eitaa logo
حیات طیبه
412 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️﷽☘️ 🎥 کنایه های سنگین پیام فضلی‌نژاد به آقازاده معروف بیت امام روی آنتن زنده تلویزیون اظهارات طوفانی فضلی‌نژاد درباره پدیده آقازادگی جدیدا یاد گرفتن از 17-18 سالگی یه عمامه‌ای هم روی سرشون بذارن و احتمالا منتظرن 30-40 سال دیگه مرجع تقلید بشن / مرقد رو به کاخ تبدیل می‌کنند /به زور خودشون رو در صف اول می‌چپونن تا خودشون رونزدیک به روابط قدرت نشون بدن/موقع انتخابات که میشه خودشون رو شبیه مردم می‌کنن اما عکس‌های اسب سواریشون رو میذارن اینستاگرام •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
☘️﷽☘️ 🔴روزگار سخت برای باحجاب ماندن نیاز نیست میلیون ها دلار خرج بشه تا مصی جون بی‌حجابی و ترویج کنه، همین که قیمت #چادر از نیم میلیون تومان گذشته و خیلی از خانواده های بی بضاعت و کم بضاعت توان خرید ندارن و مجبورن مانتو بپوشن، یعنی خیلی موفق تر از کمپین علینژاد عمل کردی!! •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
☘️﷽☘️ 🔴روزگار سخت برای دین داری خواهر و برادرم اندکی صبر سحر نزدیک است. اگر کمی گوش جان را بکار بیاندازیم صدای خرد شدن استخوانهای لیبرال و سرمایه داری به گوشمان خواهد رسید. استقامتی که امام خامنه ای عزیز فرمودند شاید اشاره به همین دارد. باید انقلابی عمل کرد و صبر انقلابی داشت. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
Shab06Moharram1396[09].mp3
6.2M
☘️﷽☘️ 🔴🎵 #صوت_شهدایی ❣️در عشق اگرچه منزل آخر #شهادت است ❣️تکلیف اول است #شهیدانه_زیستن🍃 🎤🎤 #میثم #مطیعی •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️﷽☘️ 🔴🎥اعتماد نکنید..... مُرسی هم به خود ظلم کرد هم به خیزش بیداری اسلامی چون به آمریکا اعتماد کرد. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
🔴 پایان مردی که به بزرگ اعتماد کرد 🔸 دکتر محمد مرسی اولین رییس جمهور منتخب مردمی مصر امروز در حین برگزاری جلسه محاکمه‌اش درگذشت. این پایان زندگی دردناک و غم‌انگیز رهبری اخوانی و مبارز بود که با ، سرنوشت خود و ملتش را تعییر داد و ملتی بزرگ و انقلابی را از اوج عزت به ذلتی بی‌پایان کشاند. در این زمینه نکاتی گفتنی است: 🔻۱. پس از بیداری اسلامی و پیروزی انقلاب مردمی مصر، مرسی و همراهانش در اخوان المسلمین، بر این باور بودند که برای عبور از بحران‌های اقتصادی و سیاسی و... پساانقلاب در مصر، گزینه، به آمریکا و سعودی است، تا ضمن عبور از بحران، امکان خنثی‌سازی کودتاها را نیز داشته باشند. غافل از آن که فقط در کمتر از یکسال و نیم با کودتای آمریکایی _ سعودی، او و رهبران انقلاب دستگیر شدند و قیام مردم نیز با مشت آهنین ارتش سرکوب شد. 🔻۳. بزرگ‌ترین و فاحش‌ترین اشتباه مرسی و تیم او، به وعده‌های آمریکایی _سعودی و پشت کردن به مردم و آرمان‌های انقلاب مصر و بیداری اسلامی بود. مرسی که تحصیلکرده آمریکا بود باور نمی‌کرد که آمریکا، سعودی و رژیم صهیونیستی دشمنان قسم خورده ملت‌ها و انقلاب‌های آزادی‌بخش هستند و هرگز به‌دنبال کمک به مردم مصر نیستند. 🔻۳. جالب‌تر اینکه کودتا علیه مرسی دقیقا توسط فردی به نام ژنرال عبدالفتاح السیسی صورت گرفت که توسط مرسی به فرماندهی ارتش مصر منصوب شده بود. مرسی هرگز نتوانست بفهمد که یک انقلاب بدون پشتوانه و همراهی مردمی، یک شبه ساقط خواهد شد. 