#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_نهم و ابتدای #فصل_دهم
#پارت_پنجاه_و_دوم
اينها حرفهاي دريفوس بود، ولي من بهش اضافه ميكنم كه اين يعني «فاجعه»، يعني «وقاحت»، يعني «جنايت» يعني كه غرب يه سيستم «برده داري نوين» راه انداخته كه انسانها رو در اون معامله ميكنند و اين انسانها ديگه هيچي از خودشون ندارن! اون چيزي كه در غرب اسمش رو گذ اشتن آزادي، در حقيقت آزادي مردهاي هرزه از زنها ميباشد.
عاطفه خنديد:
- پس اين همه شعار تساوي زن ومرد يعني كشك!
- اتفاقا ميخوام بگم كه اين تساوي فقط در وظايف و تكليفه! يعني اينكه هر كاري مرد ميكنه زن هم بايد بكنه. همون طور كه مرد عهده دار خرج خانواده است، زن هم بايد باشه. كار سنگين و سبك نداره! اون وقت كه زنها توي ميدون رقابت نابرابر بايد پابه پاي مردها كار كنن و به هر كاري هم تن بدن، حتي خشن ترين كارها. حالا انصاف بگين در اين تساوي مرد بيشتر ضرر ميكنه يا زن؟! به بركت آزادي زن مرد امكان نوع لذت و سوء استفاده جنسي را داره و به اسم تساوي زن ومرد، هيچ وظيفه اي هم نسبت به اون نداره!
راحله كلافه به نظر ميرسيد. اين سوالش به آخرين دست وپا زدنهاي يك غريق شبيه بود:
_ ولي شماها كدوم متفكر غربي رو سراغ دارين كه معتقد باشه زن از لحاظ ارزشهاي انساني كمتر از مَرده؟
_ هيچ متفكر و سياستمداري چنين چيزي رو نمي گه. چون اگه چنين حرفي رو بزنه، مورد اعتراض تمام دنيا قرار ميگيرن و كسي هم ديگه به حرفشون گوش نمي ده. ولي چيزي كه در عمل داره اتفاق ميافته، همينه! غربيها نه فقط در زمينه كار و فعاليتهاي صنعتي، بلكه در زمينه ادبيات هم به زن ظلم كردند. شما امروز در آثار هنري، داستا نها، رمان ها، نقاشيها و انواع كارهاي هنري نگاه كنين ببين چطوري به زنها نگاه ميكنن! آيا جنبههاي مثبت، ارزشهاي والا مثل روحيات مادرانه مورد توجه اند، يا جنبههاي منفي؟ عواطف رقيق و اخلاق مهر آميزي كه خداي متعال در وجود زن قرار داده مورد توجه اند يا جنبههاي شهواني و عشقي؟
راحله ديگر داشت در ميماند، اين از نحوه ي سوال كردنش هم پيدا بود:
- همه اين حرفها درست! من هم قبول دارم. ولي مي گم كه غلط عمل كردن يه گروهبا ن ارتش آمريكا، يا حتي تمام سياست مدارهاي كشورهاي غربي نمي تونه به لحاظ تئوري، ارزشهاي نهضت فيمينيسم رو رد كنه. ما هم كاري نداريم كه اونها خودشون چي كار كردن، ولي در تئوري كه ميتونيم از نظرهاي اونها استفاده كنيم وزن امروزمون رو از این وضع خارج کنیم.
✅ #فصل_دهم
فهيمه با نگاهي مشكوك پرسيد:
-منظورت چه نوع فمينيسته؟
راحله با بهت و حيرت خيره شده بود به فهميمه. انگار سوال فهميمه را نشنيده بود. يا اين كه كسي بديهي ترين سوال عالم را از او پرسيده بود. فهميه سعي كرد بيشتر توضيح دهد:
- منظورم اينكه كه كدوم فمينيسم؟ فمينيسم راديكال؟ فمينيسم فرامدرن؟ سوسيال فمينيسم؟ فمينيسم ليبرال؟
راحله كم كم داشت از گيجي بيرون ميآمد:
- حالا چه فرقي دارن؟ ميدوني كه بالاخره همه شون طرفدار آزادي زن و احياي حقوق اون هستن ديگه!
- نه! قضيه اين قدرها هم كه فكر
مي كني ساده نيست. عمده فمينيستها معتقدند كه تفاوتي بين زن و مرد وجود نداره يا اگه هم تفاوتيه صرفا نوعي تفاوتهاي فيزيكي است كه منشا تفاوتهاي روحي و روان شناسي نمي شه.
-درسته ديگه
- من نمي دونم. ولي فميميسم راديكال معتقده كه استعداد زن براي علم و تدريس و سايركارها نسبت به مرد بيشتره.
- اين هم درسته!
فاطمه مچ راحله و فمينيستها رو يكجا گرفت...
