند یا آنطور که انتظار دارید به شما احترام نمیگذارد، این شما هستید که ناراحت میشوید؟
بابا جانِمن! از کوزه همان برون تراوَد که در اوست! رفتارِ هر کس متناسبِ شخصیتش است
وقتی گفتار یا رفتارِ یکی زشت یا بیادبانه است، او دارَد شخصیتش را به نمایش میگذارد! شما چرا به خودتان میگیرید و بیخود ناراحت و خشمگین میشوید، خودخوری میکنید، بههم میریزید، نآارام و آشوب میشوید و در صدد یک جواب محکمتر برمیآیید؟ اوست که دارد بیشعوریاش را به نمایش میگذارد، شما چرا حِرص میخورید و به هم میریزید، و تلاش میکنید شبیهِ او رفتار کنید؟
💥هر وقت در اینجور موقعیتها قرار گرفتید، به یادِ این نکته بیفتید. قول میدهم آبی است بر آتش. در این مواقع، فقط ساکت و نظارهگر بمانید و حتی در این لحظات میتوانید این رُباعیِ شیخ بهایی را با خودتان زمزمه کنید تا آرامتر شوید:
آن کس که بَدَم گفت، بدی سیرتِ اوست
وان کس که مرا گفت نِکو خود نیکوست
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
در ایام نوجوانی از سرِ نادانی سخنی را در جمعی گفتم که نباید میگفتم.
مرحوم پدرم با هزار #مصیبت حرف مرا ترمیم و توجیه و مثبتسازی کرد.
مجلس تمام شد، پدرم مرا در کنار خود نشاند و گفت: فرزندم، در خلقت گوش و زبان خود دقت کن، آنها یک تفاوت بزرگ دارند.
گوشهای انسان بیرون و آزاد آفریده شدهاند، پس هر سخنی که میخواهید میتوانید گوش کنید و اگر چیزی بگویند، دست شما نیست که آن سخن را نشنوید. خداوند هم شنیدن (غالب) سخنان را #حرام نکرده است و خودش فرموده است:
🌼یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ
☘سخنان را میشنوند اما بهترین را انتخاب و تبعیت میکنند.
اما زبان تو در کام دهان تو پشت میلههای دندانهای تو، زندانی توست. زبانِ تو، برعکس گوشِ تو که برای شنیدن در اختیار و تحت فرمان تو نیست، زندانی توست. هر زندان کلیدی دارد و خوشا بهحال کسیکه کلید زندانِ دهانش را به عقل خود سپرده باشد و بدا به حال کسی که کلید زندان دهان خود را به نادانی خود داده باشد. بهترین زندانبانِ دهان، عقل توست و بدترین زندانبان نادانی توست.
✾📚 @Dastan 📚✾
⚠️ #تلنگر
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه,مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد.
همینطوری که داشت راه میرفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد :
❌خواهرم حجابت !!
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !!.
نگاه کرد، دید یه جوون ریشوئه از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده.
به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم وگرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید.
تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ، بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن..
پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت :
خدایا این کم رو از من قبول کن !!
شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد.
فردای اون روز دوباره آینه وآرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت.
توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند شب وقتی که داشت از پارک برمیگشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت؟
لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ، پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید.
دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد
اما کسی جلو نمیومد ، اینبار با صدای بلند التماس کرد
اما همه تماشاچی بودن ، هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه :
آهای ولش کن بی غیرت !!
مگه خودت ناموس نداری ؟؟
وقتی بهشون رسید، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو ، و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !!
دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن
افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه
ناخودآگاه یاد دیروز افتاد ، اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد :
وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !!
همون ریشوی افراطی و تندرو همون پسری که همش بهش میخندید..
اما الان به نظرش یه پسر ریشو و تندرو نبود ، بلکه یه مرد شجاع و با ایمان بود💪 دیگه از نظرش اون پسر افراطی نبود ، بلکه باغیرت بود✌️
🌹 این جوون ریشو کسی نیست جز شهید امر به معروف و نهی ازمنکر #علی_خلیلی🌹
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
⊰💭🌸⊱
خانومِغسالهمیگفت
توروخدابهخانومابگوانقدنقشونگاررو ناخوناشون نزنن...اونناخونیکهمیکارنمامثهارایشگاهها دستگاهمخصوص نداریمکهبِکَنیمشون...مژه میکارنخیلیسخت ازپوستشونجدامیکنیم خودمونمدلموننمیاد...
