🍀 #علامه‌حسن‌زاده‌آملی 🍀 #باطن‌برزخی‌رشوه 🍁 این علی است. این امام من و شماست. این پیشوای من و شماست. ما رهبرمان این است و این رهبر عزیز ما هم در مسیر آن بزرگمرد الهی است. و من و شما در مسیر این رهبر هستیم و این کتاب و این قرآن و این پیغمبر است. فرمود: والله اینکار را نمی کنم. رشوه کدام است؟ خون مردم مکیدن کدام است؟ امروز آمدند و با او بیعت کردند؛ بعد از قتل عثمان. مردم جمع شدند عثمان را کشتند. بعد از قتل عثمان آمدند پیش علی. امیرالمؤمنین فرمود: مرا معذور بدارید. چرا فرمود؟ حرف حرف می آورد. این رشته سر دراز دارد. آن چنان هجوم آوردند ک آقا باز در نهج البلاغه دارد که: نزدیک بود حسن و حسینم زیر دست و پای مردم له بشوند. این جور هجوم آوردند. حالا بیدار شدند. حالا انسان کامل می خواهند. حالا امام عادل می خواهند. حالا رهبر الهی می خواهند. وقتی ک آقا تن در داد و قبول کرد؛ بیعت کردند مردم با او؛ شب شده؛ مقداری شب رفته در می زنند الان. کیه الان؟ شب در خانه ی مردم، طارق اللّیلة بودن؛ طارق اللیلة کراهت دارد شب؛ بی اطلاع . بدون قرارداد سابق. بدون آگاهی سابق. چرا در خانه ی مردم را شب می زنی؟ به چه عنوان؟ چرا موجب هراس اهل خانه می شوی؟ شب چرا در خانه ی مردم را بدون اطلاعشان می زنی؟ کراهت دارد شرعاً . طارق اللّیله بودن کراهت دارد. در می زنند. آقا آمد دم در. به به به به. شخصی آمده؛ ظرفی دستش است؛ روپوشش روی آن است. _ کیه؟ شما؟ _ من فلانی ام. _ چه شده؟ چیه؟ گفت آقا حلوا درست کرده ام چه حلوایی. عسلش از کجا. مغز گردو یش چطور. روغنش چه. حلواست. نهج البلاغه دارد. از آن حلواهاست. وصف حلوا را ک بنده عرض کنم دهن آدم آب می افتد: حلوا. _ خب. چرا روز نیاوردی شب آوردی؟ ( این عمل بو می دهد دیگر. این عمل بو می دهد.) _ چرا روز نیاوردی و شب آوردی؟ چرا دیشبی ک من ب ظاهر این سِمَت برای من، این عنوان برای من، مردم با من بیعت نکرده بودند هنوز، نیامدند؛ دیشب ک این سمت نداشتم، امشب الان مردم آمدند و امروز با من بیعت کردند. چرا دیشب نیاوردی پریشب نیاوردی؟ امشب چرا؟ این هدیه بو می دهد. این هدیه رشوه نباشد برای یک خواهش بیجای فردا؟ خیلی احتیاط می خواهد. اگر بخواهید آن کیان انسانی تان را حفظ کنید باید خیلی نور عقلتان را در پیشامد احوال، اوضاع ، اشخاص حفظ کنید. آقا فرمایشاتی دارد در آن خطبه، حرفهایی دارد، من جمله: من جمله ب او فرمود که: اگر مار، مار چیزی را خورده و ... مار قورباغه را شکار می کند و می گیرد و می خورد دیگر، حالا فرض. مار قورباغه را شکار کرده و خورده و له کرده و فرو برده و خورد و بعد آقا فرمود اگر مار چیزی را خورده و قی کند او را، تهوع کند، قی کند؛ این تهوع کرده ی مار را، قی کرده ی مار را کی رغبت دارد ک انگشت بزند و بخورد؟ قاشق بگیرد و ... تهوع کرده ی مار را. فرض بفرمایید مار قورباغه ای را شکار کرده ، آن را خرد کرده خورده فرو برده بعد این را قی کرده کی ب این قی کرده ی مار رغبت دارد؟ آقا فرمود: این حلوای تو، در پیش چشم توحید علی از آن قی کرده ی مار کثیف تر و پلیدتر است. برو این دام بر مرغ دگر نه ک عنقا را بلند است آشیانه علی گول این حرفها را نمی خورد. پیروان علی گول این حرفها را نمی خورند. جنابعالی نباید گول این حرفها را بخوری. من نباید گول این حرفها را بخورم. یا أرحم الرّاحمین یا الله یا ذالجلال و الاکرام یا ارحم الراحمین ___________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🆔 کانال حضرت علامه حسن زاده آملی👇 http://eitaa.com/joinchat/4000645139Cde96dd3d95