eitaa logo
حیات طیبه
412 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔴 الفبای حق‌کشی ✍خانم "الف" به بانک می‌رود و نوبت می‌گیرد، شماره‌اش 135 است. همان‌جا دوستش را می‌بیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25. شماره 25 را از او می‌گیرد و کارش را زودتر از 110 نفر دیگر انجام می‌دهد و خوشحال بانک را ترک می‌کند. آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد می‌زند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی می‌آمد. آقای "ب" کسی را سوار نمی‌کرد و می‌گفت که فقط دربست می‌رود. خانم "پ" پنجره را باز می‌کند و زیرسفره‌ای را داخل کوچه می‌تکاند. آقای "ت" در اتوبان می‌بیند که همه‌ ماشین‌ها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه‌ خاکی می‌شود و از چند صد نفر جلو می‌زند و بعد به داخل صف ماشین‌ها می‌آید. خانم "ث" فروشنده است. کیفی می‌فروشد با قیمت 20 هزار تومان. توریستی از همه‌جا بی‌خبر می‌آید که کیف را بخرد. قیمت را می‌پرسد، در جواب می‌شنود: 60 هزار تومان. آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیده‌اند، در اتاقش را بسته، چایی می‌ریزد و می‌نشیند کنار همکارش هرهر می‌خندد. یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه‌ ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع‌کننده‌ حق دیگران. ▫️حالا شما بیا و این عده‌ از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین می‌کنند، بگذار به‌عنوان مسئول یک کشور. ▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعی‌ترین نتیجه‌ ممکن خواهد بود. ▫️مسئولین از هوا نازل نشده‌اند. ┈••🍃🌺🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌺 🍃 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✍ آبروی بندهٔ خدا را نبر بزرگ‌زاده نجیبی با دوست خود در خیابان می‌رفتند که سائلی به‌سمت بزرگ‌زاده دست نیاز دراز کرد. بزرگ‌زاده نجیب، دست در لباس خود کرد و سکه‌ای به او داد. دوستش از او پرسید: مگر صدقه، بدترین حلال نیست؟! بزرگ‌زاده گفت: آری! گفت: پس چرا بدترین حلال را می‌بخشی؟ بزرگ‌زاده گفت: صدقه بدترین حلال برای گیرندۀ آن است، چون با دست‌درازکردن به‌سوی خلق، غیرت خدا را خدشه‌دار می‌کند. زمانی که بنده، خدای بزرگ را نمی‌بیند و نزد بندهٔ دیگر خود را خوار می‌کند. و نیز بدترین حرام برای کسی است که دست سائلی را که دست خداست و به‌سوی او دراز شده است با ندادن، خالی رد می‌کند. نبی مکرم اسلام صلّی الله علیه و آله فرمودند: هرگز دست سائلی را خالی رها نکنید. حتی با یک سُم گوسفندی که سوخته است. کلام به اینجا که رسید بزرگ‌زاده نجیب گریست و گفت: می‌دانی چرا نزد خداوند دست خالی رد کردن سائلش سنگین است؟! چون بر بندگانش غیرت دارد. او می‌بیند کسی را که او را نمی‌بیند، هوایش را دارد، کسی را که هوای او را ندارد. می‌گوید: سائلم مرا ندید و از من نخواست، پس دست به‌سوی تو دراز کرد. ولی من او را می‌بینم؛ دست خالی‌اش هرگز رد نکن که دچار عذاب من می‌شوی! او هوای مرا ندارد، ولی من هوای بنده‌ام را که حتی مرا نمی‌بیند، دارم‌. من نمی‌خواهم آبروی کسی را ببری که با دست‌درازکردن سمت تو آبروی مرا می‌برد. ┈••🍃🍂🍃••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍂 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✍ اشتباه مصرف کردن نشانه فرهنگ نیست 🔹ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻫﺎﻣﺒﻮﺭﮒ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، هم‌کلاسی‌های ﺩﺍﻧﺸﮕﺎهماﻥ ﻣﺎ ﺭا ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ. 🔸زﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﻞ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ. 🔹ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ یک ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﻣﺎنتیک ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ. 🔸ﺩﺭ ﻣﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ‌ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ پیش‌خدمت ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺑرای آن‌ها ﺁﻭﺭﺩ ﻭ آن‌ها ﺳﻌﯽ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ که هیچ غذایی باقی نگذارند. 🔹ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ هم‌کلاسی‌هایمان ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻧﺪ، به طوﺭی که ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺮﺷﺪﻥ ﯾﮏ‌ﺳﻮﻡ ﻏﺬﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ. 🔸ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺻﺪﺩ ﺗﺮﮎ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺧﺎنمﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻠﻒ‌ﮐﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ. 