ایشون
یہشبتورادیو
یہداستانیوتعریفمیڪنه
میگفتیڪۍازرفقا؎من
تودادگستر؎مشھدڪارمیڪردع
یڪۍازقاضۍها؎بزرگمشھدبود
یہشبتوعالمرویا
خوابحضرتمادࢪوایشونمیبینه...!
میگہحضرتزهراتوعالمخواب
نگاهڪردبہمن
بااونشڪوهوعظمٺباصلابٺ
گفتقاتلوآزادڪن!
مادࢪبہایشون
اسموشمارهپروندهاونقاتلوداد
وباتحڪمبازتڪرارڪردنڪهاین قاتلورهاشڪن اززندان...آزادشڪن
ازخوابمیپره
تمومتنشمۍلرزه
صدا؎محڪمحضرتهنوزتوگوششبودع
ایشونمیرهزندان
واسمو شمارهپروندها؎ڪهحضرت مادربهشون دادهبودومیگردعدنبالش
مۍبینہ
بهبهچہپرونده؎قَطور؎...
هرنوعجرمبگۍاینآقاڪردهبود
ڪوچیڪترینجرمش
قتلبود
ازدزد؎گرفتعتاقتلوشربودنو..
هرخلافۍڪهبگۍ!
صدامیزنہمیگہبیارینشاینجا
اونقاتلومیارنپیشش
بھشمیگہ
توقتلڪرد؎؟!
قاتلمیگهبله
میگهتودزد؎ڪرد؎؟قاتلمیگہبلع
هرجرمۍڪہناممیبرهرو
قاتلتاییدمیڪنهومیگہبلعمناینڪاروڪردم
بھشمیگہ
جریانقتلوتعریفڪنبگوچیشده
قاتلتعریفمیڪنهمیگه
آقامنازبچہگۍدزد؎میڪردم
سہتارفیقبودیم
یڪۍازیڪۍبدتر
ڪارموندزد؎ومزاحمتبراناموسمردمبود
ڪارموندخترباز؎بود
یہروز
میریمجلو؎یہمدرسهدخترونه
یہدختریوبہزورسوارماشینمیڪنیم...
دوتادوستمچاقومیزارنگردنشوتھدیدشمیڪنن ڪہاگہدادبزنۍمیڪشیمت...
دخترپونزدهشونزدهسالداشت
نزدیڪغروببودهواتاریڪتاریڪ
بردنشخارجازشهر
برا؎گناه!
پیادهشڪردیم