هدایت شده از {سـال مـن و تـو}
امروز منم راهپیمایی بودم . ۱۳ آبان ۱۴۰۱ . یه دختر دهه هشتادی که ظاهرش زیاد به انقلابی بودن نمیخوره خیلی توجه کردم به جمع مردم . صمیمیت خاصی بینشون بود . با اینکه چادری نبودم ولی هیچ***به چشم بدی نگاهم نکرد کسی به کسی تعرض نکرد . آسیبی به اموال کسی زده نشد . همه میخندیدن خوشحال بودن آزاده بودن ، همه مثل خواهر و برادر بودن برای هم، از همه قشری هم من دیدم اونجا . خیلیا هم مثل من بودن . با تیپ های متفاوت اما همه حرفشون یکی بود . جمعیت خیلی خیلیییی زیاد بود بعضی جاها حتی از خانواده دور میموندم ولی نگران این نبودم که کسی آزاری برسونه بهم حتی آقایون برای خانوما یه حفاظ درست میکردن تا خانوما راحت تر رد شن با اینکه جا برای وایسادن کم بود ولی شما اذیت نمیشدی به هیچ وجه . جمعشون جمع بود واقعا نه ترسی نه اضطرابی همش خوشی بود از ته دلم خوشحال بودم کنارشون . از دیدن این همه اقتدار واقعا به وجد اومده بودم و چیزی نمونده بود که گریه کنم از خوشحالی . میبالم به مردم وطنم . به خانومای با عفت به آقایون با غیرت . با هیچی نمیشه عوضش کرد این همه قشنگی رو . خیلی صریح میشه گفت که این وسط خدا با کیاست :) فقط چند لحظه این همه تعریف رو مقایسه کنید با اون جمع های اغت***گرانه . شما خودتون ملاحظه میکنید ، میفهمید . حتی اونایی هم که مخالفن ته دلشون این تفاوت رو درک میکنن . ببخشید طولانی شد ولی ارزششو داشت بنظرم . یا علی لبیک یا خامنه ای
#پیامناشناس
...
#حاج_عماد
@hajcherik