🔹ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻏﺬﺍﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 🔸ﺧﺎنم ﭘﯿﺮ ﺳﭙﺲ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﯾﻮﻧﯿﻔﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ؛ 50 ﯾﻮﺭﻭ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺷﺪﯾﻢ. 🔹ﺍﻓﺴﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: باید ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﻣﺼﺮﻑ ﺑﮑﻨﯽ، ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻫﯽ. ﭘﻮل ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻤﻠﮑﺖ متعلق ﺑﻪ همه ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ. ✍عزیزان و همراهان محترم قصدم از بیان این مطالب خویشتن کم پنداری نیست،بلکه غرض این است که عدم اسراف منابع و مواد ارزشمندی مورد تایید دین مبین اسلام است که متأسفانه غریبه ها در بعضی از موارد و مسائل مورد تأکید دین برما پیشی گرفته آمد لذا خوب است در فرهنگ مصرف بازنگری نموده و اسراف نکنیم. مطالب که مقام معظم رهبری نیز بدان بارها تأکید داشته اند. ┈••✾•💪🇮🇷💪•✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛ به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🇮🇷 💪 🇮🇷 💪🇮🇷 🇮🇷💪🇮🇷 🇮🇷💪🇮🇷💪🇮🇷💪🇮🇷
💠 دنیا مانند گردویی است بی مغز! 📌ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا می‌ڪنند... به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد. یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، ♨️گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند... ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. 🔻پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟! گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا می‌ڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت... ❗️دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه می‌رویم... ┈••🌳🌻🌳••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌳 🌻 🌳🌻 🌻🌳🌻 🌳🌻🌳🌻🌳🌻🌳🚟
🔆 ✍ به پروردگارت اعتماد کن 🔹شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت. برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست. 🔸اندکی بعد، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت. 🔹شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد. رنگ رخسارش پرید، صیحه‌ای زد و غش کرد. 🔸چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید. 🔹شیخ گفت: گوسفندان تو عقل ندارند. اما می‌دانند که تو خیر آن‌ها را می‌خواهی. با شنیدن صدای تو، سریع اطاعت کردند و از بیراهه برگشتند. 🔸من انسانم و عاقل. ولی حرف و امر خالق خود را که به نفع من فرموده است، گوش نمی‌دهم. 🔹کاش به اندازه این گوسفندان، من از خدای خود می‌ترسیدم و امر و نهی او را گوش می‌دادم. ┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🍃 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🔆 ✍ به پروردگارت اعتماد کن 🔹شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت. برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست. 🔸اندکی بعد، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت. 🔹شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد. رنگ رخسارش پرید، صیحه‌ای زد و غش کرد. 🔸چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید. 🔹شیخ گفت: گوسفندان تو عقل ندارند. اما می‌دانند که تو خیر آن‌ها را می‌خواهی. با شنیدن صدای تو، سریع اطاعت کردند و از بیراهه برگشتند. 🔸من انسانم و عاقل. ولی حرف و امر خالق خود را که به نفع من فرموده است، گوش نمی‌دهم. 🔹کاش به اندازه این گوسفندان، من از خدای خود می‌ترسیدم و امر و نهی او را گوش می‌دادم. ┈••🌿🌹🌿••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🌹 🌿 🌹🌿 🌿🌹🌿 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
✨﷽✨ 🔴با کلمه زیبای «نمی‌دانم» آشنا شوید ✍روزی امتحان جامعه‌شناسی ملل داشتیم. 🔸استاد سر کلاس آمد. فقط یک سوال داد و رفت: مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است؟ 🔹از هر که پرسیدم نمی‌دانست. تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود اما به‌راستی کسی نمی‌دانست. 🔸همه دو ساعت نوشتیم؛ از صفات برجسته این مادر، از شمشیرزنی او، از آشپزی برای سربازان، از برپاکردن خیمه‌ها در جنگ، از عبادت‌های او و... 🔹استاد بعد از دو ساعت آمد و ورقه‌ها را جمع کرد و رفت. 🔸تیرماه برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم. روی تابلو مقابل اسامی همه با خط درشت نوشته شده بود: «مردود». 🔹برای اعتراض به ورقه، به سالن دانشسرا رفتیم. 🔸استاد آمد و گفت: فردی اعتراض دارد؟ 🔹همه گفتند: آری. 🔸گفت: خب چرا پاسخ صحیح را ننوشتید؟ 🔹پرسیدیم: پاسخ صحیح چه بود استاد؟ 🔸گفت: در هیچ کتاب تاریخی‌ای نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده. پاسخ صحیح «نمی‌دانم» بود. 🔹همه پنج صفحه نوشته بودید اما فردی شهامت نداشت بنویسد: نمی‌دانم. 🔸کسی که همه‌چیز می‌داند ناآگاه است. بروید با کلمه زیبای «» آشنا شوید، زیرا فرداروز گرفتار نادانی خود خواهید شد. ┈••♻️⛔️♻️••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe ♻️ ⛔️ ♻️⛔️ ⛔️♻️⛔️ ♻️⛔️♻️⛔️♻️⛔️♻️
