اینجا مزار مظلومترین مرد عالم است 😭
تنها کسی که شایسته همسری جگرگوشه نبی مکرم اسلام است 😍❤️
حضرت علی (ع) تنها کسی است لقب #امیرالمومنین شایسته اش بود 😍
تنها کسی که برای مصلحت اسلام از انتقام همسرش #حضرت_فاطمه گذشت 😭
و زمانی به مظلومش پی میبری که تاریخ را برگ میزنی و میخوانی که زمانی که خلافت مسلمین را در کوفه به عهده داشت در فاصله نه چندان دوری در #شام بر روی منبرها مورد لعن مردمان بی آگاه و بی بصیرت شام می شد و هرکس که پاکترین مردان زمان را لعن نمیکرد گردن میزند😭
چشمم به گنبد مولا و پدرم #علی_بن_ابی_طالب میخورد 😭
چه لحظه عاشقانه است
تلاقی مجنون و معشوق😭
عمری گفتیم #یاعلی
و حال در حرم #علی هستیم 😭
در گوش بهار آروم میگم
آجی
بهار:جان آجی
-میشه من کفشام دربیارم ؟😭
بهار:من فدای تو بشم خواهرجان
درنیاری بهتره
چون محل رفت آمده
-اوهوم
بالاخره به باب شیخ طوسی میرسیم
حالا دیگر باید کفشها رو دربیاریم
از باب شیخ طوسی که وارد حرم میشی
مقابلت محل دفن #آقا_سید_مصطفی_خمینی است
دست راست حجره #بعثه_رهبری
مداح هئیت روبروی ایوان طلا را نشان میدهد تا همه جمع شویم یه روضه و مداحی کوتاه داشته باشیم
ذکر #یاعلی
#یاعلی
زن و مرد باهم مخلوط میشد
حال دیگر فرصت زیارت است
شش نفری بلند میشویم
برادرم و پسرعمه ام با غیرت علوی مارا میان خود جا داده اند
داداش : خانمم و آجی بهار مراقب سادات باشید
دو ساعت دیگه همین جا
مردان از همان ایوان طلا وارد حرم میشوند و ماباید برای زیارت دور بزنیم و باب فاطمه وارد حرم بشویم
بهار طرف راستم
لیلا طرف چپم
و مهدیه پشتم هست
بالاخره چشمان به ضریح زیبای آقا میخورد
الحمدالله خلوت است
برای بوسیدن بوییدن این حرم جلو میرویم
همزمان با که دست را به ضریح تبرک میکنیم
صلوات میفرستیم
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
به یاد حرف دوستی میفتم که میگفت بار اول هرچی بخواهی بهت میدن
اللهم عجل لولیک الفرج بحق علی
برای خواندن ادعیه مخصوص به حیاط میرویم
هرکدام گوشه ای برای خلوت در نظر میگریم
فکر میکنم خوابمم
پلک میزنم تا مطمئن بشوم در بیداری به صحن سرا راه پیدا کرده بودم
دوساعت تمام میشود
به سمت قرار با آقایان راه میفتیم
همگی به سمت هتل میرویم
#ادامه_دارد عصر ❤️
نام نویسنده :بانوی مینودری،
🚫کپی به شرط هماهنگی با مدیر کانال حلال است
@zoje_beheshti
هدایت شده از گسترده امید
❗️#رفتار_عجیب_همسرم❌
چهار ماه بود از #ازدواج منو علی میگذشت
با عشق ازدواج کرده بودیم
ولی علی ی هفته بعد #عروسی رفتار هاش #عجیب شده بود
شب ها دیر میومد خونه
وقتی میومد راضی نمیشد #لباس هاشو بشورم
دلم شور میزد
که ی روز بهش #زنگ زدم گفتم رفتم خونه پدرم خیلی خوشحال شد
ساعت1شب متوجه شدم که #علی داره در خونه باز میکنه
خودم در یکی از اتاق ها قایم کردم
تا بتونم متوجه #رفتار هاش بشم وقتی وارد حموم شد از اتاق بیرون امدم
و با #صحنه ای رو به رو شدم که هیچ وقت از ذهنم پاک نشد اون اون😭
https://eitaa.com/joinchat/3939565696Cd4ffd79ea2
#واقعیتی_عجیب_غمانگیز😔❌
در محضر درس #بزرگمرد تاریخ
*********
💠👈" بر سازمان جهان و نظام محکم کاءنات خرده مگیر "
✨ای پسر !
🔆خدای خود را چون شناختی او آفریدگار و نگه دار است . او جان بخش و جان ستان است ، او هم پرتو امید و هم پرده ی نومیدی است . او دنیا را نیافریده که بر یک حال دوام یابد و به جاودان بپاید ، او گیتی را برای هزاران فلسفه و معنی که بسیاری از آنها بر ما پوشیده و پاره ای پیش چشم ما آشکار است ، خلق کرده ؛ بنابر این اگر روز حیات را پنهان یافتی و از اسرار آفرینش تا حدی که تشنگی روح تو فرونشیند سر در نیاوردی ، بر سازمان جهان و نظام محکم کاءنات خرده مگیر و کوچکی فکر خود را فراموش نکن . فراموش نکن که تو نادان از مادر بزادی و در مکتب این جهان دانش فرا گرفتی و اعتراف کن آنچه را نمی دانی ، از معلومات تو بیش است و آنچه را که ننوشته اند بیش از نوشته هایی است که بدست ما سپرده اند .
***********
✨ توصیه های امام #علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع)
منبع : کتاب " علی (ع) به فرزند فاطمه (س) چه گفت ؟ "
نویسنده : ابوالفضل صادقی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از سخنان بزرگان
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش و منم به خیال اینکه #ثواب میکنم #ممانعت نمیکردم
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم همیشه میزاشتم یه ساعتی بگذره بعد...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه گفت دیگه دخترتو نفرست بالا...
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636
هدایت شده از تست هوش و ترفند
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش و منم به خیال اینکه #ثواب میکنم #ممانعت نمیکردم
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم همیشه میزاشتم یه ساعتی بگذره بعد...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه گفت دیگه دخترتو نفرست بالا...
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/2113601843C0c9cfcd636