eitaa logo
از تولدی دوباره تا حیات طیبه
55 دنبال‌کننده
9 عکس
5 ویدیو
29 فایل
دوره تربیتی همدان
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام شرح کتاب صراط این هفته تشکیل نمیگردد و به هفته آینده موکول شد
4_5870965000775925982.mp3
1.14M
🌿 یاری خدا برای کسانی که به راه افتادن... استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
احياء دين و احياى امر با خودشناسى و خودسازى ولى با سبك و سياقى متفاوت آغاز مى‏شود چون خودشناسى فقط با شناخت استعدادها و امكانات و تركيب و تقويم انسانى نيست، كه اين شناخت‏ها، شناخت امكان آدمى است و از امكان تا وقوع و تا واقعيت فاصله است. واقعيت آدمى با برخوردها و در رابطه‏ها با اشياء و بت‏ها و اشخاص و تعلق‏ها، مشخص مى‏شود. «سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق»؛ با ارائه‏ى هدايت‏ها و نشان‏هاست كه آدمى مى‏آموزد به چه دل ببندد و از چه توشه بردارد. آدمى از تحول‏ از بن‏بست‏ از مرگ‏ از نقص‏ مى‏آموزد. آدمى از درد و رنج‏ و از شادى و خوشى‏ از توقع‏ها از تعلق‏ها از ترددها از امن و خوف‏ مى‏آموزد. اندازه‏ى‏ وجودى او از شادى و رنج و امن و خوف او مشخص مى‏شود. درستى و نادرستى كار از بن‏بست، از نقص، از فاجعه و تحول و تغيير و استبدال و استخلاف و محدوديت و ممنوعيت‏ها آشكار مى‏گردد. با اين هدايت‏ها و آيه‏ها مشخص مى‏شود كه بت‏ها محكوم و محدود و باطل و ذليل هستند و معلوم مى‏شود، «انه الحق ...». با اين هدايت‏ها كفايت‏ و حضور حق آشكار مى‏شود؛ «اولم يكف بربك انه على كل شى شهيد». ما هنگامى كه به مرگ، به بن‏بست، به نقص در اموال و انفس مى‏رسيم، رنج مى‏بريم و اگر نشكنيم، صبورى مى‏كنيم، اما بهره بر نمى‏داريم و نمى‏آموزيم. ما از شكستن ليوان محبوب غصه مى‏خوريم كه شكست و درس نمى‏گيريم كه شكستنى بود، نمى‏شد بر آن تكيه كرد و به آن دل بست. اين‏گونه آدمى خودش را مى‏شناسد و در اين رابطه اندازه‏هايش مشخص مى‏شود و مى‏تواند محرك‏هاى ديگر را كنار بگذارد و از سيطره‏ى غير حق آزاد شود. کانال از تولدی دوباره تا حیات طیبه
خودشناسى با هدايت‏ها همراه است و خودسازى به شكر و بهره‏بردارى نياز دارد. چه‏ شكر در كنترل محرك‏ها و نظارت بر انگيزه‏ها و چه‏ شكر در نظارت بر حركت‏ها و كارهايى كه مى‏توان در هر لحظه انجام داد. البته كنترل حركت‏ها و نظارت بر كارها از دو جهت عملى مى‏شود؛ - انطباق با سنت‏ها و حدود، - و انطباق با اهميت‏ها. پس از اين‏ هدايت‏ و شكر و نظارت‏، مرحله‏ى‏ بلاء و ابتلاء است و اگر آدمى در اين گرفتارى‏ها به‏ عجز هم برسد و ناتوان هم بماند، مهم نيست كه‏ اضطرار خودش مركب راهوارى است و آدمى را به‏ اعتصام‏ مى‏رساند و كسى كه به اين مرحله رسيد؛ «من يعتصم بالله فقد هدى الى صراط مستقيم». به راستى به نزديك ترين راه تا مقصد رسيده است. اين‏گونه خودشناسى و خودسازى آدمى را فعال مى‏سازد و اين‏گونه همت‏ها بالا مى‏رود. آدمى ديگر به شهود و مشهود اين عالم قانع نمى‏شود و درآمد و خانه و زندگى عادى نه‏ بد كه‏ كم‏ مى‏شود و آدمى به غيب روى مى‏آورد كه پاى او در كفش دنيا راحت نيست، او بزرگ تر از دنيا شده و بيشتر از شهود را مى‏طلبد و براى اين وسعت راه است كه بايد تدبير و تقدير تربيت و تشكل ديگرى را دنبال كند. اين آدم با اين روابط و با اين استمرار بيش از هفتاد سال به وحى، به امام و حجت معصوم نياز دارد. حجتى كه تمامى راه را ببيند و از تمامى جاذبه‏ها و تعلق‏ها آزاد باشد، كه‏ آگاهى و آزادى‏ تفسير عصمت مى‏شود. اين‏گونه هدايت‏ها و معارف قرآن و اهل‏بيت آغاز مى‏شود. از قدر و همت او آغاز مى‏كنند و تمامى زندگى او را بارور مى‏سازند. چون اين وجود با اين آگاهى وهماهنگى به ظرفيت وجودى و ظرافت برخوردها مى‏رسد و مى‏آموزد كه چگونه در هر شرايطى حركت كند و از هر موقعيتى بهره بردارد. از تولدی دوباره تا حیات طیبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 بکُشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می‌شود 🔹 امام خمینی: با ریختن خون عزیز ما، تایید شد #انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. @hayatetayeb