‍ 🔆 💢 یک اصل در روانِ بشر وجود دارد بنام ، که انسانها ذاتا علاقه به فخر فروشی دارند. اینکه انسان به چه چیزی فخر بفروشد خیلی تفاوتی ندارد. مثلا در دوران عرب جاهلیت در ادبیات قرآنی، سران کفار به تعداد زیاد فرزندان پسر خود می بالیدند(مال و البنون). 🔻پیش از انقلاب، دیپلم داشتن یک هنر و امتیاز برای و در عین حال پُز دادن بشمار می رفت. حتی تا همین بیست سال پیش خانواده های ایرانی از اینکه فرزندشان در موفق شده، سر خود را بالا میگرفت و میتوانست افتخار کند. 🔻الغرض، نمونه ها مهم نیست؛ اصل خاص بودن و فخر فروختن با آن اهمیت دارد. حالا به کف خیابانهای شهر برویم، خانمهای متاهلی که شدت آرایش و تنگی و کوتاهی لباسشان، گوی سبقت از کشورهای غیرمسلمان ربوده است! 🔻حالا باز این یک طرف قضیه را به خود اختصاص داده، طرف دیگر ماجرا مدنظر ماست. برخی از آقایان، از اینکه (بخوانید ناموس) در ملاعام جذاب تر و خاص تر باشند بیشتر خوششان می آید!!! و همان مقدار که در مثالها مطرح شد میفروشند. هر چه تعداد کیف کننده گان از تنگی لباس و آرایش و اندام خانم در بین اهالی شهر بیشتر باشد، او بیشتر افتخار میکند. ‍روایتی دراین مورد👇👇 📌‌ مردان و زنان آخرالزّمانی، دچار نوعی « » می‌شوند تا جایی که در دفاع از کیان عفّت و نجابت خانواده‌های خود دچار نوعی بی‌حسّی و بی‌میلی می‌گردند و گاه به عمد، ناموس خویش را در معرض دید نامحرمان قرار می‌دهند و حتّی به بی‌عفّتی‌ها و خودفروشی ایشان رضایت می‌دهند. 📚إلزام الناصب، ص 195 ┈••✾•👀👩👀•✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛ به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 👩 👀 👩👀 👀👩👀 👩👀👩👀👩👀👩
🔻مواردی که نشان دهنده بلوغ روانی یک فرد است🧠 🔹نیازی نمی بینید خودتان را برای کسی که باورتان ندارد، ثابت کنید یا توضیح دهید. 🔹در جمع بیشتر گوش می‌دهید و کمتر صحبت می‌کنید. 🔹به راحتی دیگران را قضاوت نمی‌کنید و به آنها برچسب نمی‎زنید! 🔹می دانید برای خوشبختی و آرامش به کسی جز خودتان نیاز ندارید. 🔹با موفقیت دیگران خوشحال می‌شوید نه با حسادت ورزیدن و تحقیر آنها! 🔹خودتان را همانطور که هستید دوست دارید و برایتان اهمیتی ندارد دیگران درباره شما چطور فکر می‌کنند! 🔹به دوستان نزدیک خودتان وفادارید. 🔺بلوغ روانی ارتباطی با سن ندارد و ممکن است افراد کم سن بسیار درست تر از بقیه رفتار کنند👌 ┈••✾👓📚👓✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛ به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 👓 📚 👓📚 📚👓📚 👓📚👓📚👓📚👓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدرت خدارو ببینید و لذت ببرید✌✌ ┈••✾•💪🇮🇷💪•✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛ به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 🇮🇷 💪 🇮🇷 💪🇮🇷 🇮🇷💪🇮🇷 🇮🇷💪🇮🇷💪🇮🇷💪🇮🇷
🔅 ✍ از بزرگی اسم مشکل نترسید 🔹شخصی ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁنجا ﮐﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ‌ﺳﻤﺖ خانه‌اش ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔹نزدیک خانه، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: چطور ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ‌ای؟! 🔸آن شخص ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است. 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: برای چه از حال رفتی؟ 🔸گفت: فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است! 🔹بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده. وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. 🔸ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ. ┈••✾👓📚👓✾••┈ 💖كانال حیات طیبه ؛ به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe 👓 📚 👓📚 📚👓📚 👓📚👓📚👓📚👓
🔸 فردی از کشاورزی پرسید: آیا گندم کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز جواب داد: نه، ترسیدم باران نبارد. 🔸 مرد پرسید: پس ذرت کاشته‌ای؟ 🔹 کشاورز گفت: نه، ترسیدم ذرت‌ها را آفت بزند. 🔸 مرد پرسید: پس چه چیزی کاشته‌ای؟! 🔹 کشاورز گفت: هیچ‌چیز، خیالم راحت است ...! همیشه بازنده‌ترین افراد در زندگی کسانی هستند که از ترسشان هرگز به هیچ کاری دست نمی‌زنند ... 💖كانال حیات طیبه ؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/hayat_tayyebe