ادامه دارد....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_نهم و ابتدای #فصل_دهم #پارت_پنجاه_و_دوم اينها حرفهاي دريفوس بود، ولي من ب
#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_دهم
#پارت_پنجاه_و_سوم
فاطمه مچ راحله و فمينيستها رو يكجا گرفت:
-پس مگه نمي گفتين كه زن و مرد هيچ تفاوتي در استعدادها و مسائل روحي ندارند؟ حالا چطور شد كه استعداد زنها بيشتر شد؟!
فهميمه مهلت نداد كه راحله دنبال جواب بگردد:
-تازه اين فمينيستهاي راديكال مرد رو انسان ناقص و زن رو انسان كامل ميدونن!
بچهها هيجان زده بودند:
-اوه!!
-اونها معتقدن كه اگه عقيده به هر مسئله اي باعث وابستگي زن و مرد بشه بايد اون اعتقاد رو كنار گذاشت.
سميه پرسيد:
-مثلا؟
-مثلا اگه اعتقاد به خبيث دانستن ارتباط شهواني زن با زن سبب بشه كه زن به جنس مرد وابسته بشه بايد اين اعتقاد رو كنار گذاشت. چون كه زنها با عقيده به صحت همجنس بازي ميتونن براي ارتباط جنسي به مردها وابسته نباشن.
سميه رنگ و رويش سرخ شد و زير لب چيزي گفت كه من نفهميدم. فقط صداي طعنه آميز عاطفه را شنيدم:
-فقط همين؟!
-نه! باز هم هست! اگه بخواهي بازم برات ميگم. بعضي از فمينيستها معتقدن كه نبايد معاد رو پذيرفت; چون معاد از نظر اونها مسئله اي براي ارضاي حس جاودانگي خواهي روحه و اين مطالب با دنياي مردها مناسبت داره; زيرا زنها براي كه مادر بشن و نسلي از خودشون به جا بذارن! در اين صورت ديگه نيازي به اعتقاد به
مفهومي نظير معاد ندارن.
سميه نگاه تندي به فاطمه كرد، انگار ميخواست اعتراض كند كه ( (هان! ميبيني به جاي زيارت چه مزخرفاتي توي گوشمون ميخونن. ) ) فكر ميكنم اعتراض راحله بايد بيشتر او را عصباني كرده باشه
-فهيمه چرا همه اش روي نقاط ضعف و نكات منفي فمينيسم مانورميدي؟ نكات مثبت هم كم نيست!
-چون كه اين هاواقعيتهايي ان كه وجود دارن. اگه قرار باشه ما راجع به فمينيسم حرفي بزنيم بايد اينها رو مد نظر بگيريم.
عاطفه خواست يك طوري به اين غائله پايان دهد:
-حالا نكات مثبت رو هم تو بگو راحله! ما كه بخيل نيستيم!
-مي دونين كه فمينيسم يكي از بزرگ ترين نهضتهاي اجتماعي آمريكاست. اين نهضت تونسته بعد از قرنها زندگي زنهاي غرب و آمريكا رو از اين رو به اون رو كنه. حالا هم تو مراكز فرهنگي مهمي مثل دانشگاهها بيشترين طرفدار رو داره. به طوري كه الان به عنوان فلسفه رسمي دانشگاههاي مهم آمريكا دراومده!
عاطفه چشمك خفيفي زد كه معلوم نيست براي كيست؟ شايد ميخواست كه سميه را آرام كند.
-حالا چي چي ميگن اين فمينيست ها؟
-ببينين! ميدونين كه معناي اصطلاحي فمينيسم يعني علاقه بسيار به رفاه زنان و بهبود وضع زندگي اونها از طريق فعاليتهاي اجتماعي! نمونه بارزش راحت تر شدن زندگي زنها تو غربه و تلاشهايي كه باز هم داره انجام ميشه تا اين زندگي باز هم راحت تر و خوشايند تر باشه
-پس گوشت رو بده به من تا بهت بگم كه اگه هدف فمينيسم راحتي زن هاست,فكر نمي كنم تموم چيزهايي كه فمينيسم در اين چند سال براي زنها انجام داده به اندازه اختراع ماشين لباسشويي ارزش داشته باشه.
سميه پوزخندي زد. عاطفه چشمك ديگري زد و به بيانات خودش ادامه داد:
-متاسفانه خيلي از اين ماشين لباسشويي ها,جاروبرقي,چرخ گوشت برقي و بقيه چيزها رو مردها اختراع كردن,كه ظاهرا فمينيستها همچين روي خوشي هم نسبت به مردها ندارن.
-ببين عاطفه مشكل تو اينه كه همه چيز رو به شوخي ميگيري,حتي جدي ترين چيزهارو!
باز هم جواب عاطفه به همراه چشمك خفيفي بود:
-مشكل تو هم اينه راحله جون كه بعضي مسائل رو زيادي جدي ميگيري. حتي شوخي ترين چيزها رو. مثلا همين فمينيسم به نظر من شوخي كوچكي بوده كه يه موقع يكي از اين فيلسوفها كرده و زنها رو گذاشته سركار. تو هم حالا جدي گرفتي و فكر ميكني يه جايي يه خبري هست؟ نه خاله جون! هيچ جا خبري نيست.
