⭕️ ۴ سال از کودتای نافرجام در ترکیه گذشت!
ترکیش مینوت:سلیمان سویلو ، وزیر کشور ترکیه در چهارمین سالگرد کودتای نافرجام در ترکیه اعلام کرد که درمجموع ۲۸۲،۷۹۰ نفر به اتهامات مربوط به کودتا بازداشت شده اند که از این تعداد ۹۴،۹۷۵ نفر از آنها به زندان محکوم شدند.
از فتنه ۸۸ ایران هم ۱۲ سال گذشته اما ما چه کردیم؟
سران فتنه به اسم حصر در خانه، جلسات برگزاری میکنند موقع انتخابات تَکرار میکنند
محکومین فتنه هم یا پست و مقام دولتی گرفتند و یا مثل تاجزاده رهبری رو نشانه گرفتند و طلبکارند!
شب شهادت حضرت امام محمد تقی علیه السلام را به همه شما پیروان آن حضرت تسلیت می گوییم.
✳️ « عبرتی شگفت انگیز!. »
🟡 وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ/ اعراف ۱۸۲
✅ در زمان روی کار آمدن صدام از جمله احزاب مخالف، حزب سوسیالیست بود که، صدام دستور قلع و قمع اعضاء آن را به برادر نانتنی خود "برزان تکریتی " سپرد.
از جمله دست گیر شده گان این حزب، «میاده» زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند.
«میاده» نُه ماهه حامله بود، که قبل از اعدام نامه یی برای «برزان تکریتی» می نویسد و از او در خواست می کند، اعدام اش را تا زمان تولد بچه، به تأخیر بیاندازد!.
«برزان» اما قبول نکرد و در جواب میاده نوشت: که جنین داخل شکم ات هم باید بمیرد و با شما دفن گردد!!...
"میاده حامله ی ۹ ماهه" در روز موعود بالای چوبه ی دار رفت، اما بالای چوبه ی دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پائین افتاد!.
"رضیه " زنِ زندانبان، با اشاره ی رئیس زندان، طفل را در لباس های مادرش پیچید و به گوشه یی منتقل کرد!.
«برزان» پس از اجرای حکم اعدام از رئیس زندان، حال و روز «میاده» و جنین اش را جویا شد، گفتند: که جنین با مادر در چوبه ی دار ماند تا مُرد ...
رئیس و پزشک زندان و "رضیه " زنِ زندان بان، هم قسم شددند که هم دیگر را به «برزان تکریتی» نفروشند و توافق کردند که "رضیه " جنین را به خانه اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناس نامه برای کودک بگیرد...
از آن پس نوزاد را «ولید» می خواندند، سال ها گذشت و ولید بزرگ شد.
برادر "میاده" و دایی ولید در آلمان زنده گی می کرد. او سال ها پیش تر، خبر هایی در باره ی خواهر زاده اش ولید از رضیه دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعث به عراق بر گشت، تا یاد گار خواهرش را پیدا و با خود به آلمان ببرد و او را یافت!...
ولید قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: "رضیه " مثل مادرم هست او مرا نجات داد و زحمت بسیاری برای من متحمل شد، هرگز تنهایش نمی گذارم....
و این زمانی بود که «رضیه» باز نشست شده بود....
رضیه، "ولید "را به جای خود، به عنوان زندان بان و مأمور استخدام می کند.
ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی بعد از دیگری دست گیر می کردند که از جمله دست گیر شده گان "برزان تکریتی "بود!.
از قضا و قدر الهی، «ولید» پسر «میاده»، مسؤول مستقیم سلول «برزان تکریتی» شد و هم آن جا قصه ی مادر و فرزند درون شکم اش را به او گفت!.
پس از صدور و تأئید حکم، ولید به عنوان زندان بان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود «طناب دار» را بر گردن «برزان» کشید، بدین سان دست حق، ستم گر بی رحم را، از جایی که گمان نمی کرد؛ به سزای اعمال اش رساند...
❇️ إنّ اللّهَ تَعاٰلیٰ یُمْهِلُ وَ لَا یُهْمِلُ
یقیناً خداوند به گردن کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید بر گردند، ولی فراموشی در کار خداوند، در جزاء و کیفر أعمال ستم گران وجود نخواهد داشت...
✍امام جواد علیه السلام:
مرگ آدمی به سبب گناهان، بیشتر است
از مرگش به واسطه اجل و ادامه حیاتش
به سبب نیکوکاری، بیشتر است از حیاتش
به واسطه عمر طبیعی.
📚 مسند الامام الجواد، ص٢٤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دختران بدحجاب دلشکسته.......
امام جواد(ع) و اداى قرضهاى امام رضا (ع)
بنده خدایی به نام مطرفى مىگويد:
هنگامى كه امام رضا(عليه السّلام) از دنيا رفت، چهار هزار درهم به من مقروض بود، با خودم گفتم: ديگر پولها از كفم رفت! ابو جعفر(امام جواد عليه السّلام) به من سفارش داد كه فردا پيش او بروم و با خود ترازو هم ببرم. خدمت آن جناب رسيدم، فرمود: ابو الحسن( امام رضا عليه السّلام-) از دنيا رفت و چهار هزار درهم به تو بدهكار بود. سپس آن حضرت جانمازى را كه بر روى آن نشسته بود بلند كرد و از زير آن دينارهايى بيرون آورد و به من داد. ديدم به اندازه همان چهار هزار درهم است كه به من بدهكار بود.
منبع: جلوه هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ص 305-304.
دفع زلرله با عبادت
یکی از شیعیان به نام علي بن مهزيار می گوید:
نامه اى براى حضرت جواد (ع) نوشتم و از زلزله هاى زيادى كه در اهواز مى آمد شكايت كردم و عرض كردم: اجازه مي فرمایيد من از اين سرزمين خارج شوم؟
آن حضرت فرمود: از اهواز خارج مشو؛ روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگيريد و روز جمعه غسل كنيد و لباس هاى خود را تميز نمایيد و در همان روز جمعه دسته¬جمعى به در خانه خدا برويد و از او بخواهيد، (خداوند) اين بلا را رفع مىكند.
على بن مهزيار گفت: همين كار را كردم زلزله آرام شد.
منبع: زندگانى حضرت جواد و عسكريين عليهم السلام، ص88.