درسهايى از انقلاب (تقيه) ؛ ص56 اگر نتوانستى ازدشمن جذب كنى و نتوانستى در فرهنگ او و اداره‏ى او و قدرت او و اطلاعات او راهى بيابى و نتوانستى نفوذى داشته باشى، باز مسأله‏اى نيست؛ چون آنجا كه اطلاعات تو محدود مى‏شود و امكانات تو ناچيز مى‏شود، باز مى‏توان از يك قانون ديگر استفاده كرد و مى‏توان با حساب احتمالات پيش رفت و براى هر سر دشمن، كلاهى در نظر گرفت؛ چون در اين مرحله اين مهم نيست كه دشمن چه مى‏كند و مهم نيست كه چه موقعيتى پيش خواهد آمد، بل اين نكته اهميت دارد كه تو چه بايد بكنى و در هر موقعيت چگونه موضع بگيرى. اين مهم نيست كه دشمن چه مهره‏اى را بر سر كار مى‏گذارد، شاهزاده را مى‏آورد و يا غلام‏زاده‏ى بى‏اختيار را و يا مهره‏ى وجيه الملّة و سابقه‏دار را، مذهبى و يا بى‏مذهب را، بى‏ريش يا با ريش‏را، كه تو بايد بدانى در برابر هر طرح احتمالى او، چه برنامه‏ى قطعى را دنبال كنى و چگونه موضع بگيرى. بر فرض تو در موقعيت صفر و زير صفر قرار گرفتى و به طور كلى نيروهايت را از دست دادى چه بايد بكنى؟ مأيوس بشوى؟ ناله سر بدهى و از حركت تُوبه كنى و شكست را دليل بى‏كارى و بى‏عارى بگيرى و يا اين كه از شكست درس بياموزى و نقطه‏هاى ضعف را از امروز كنترل كنى و راه نفوذ را از امروز ببندى و دوباره به طرح دعوت و صف و جبهه‏بندى و قتال و درگيرى روى بياورى، كه اين تكليف مستمرّ توست و نمى‏توانى يك لحظه آرام بمانى و نمى‏توانى تكليف‏ها را زير پا بگذارى و شكست، دليل پذيرفتن آن نيست. در واقع كسى شكست خورده كه شكست را پذيرفته و يا اين كه فقط پيروزى عادى را هدف گرفته است. اما كسى كه شكست را نپذيرفته و از آن درس گرفته و هدفش اين‏ نيست كه آدم‏ها او را بپذيرند و با او باشند كه مى‏خواهد آن‏ها امكان انتخاب را داشته باشند و در برابر دعوت باطل، دعوت حق را هم بشنوند و آخر ابوذر و يا ابوجهل شوند و از قوّه به فعليّت برسند، كسى كه اين دو خصلت را دارد، ديگر از پاى نمى‏افتد و بر فرض همچون امام حسن تمامى يارانش از او ببرند و خنجر در پايش بگذارند، با حلم سرخش از تخفيف هدف‏ و سازش با دشمن‏ و يا تحميل بر دوست‏، ايمن مى‏شود و ياران جديد را با تصميم قديم مى‏سازد كه در اين راه و با اين هدف ديگر شكستى نيست كه تو آموخته‏اى چگونه در هر موقعيت موضع بگيرى و ذليل موقعيت‏ها نشوى، كه رسول هم مى‏گويد: «ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما ادْرى‏ ما يُفْعَلُ بى وَ لا بِكُمْ انْ اتَّبِعُ الَّا ما يُوحى‏ الَىَّ»؛ من بدعتى تازه نيستم، كه قانون رسالت قانون قديم است و نمى‏دانم كه چه پيش مى‏آيد ولى مى‏دانم چه بايد بكنم و چگونه دنبال رسالتم و تكليفم باشم. راستى كسى كه اين قانون را شناخته، مسلط بر هر موقعيت است و با قدرت روحى حوادث را مهار مى‏كند و قطار حوادث، او را دنبال نمى‏كشد.
📿 توصیه معنوی رهبر انقلاب پیرامون تعطیلی اعتکاف امسال 📿 🆔 @hayatetayeb
هدایت شده از وقف مهدویت
پس انسانى كه مى‏ خواهد بر اساس عادت زندگى نكند، انتخاب مى‏ كند و اين انتخاب، احتياج به سنجش دارد و سنجش احتياج به شناخت و شناخت انسان يا علمى است يا فلسفى؛ يعنى يا مبتنى بر تجربه است يا مبتنى بر مسائلى‏ كه حتى بينش‏ هاى علمى‏ اش را شكل مى‏ دهد؛ چون همه معتقديم عالى‏ ترين بينش‏ هاى علمى، در رابطه با فلسفه‏ اى است كه يك عالم براى خود اتخاذ كرده است. اين فلسفه، از دوگانگى شناخت در انسان؛ يعنى شناختى در رابطه با طبيعت و در رابطه با خودش به دست مى‏ آيد. و همين دوگانگى، منبعى براى اين حركت فكرى و اين حركت فلسفى و بينش عالى انسان به وجود مى‏ آورد.