راحله انگشتهاي يك دستش را فشرد. تلق تلق! دندان هايش رو روي هم فشار داد و گفت:
-يعني چي كه زنها رو گذاشتن سركار؟
-يعني همين ديگه عزيزم! ببين ميدوني كه فيلسوفي بوده كه زنش ازش طلا ميخواسته. اون فيلسوف بدبخت هم كه پول نداشته براش يه انگشتر ساده بخره يه همچين خزعبلاتي رو سر هم ميكنه و تحويل زنش ميده و خانم رو ميفرسته دنبال نخود سياه!
راحله نفس عميقي كشيد. سعي داشت خودش را كنترل كنه:
-مشكل ما اينه كه با مسخرگي و خودمون رو به اون راه زدن سعي ميكنيم نقاط ضعف خودمون رو بپوشونيم. ولي زنهاي غربي با واقع نگري,از اين فرصت شكل گيري نهضت فمينيسم,استفاده كردن و خيلي از حقوقشون رو به دست آوردن
-مثلا چه حقوقي؟
اين سوال را فاطمه پرسيد. راحله به سمت فاطمه برگشت. ظاهرا بدش نمي آمد از دست عاطفه نجات پيدا
كند.
ادامه دارد....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_دهم #پارت_پنجاه_و_سوم فاطمه مچ راحله و فمينيستها رو يكجا گرفت: -پس مگه
#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_دهم
#پارت_پنجاه_و_چهارم
-به نظر من يكي از كوچك ترين نتيجه هايش اين بود كه حس خودباوري و اعتماد به نفس در زنها به وجود اومد. دليلش هم حضورشون درميدونهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعيه!
-ولي فكر نمي كني به خاطر همين حضور ناقص وبدون تحليله كه زنها آلت دست بازيهاي سياسي شدن. چه در انتخابهاي مختلف چه در سياستهاي بين الملل كه از اين شعارهاي زنها سوءاستفاده ميشد تا رقيبشون رو تحت فشار قرار بدن
-به نظر من مهم اينه كه زنها شروع به كار كنن. ممكنه اولش هم اشتباه كنن ولي بالاخره قواعد اين نوع بازيها دستشون ميآد.
فاطمه دستش را به نشانه قبول تكان داد:
-اگه اين حس خودباوري در زنها به وجود اومده بود خودشون رو از اين كه فقط جنبه سكسي شون در نظر گرفته بشه و شان انسانيشون فراموش بشه نجات ميدادن و نميذاشتن كه ابزار توسعه اقتصادي نظام سرمايه داري باقي بمونن
-به هر جهت همين زياد شدن حضور زنها در عرصههاي علمي,ادبي,هنري و بالا رفتن سطح فرهنگيشون باعث ميشه كه اون شان انسانيشون رو به دست بيارن و نشون بدن كه جنبههاي ديگه اي هم غير از جنبههاي سكسي دارن.
-البته يادمون نره كه در بعضي از همين عرصههاي ادبي و هنري,اين قدر كه به جنبههاي سكسي توجه ميشه, به اون هويت از دست رفته زن توجه نمي شه و ضمنا قبلا كه بحثش شد نوع حضور زنها در اين ميدونها به قيمت گروني براي خودشون و جامعه غرب تمام شد. كم شدن در صد ازدواج ها,زياد شدن طلاق ها,و زياد شدن فحشا بهاي كمي نبود.
راحله با لحني معترضانه گفت:
-اينها مشكلات اجتماعي جهان غربن,ربطي به انديشههاي اصلاح طلبانه فمينيسم ندارن!
-ولي ريشه اش به همون فمينيسم بر ميگرده.
فهميمه هم تاييد كرد:
-واقعا هم همين طوره! چون كه انديشه فمينيسم اهميت زيادي براي استقلال اقتصادي و اجتماعي و حضورشون در صحنههاي اجتماعي قائله,و هر چيزي رو كه مانع اون باشه,محكوم ميكنه! از جمله ويژگي ( (مادر بودن) ) و خيلي از وظايف سنتي زنها رو كه قبلا موجب تحسين زنها ميشد,تحقير ميكنند و در عوض از مشاغل تخصصي زنها تعريف و تمجديد ميكنند.
فاطمه رو به راحله كرد:
-اون وقت ميدوني چي شد؟ سرپرستي بچهها كه مسئله اي عادي براي زنها بود,در غرب تبديل به شغل تخصصي شد: پرستار بچه! كه باز هم زنها اين شغل رو انجام ميدهند و از طرف ديگه هم زنهاي ثروتمند كه از زير وظايف زنانه شان فرار ميكردن زنهاي فقيرتر رو استخدام ميكردن.
ادامه دارد...
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