🔻۴. نکته بسیار برجسته و عبرت‌آموز، اما، سرنوشت انقلاب اسلامی ابران است که وارد دهه پنجم خود شده است. این استمرار و پیشرفت انقلاب اسلامی مرهون رهبری بی‌نظیر و الهی امام خمینی (ره) و رهبریِ حکیم و فرزانه پس از اوست که با همراهی کامل مردم و با اعتماد به وعده‌های الهی، بصیرت و پایداری از آرمان‌های اصلی انقلاب دفاع کردند. کامل به اصل ثابت امام و رهبری و مردم بوده است. این اصل اساسی در سیره سیاسی امام و رهبری مبانی عمیق دینی دارد و یکی از مهم ترین دلایل پیشرفت‌های سیاسی، منطقه‌ای و حتی علمی و اقتصادی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته؛ همین اصل مترقی است. •┈••✾•🍂🌔🍂•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌔 🍂 🌔🍂 🍂🌔🍂 🌔🍂🌔🍂🌔🍂🌔🍂🌔 ️
24.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘️﷽☘️ 🎥🌐 اینترنت یک سازمان نظامیست این خیانته که در ایران دست وزارت ارتباطاته ؛ در آمریکا ، اسرائیل ، انگلیس ، روسیه ، چین و... اینترنت دست سازمان نظامی آن کشور است. 🔊 سخنرانی روشنگرانه استاد حسن عباسی - دانشگاه امیرکبیر ۹۷/۰۱/۲۰ •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut
✨﷽✨ خداوند، تنها حسابرس نقل می‌کنند: روز محشر پیامبر(صلی الله علیه وآله) از خدا درخواست می‌کند که محاسبه امت او را در حضور فرشتگان و انبیاء و سایر امت‌ها انجام ندهد، تا عیب‌هایشان فاش نشود. بلکه حسابشان جوری انجام شود که فقط من و تو از آن مطلع گردیم. خطاب رسد که ای حبیب من، من به بندگان خود از تو مهربان‌تر هستم. من شایسته نمی‌دانم که حتی تو نیز بر عیوب آنها آگاه شوی و موجب شرمساری آنان گردد. لذا من خود به تنهایی به حساب آنها رسیدگی می‌کنم و هیچکس را از اسرار آنها با خبر نخواهم کرد. 📚معراج‌السعاده ص 451 خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه میکند؟ حکايت است که پادشاهي از وزيرخود پرسيد : بگو خداوندي که تو مي پرستي چه مي خورد، چه مي پوشد ، و چه کار مي کند و اگر تا فردا جوابم نگويي عزل مي گردي!!! وزير سر در گريبان به خانه رفت ... وي را غلامي بود که وقتي او را در اين حال ديد پرسيد تو را چه شده؟ و او حکايت بازگو کرد. غلام خنديد و گفت : اي وزيرعزيزاين سوال که جوابي آسان دارد. وزير با تعجب گفت : يعني تو جواب آن را ميداني؟ پس برايم بازگو. اول آنکه خدا چه ميخورد؟ - غم بندگانش را، که ميفرمايد من شما را براي بهشت و قرب خود آفريدم. چرا دوزخ را برميگزينيد؟ - آفرين غلام دانا. - خدا چه ميپوشد؟ - رازها و گناه هاي بندگانش را - مرحبا اي غلام وزير که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد ولي باز در سوال سوم درماند، رخصتي گرفت و شتابان به جانب غلام بازگشت و سومين سؤال را پرسيد. غلام گفت : براي سومين پاسخ بايد کاري کني. - چه کاري ؟ - رداي وزارت را بر من بپوشاني، و رداي مرا بپوشي و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببري تا پاسخ را باز گويم. وزير که چاره اي ديگر نديد قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند پادشاه با تعجب از اين حال پرسيد اي وزير اي چه حاليست تو را؟ وغلام آنگاه پاسخ داد که اين همان کار خداست اي شاه ، که وزيري را در خلعت غلام و غلامي را در خلعت وزيري حاضر نمايد. پادشاه از درايت غلام خوشنود شد و بسيار پاداشش داد و او را وزير دست راست خود کرد کاوش عیب دیگران، ممنوع! درس دیگر این است که نباید دنبال عیوب دیگران بود. علی(علیه السلام) فرمود: هر کس در عیب خود نظر کند، از توجه به عیوب مردم بازمی‌ماند. 📚 نهج البلاغه حکمت 349 امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید: فردی که در پی آشکار ساختن عیب دیگران است و از معایب خود غافل مانده، بدون شک دچار مکر خدا گردیده است. 📚 میزان الحکمه ج 2 ص 755 ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨﷽✨ مرحوم مجتهدی تهرانی می‌گفتند: پرده‌دری نکنید. همان‌طور که خدا نسبت به ما چنین کرده است. ما خیلی بدی کردیم اما خدا نگذاشته است کسی بفهمد. اگر بوی گناه بلند می‌شد، دو نفر نمی‌توانستند کنار هم بنشینند. چون گناه بو دارد و فقط اولیاء خدا متوجه می‌شوند و گاهی آن فرد را صدا کرده و به او می‌گویند: مواظب باش، چه کار کرده‌ای که بوی گناه می‌دهی؟ خودت را جمع و جور کن. خرده بینانند در عالم بسی واقفند از کار و بار هر کسی خداوند ستارالعیوب است. پس ما هم باید عیب مردم را مخفی کنیم. وقتی خدا این لطف را به ما کرده است، ما هم همین کار را انجام دهیم. اگر عیب مردم را مخفی کردید، خدا هم عیب شما را مخفی می‌کند. اما اگر نه، عیب مردم را همه جا گفتید، خدا شما را رسوا می‌کند. 📚 طریق وصل ص 120 می‌گویند: بین اعمش و همسرش کدورتی واقع شد. به یکی از دوستانش گفت: میان ما آشتی برقرار کن و حرف‌هایی بگو تا از من راضی شود. دوست اعمش به همسر او گفت: ای زن، اعمش مرد بزرگی است. از او بیزار نشوی که کوری چشمش و باریکی ساق پایش و ضعف زانوهایش و بوی بد زیر بغلش و سرخی کف دستش، چیزی نیست. اعمش گفت: خدا تو را خوار و ذلیل کند، آن‌قدر از عیب‌های من شمردی که همسرم بعضی از آنها را نمی‌دانست. ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨﷽✨ شیخ بهائی می‌گوید: عارفی پارچه‌ای بافت و در بافت آن دقت وسیعی بسیار کرد. سپس آن را فروخت. خریداری به علت بعضی از عیب‌های پارچه، آن را پس داد. عارف شروع به گریه کرد. مشتری دلش سوخت و گفت گریه مکن، من پارچه را با نقص‌هایش می‌خرم. عارف گفت: گریه‌ام از بابت پارچه نیست، بلکه از آن رو می‌گریم که در بافت آن کوشش فراوان کردم اما به علت عیب‌های پنهانی به من باز گردانده شد. اکنون از این نگرانم که عملی را که چهل سال در آن زحمت کشیده‌ام از من نپذیرند و آن را به من بازگردانند. 📚هزار و یک حکایت اخلاقی ص 190-191 ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
✨﷽✨ مرد صالح و خیری در «بصره» عطاری می کرد، روزی در مغازه نشسته بود که دو نفر برای خرید سدر و کافور به در دکان او می آیند . از گفتار و سیمای آنان چنین دریافت که اهل بصره نیستند و از شخصیت های بزرگوار می باشند. از حال و دیار آنان پرسید ، آنها کتمان نمودند. هرچه اصرار می کند، آنان از پاسخ دادن طفره می روند. سرانجام آن دو نفر را قسم به حضرت رسول صلی الله علیه می دهد که خود را معرفی کنند . آنان می گویند:«ما از ملازمان و چاکران درگاه