شب شهادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام را به همه شما پیروان آن حضرت تسلیت می گوییم.
✳️ « عبرتی شگفت انگیز!. »
🟡 وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ/ اعراف ۱۸۲
✅ در زمان روی کار آمدن صدام از جمله احزاب مخالف، حزب سوسیالیست بود که، صدام دستور قلع و قمع اعضاء آن را به برادر نانتنی خود "برزان تکریتی " سپرد.
از جمله دست گیر شده گان این حزب، «میاده» زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند.
«میاده» نُه ماهه حامله بود، که قبل از اعدام نامه یی برای «برزان تکریتی» می نویسد و از او در خواست می کند، اعدام اش را تا زمان تولد بچه، به تأخیر بیاندازد!.
«برزان» اما قبول نکرد و در جواب میاده نوشت: که جنین داخل شکم ات هم باید بمیرد و با شما دفن گردد!!...
"میاده حامله ی ۹ ماهه" در روز موعود بالای چوبه ی دار رفت، اما بالای چوبه ی دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پائین افتاد!.
"رضیه " زنِ زندانبان، با اشاره ی رئیس زندان، طفل را در لباس های مادرش پیچید و به گوشه یی منتقل کرد!.
«برزان» پس از اجرای حکم اعدام از رئیس زندان، حال و روز «میاده» و جنین اش را جویا شد، گفتند: که جنین با مادر در چوبه ی دار ماند تا مُرد ...
رئیس و پزشک زندان و "رضیه " زنِ زندان بان، هم قسم شددند که هم دیگر را به «برزان تکریتی» نفروشند و توافق کردند که "رضیه " جنین را به خانه اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناس نامه برای کودک بگیرد...
از آن پس نوزاد را «ولید» می خواندند، سال ها گذشت و ولید بزرگ شد.
برادر "میاده" و دایی ولید در آلمان زنده گی می کرد. او سال ها پیش تر، خبر هایی در باره ی خواهر زاده اش ولید از رضیه دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعث به عراق بر گشت، تا یاد گار خواهرش را پیدا و با خود به آلمان ببرد و او را یافت!...
ولید قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: "رضیه " مثل مادرم هست او مرا نجات داد و زحمت بسیاری برای من متحمل شد، هرگز تنهایش نمی گذارم....
و این زمانی بود که «رضیه» باز نشست شده بود....
رضیه، "ولید "را به جای خود، به عنوان زندان بان و مأمور استخدام می کند.
ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی بعد از دیگری دست گیر می کردند که از جمله دست گیر شده گان "برزان تکریتی "بود!.
از قضا و قدر الهی، «ولید» پسر «میاده»، مسؤول مستقیم سلول «برزان تکریتی» شد و هم آن جا قصه ی مادر و فرزند درون شکم اش را به او گفت!.
پس از صدور و تأئید حکم، ولید به عنوان زندان بان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود «طناب دار» را بر گردن «برزان» کشید، بدین سان دست حق، ستم گر بی رحم را، از جایی که گمان نمی کرد؛ به سزای اعمال اش رساند...
❇️ إنّ اللّهَ تَعاٰلیٰ یُمْهِلُ وَ لَا یُهْمِلُ
یقیناً خداوند به گردن کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید بر گردند، ولی فراموشی در کار خداوند، در جزاء و کیفر أعمال ستم گران وجود نخواهد داشت...
✍امام جواد علیه السلام:
مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است
از مرگش به واسطه اجل و ادامه حیاتش
به سبب نیکوکاری، بیشتر است از حیاتش
به واسطه عمر طبیعی.
📚 مسند الامام الجواد، ص٢٤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دختران بدحجاب دلشکسته.......
امام جواد(ع) و اداى قرضهاى امام رضا (ع)
بنده خدایی به نام مطرفى مىگويد:
هنگامى كه امام رضا(عليه السّلام) از دنيا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: ديگر پولها از كفم رفت! ابو جعفر(امام جواد عليه السّلام) به من سفارش داد كه فردا پيش او بروم و با خود ترازو هم ببرم. خدمت آن جناب رسيدم، فرمود: ابو الحسن( امام رضا عليه السّلام-) از دنيا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهكار بود. سپس آن حضرت جانمازى را كه بر روى آن نشسته بود بلند كرد و از زير آن دينارهايى بيرون آورد و به من داد. ديدم به اندازه همان چهار هزار درهم است كه به من بدهكار بود.
منبع: جلوه هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ص 305-304.
دفع زلرله با عبادت
یکی از شیعیان به نام علي بن مهزيار می گوید:
نامه اى براى حضرت جواد (ع) نوشتم و از زلزله هاى زيادى كه در اهواز مى آمد شكايت كردم و عرض كردم: اجازه مي فرمایيد من از اين سرزمين خارج شوم؟
آن حضرت فرمود: از اهواز خارج مشو؛ روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و روز جمعه غسل كنيد و لباس هاى خود را تميز نمایيد و در همان روز جمعه دسته¬جمعى به در خانه خدا برويد و از او بخواهيد، (خداوند) اين بلا را رفع مىكند.
على بن مهزيار گفت: همين كار را كردم زلزله آرام شد.
منبع: زندگانى حضرت جواد و عسكريين عليهم السلام، ص88.
📸سکه و ارزهای مکشوفه از مدیران سابق بانک مرکزی
🔹رسول سجاد و محسن صالحی در ازای کمک به پرداخت ارز به برخی، این سکهها را دریافت کردهاند!