بگواذیتموننکننخیلیکارمیبرهاینمانعهارو
جداکردن...
اگه یه ذره بمونهخدایی نکرده غسلمیتکامل نمیشه...
جدای از اینا...نماز چی...نماز...(:
یکی و اورده بودن رژ لب ۲۴ ساعتشو وقت نکرده بود پاککنهانقدڪه زوداجلش رسیده بود...
اینا مگه به همینراحتی ازاونبدنخشک وسرد پاکمیشهمگه؟...
🌸💭¦↜❁ #میت
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنگر
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...!
اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست ...
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر میکنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم ...و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم ...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تــلـنـگـــر
👌گناه زیاد سنگینی میآورد...
🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز
صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها
افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل
اینکه بختک روی آنها افتاده است.
⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️
امام علی (ع) میفرمایند:
🔹اگر میخواهید اثرات گناه از
بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و
مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛
از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل
گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان
کن....
#مهم_این_است‼️👇🏻
هر کس هرچه پرسید؟
بگو #الحمدالله
همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و
مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند..
🌹🌹🌹🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
#تــلـنـگـــر
👌گناه زیاد سنگینی میآورد...
🔸دیدید بعضی ها میخواهند دورکعت نماز
صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها
افتاده.. هر چه آنها را صدا میکنید،مثل
اینکه بختک روی آنها افتاده است.
⚠️اینها همه بر اثر گناهان زیاداست⚠️
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
آیا میخواهید اثرات گناه را از بین ببرید⁉️
امام علی (ع) میفرمایند:
🔹اگر میخواهید اثرات گناه از
بین برود " رازت را نگه دار و از فقر و
مشکلات خود به دیگران چیزی نگو ؛
از آزمایشات الهی ...دلخوری ها... دل
گرفتگی ها... ناراحتی ها...همه را کتمان
کن....
#مهم_این_است‼️👇🏻
هر کس هرچه پرسید؟
بگو #الحمدالله
همواره خدا را شکر کن ..این بلا ها و
مصیبت ها "اثرات گناه " را پاک میکند..
🌹🌹🌹🌹
✾📚 @Dastan 📚✾
#تلنگر
🔔
ﺩﺭ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺁﺭﺍﻡ میگیری ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
که نمیدانی #ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺁﻥ ڪﯿﺴﺖ!
چگونه ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ #ﺁﺭﺍﻡ نمیگــیری
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ڪه میدانی ﻣﺪﯾﺮ ﻭ ﻣﺪﺑﺮ
ﺁﻥ خـــدا ﺍﺳﺖ به ⇩⇩⇩
#خـدوانداعتـــماد داشــته باشید.
🍃🍃⚡️⚡️⚡️🍃🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
#تلنگر
🌸بعد از مرگ مهمان سفره خودمانیم
همه ی ما می دانیم که پس از مرگ میهمان سفره ی خود هستیم و بعد از مرگ دست پخت خودمان را مقابل ما می گذارند.
🌸چیزی غیر از اعمال ما نیست. اگر خوب باشد و آن را در دنیا خوشمزه درست کرده باشیم که کار خودمان است و اگر هم تلخ باشد که باز هم کار خودمان است.
🌸گر بوته خار است خود کشته ای✨
اگر پرنیان است خود رشته ای✨
🌸مار و مور و حیوانات دیگر عالم قبر و جهنم را از جای دیگری نمی آورند بلکه ما با اعمال خود آنها را درست کرده ایم.
🌸ظلمت های قبر ظلم های ما است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که همان ظلم هایی که می کنیم ظلمت های روز قیامت می شود.
🌸وگرنه اگر اینجا اعمال ما سالم باشد کاری با ما ندارند. دلیلی ندارد که خداوند بخواهد کسی را در فشار قرار دهد
✾📚 @Dastan 📚✾