مبارک حضرت ولی عصر حجت ابن الحسن العسکری علیه السلام هستیم، شخصی از نوکران آن درگاه با عظمت از دنیا رفته است ، صاحب آن ناحیه مقدسه ما را مأمور کرد که از تو سدر و کافور خریداری کنیم.» عطار می گوید: فهمیدم که آنها از یاران آن حضرت هستند، بی اختیار به دست و پای ایشان افتادم و تضرع و زاری کردم که حتماً باید مرا به آن حضرت برسانید. یارن حضرت ، مشرف شدن به حضور آن سرور را منوط به اجاره ی آقا دانستند. عطار می گوید: مرا به نزدیک آن جناب ببرید، اگر اجازه داد زهی سعادت و گرنه که هیچ؟! آنان از اقدام به این کار خودداری می کنند، ولی چون می بینند او با کمال پافشاری دست بردار نیست، درخواست او را اجابت می کنند. خود عطار می گوید: بسیار خوشحال شدم . با شتاب تمام سدر و کافور را به آنها داده ، در مغازه را بستم و به دنبال آنها روانه شدم تا به ساحل دریای عمان رسیدیم. آن دو نفر بدون احتیاج به کشتی روی آب روانه شدند. من ترسیدم که غرق شوم ، ایستادم. آنان متوجه من شدند و گفتند:« مترس! خدا را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده، و رهسپار شو!» من چنین کردم و بر روی آب، مانند زمین خشک به دنبال آنها راه افتادم. در وسط های دریا بودیم، دیدم ابرها پشت سر هم در آمده و هوا صورت بارانی گرفت و شروع به باریدن کرد، اتفاقاً من در همان روز صابون پخته بودم و بر پشت بام مغازه گذاشته بودم تا به وسیله تابش آفتاب خشک شوند، همین که باران را دیدم به خیال صابون ها افتادم و پریشان خاطر شدم ، به محض این خیال مادی ، ناگهان پاهایم در آب فرو رفت ، به دست و پا و تضرع افتادم، آن دو نفر به من توجه کرده و عجز و ذلت مرا مشاهده نمودند، بی درنگ به عقب برگشته ، دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند. گفتند: این پیشامد، اثر آن خاطره صابون بود؛ بار دیگر خدا را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده، تا تو را در آب حفظ کند! من نیز استغاثه نموده و چنین کردم مثل بار اول، روی آب با آنان رهسپار شدم . وقتی که به ساحل دریا رسیدیم ، خیمه و چادری را دیدم که همانند «شجره طور سینا» از آن ساطع و آن فضا را روشن کرده بود. همراهان گفتند:«تمام مقصود تو در میان این پرده است.» با هم به راه خود ادامه دادیم تا نزدیک چادر رسیدیم . یکی از همراهان ، پیش تر رفت تا برای من اجازه ورود بگیرد. چادر را خوب می دیدم و سخن آن بزرگوار را می شنیدم ولی وجود نازنینش را نمی دیدم. آن شخص درباره مشرف شدن من به حضور مبارکش اجازه خواست. آن جناب فرمود:«ردوه فانه رجل صابونی؛ به او اجازه ندهید و او را رد کنید ، ریرا او مردی صابون دوست و مادی است.» یعنی او هنوز دل را از تعلقات دنیای دنی خالی نکرده ، و لیاقت حضور در این درگاه را ندارد عطار می گوید: چون چنین شنیدم ، ناامید برگشتم و دندان طمع از دیار آن والا گهر کشیدم و دانستم که وقتی ممکن است به زیارت آن جناب برسم که دلم از آلودگی زدوده و صاف گردد. به نقل از: «محمد لک علی آبادی، دلشدگان: شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، صص. 72-70» ~~~🔸🍃🌸🍃🔸~~~ 🌷كانال لاله ای از ملکوت؛به ما بپيونديد👇: https://eitaa.com/malakut 🌸 🍃 🌸🍃 🍃🌺🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا