نحوه شهادت امام رضا(ع) از زبان اباصلت هروی
منبع: کتاب الأمالي شیخ صدوق، ترجمه كمره اى، ص 661.
اباصلت هروى می گويد:
امام رضا(ع) به من فرمود:
ابا صلت فردا من نزد اين فاجر(مأمون) می روم اگر با سر باز بيرون شدم هر چه خواهى بگو و اگر سر بسته بيرون شدم با من سخن مكن،
ابا صلت گويد فردا صبح جامه پوشيد و در محراب خود به انتظار نشست و غلام مامون آمد و گفت امير المؤمنين را اجابت كن
نعلين پوشيد و عبا به دوش كرد و مي رفت و من دنبالش بودم تا بر مامون وارد شد كه طبقى انگور و طبقهایى از ميوههاى ديگر جلو او بود و خوشه انگورى در دست داشت كه قدرى از آن را خورده بود و قدرى مانده بود چون چشمش به آن حضرت افتاد برخاست و دويد و او را در آغوش كشيد و ميان دو چشمش را بوسيد و با خودش نشانيد و آن خوشه انگور را به دستش داد و عرض كرد يا ابن رسول اللَّه از اين انگورى بهتر ديدى؟
فرمود بسا انگور خوبى كه از بهشت باشد گفت از آن بخور امام رضا فرمود مرا از آن معاف دار
گفت ناچار بايد از آن بخورى چه تو را مانع است شايد بما بدگمانى؟ اين خوشه را بگير و از آن بخور.
حضرت رضا گرفت و از آن سه دانه خورد و آن را انداخت و برخاست.
مأمون گفت پسر عمو كجا ميروى؟ فرمود آنجا كه مرا روانه كردى و سر بسته بيرون آمد و من با او سخن نگفتم تا وارد خانه شد و فرمود در را بستند و در بستر افتاد.
من در صحن خانه غمنده و محزون ايستاده بودم، در اين ميان جوانى خوشرو و پيچيده مو كه شبيه ترين مردم بود بحضرت رضا وارد خانه شد.
من پيش جستم و به او گفتم با در بسته از كجا وارد شدى؟
فرمود آنكه در همين گاه مرا از مدينه آورده هم اوست كه مرا از در بسته درون آورده است.
گفتم شما كيستيد؟
فرمود منم حجت خدا بر تو اى ابا صلت من محمد بن على هستم،
به سوى پدر رفت و مرا با خود برد.
وقتی چشم امام رضا به او افتاد از جا جست و او را در آغوش كشيد و به سينه چسبانيد و ميان دو چشمش را بوسيد و او را ببستر خود كشانيد و محمد بن على به روى آن حضرت سرازير شد و او را مي بوسيد و با او رازى مىگفت كه من نفهميدم و بر دو لب امام رضا كفى ديدم از برف سفيدتر و ديدم امام نهم آن را با زبان پاك كرد و دست ميان جامه و سينهاش نمود و از آن مانند گنجشكى برآورد و بلعيد و امام رضا درگذشت.
امام نهم فرمود: اى ابا صلت برخيز و از انبار تخت غسل و آب بياور؟
گفتم در آنجا تخت غسل و آب نيست،
فرمود دستور مرا اطاعت كن من بانبار رفتم و تخت غسل و آب موجود بود آن را آوردم و دامن بالا زدم تا در غسل با او همراهى كنم،
فرمود اى ابا صلت دور شو كه من جز تو كمك كارى دارم او را غسل داد
و به من فرمود بيا و آن سبدى كه كفن و حنوطش در آن است بياور
به انبار رفتم و سبدى يافتم كه پيش از آن نديده بودم و آن را نزد او آوردم، آن حضرت را كفن كرد و بر او نماز خواند و فرمود تابوت بياور گفتم نزد نجار روم تا تابوتى بسازد
فرمود برو در خزانه در آنجا تابوت هست من به خزانه رفتم و در آن تابوتى ديدم كه مانند آن را نديده بودم آن را آوردم جنازه امام را بعد از نماز بر آن، در آن نهاد و ايستاد و دو ركعت نماز خواند و هنوز تمام نكرده بود كه تابوت به هوا برخاست و سقف شكافته شد و تابوت از آن بيرون شد و رفت.
گفتم يا ابن رسول اللَّه اكنون مامون مىآيد و امام رضا را از ما مي خواهد چه كنيم؟
فرمود خاموش باش كه به زودى برگردد اى ابا صلت پيغمبرى در مشرق زمين نمي میرد و وصي اش در مغرب زمين بميرد جز آنكه خداى عز و جل ميان جان و تن آنها جمع كند
هنوز گفتگو تمام نشده بود كه سقف شكافت و تابوت فرود آمد و امام برخاست و جنازه امام رضا را درآورد از ميان تابوت و آن را بر بستر گذاشت و گويا غسل و كفن نديده بود و فرمود اى ابا صلت برخيز و در را باز كن براى مامون،
من در را گشودم مامون با غلامانش بر در بودند و مامون گريان و ماتم دار وارد شد گريبان دريده و سيلى بر رخ زده و مىگفت يا سيداه داغت را ديدم و وارد اتاق شد.
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا
@hawayetazeh
7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 امروز روز زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام و بنابر روایتی روز شهادت حضرت است
هدیه به روح مطهر امام رضا(ع) ۸ تا صلوات بفرستید
📤 با فروارد با بازدید این پست در میلیونها ثواب آن شریک باشید...
#زیارت_مخصوص #امام_رضا
#شهادت_امام_رضا (به روایتی)