نظم رباتیک یا میشه گفت غیر انسانی؟
#هلند
دستم با بخار آب سوخت!
دو شب مانده به سفرم. تاول زد. مرکز شهر یک داروخانه یافتیم! دستم را نشان دادم و پماد سوختگی درخواست کردم. نداد. گفت جز نسخه پزشک نمیتواند. گفتم: وقت گرفتن راحت نیست. مسافرم. گفت: فقط میتوانم گاز استریل بدهم و بتادین که عفونت نکند.
رفتیم خانه. تاول ترکید. زخم ناجوری شد. دوبار با بتادین شستم و سوختم.
رفتیم اورژانس بیمارستان. راه ندادند. گفتند باید تلفنی وقت بگیری! گفتیم اینجا اورژانس است! اضطرار! برگهای که در تصویر مشاهده میکنید داد و گفت: متأسفم، باید اول تلفنی وقت بگیرید. راهی جز این نیست.
پشت در اورژانس! به شماره روی کارت زنگ زدیم. روی پیغامگیر میرفت و اپراتوری پاسخ نمیداد!
برگشتیم... گاز استریل را روی زخم گذاشتم و با باند بستم.
۴ بعد از ظهر به سمت ایران حرکت کردم. ۴ صبح فردا رسیدم. پدر و مادر که دستم را دیدند مستقیم از فرودگاه مرا به درمانگاه بردند. ساعت ۵ صبح بود. بلافاصله دکتر شیفت دستم را دید. سریع ارجاع داد به اورژانس. بلافاصله دستم را شستشو داد و پانسمان کرد. کل فرایند شاید ۱۵ دقیقه طول کشید... #ایران
ادامه دارد.
@ninfrance
بال شکسته...
قسمت اول
تلکنولوژی فیلم سازی در به تصویر کشیدن معنویات و حتی عالم غیب که با چشم سر دیده نمیشود، خیلی پیشرفت کرده.
آرزو دارم روزی این صنعت به دست مؤمنین خدا بیفتد. ما معارف و وقایع خاص زیادی داریم برای به تصویر کشیدن...
سینمای هالیوود فیلمهایی از این دست هم ساخته. یکی از آنها فیلم داستان حضرت نوح است. اما متأسفانه فیلم تحریفات زیاد و ناپسندی دارد. و دستهای آلوده پشت پرده به پیامبران خدا هم رحم نکردهاند. از این روست که آرزو دارم کار دست درستکارها بیفتد تا حقایق را همان طور که به وقوع پیوسته و داستانش از حق به خلق رسیده، به تصویر بکشند.
با تمام صحنههای آزاردهندهای که فیلم دارد. بخصوص تحریف مسلم واقعه، که حتی صدای مسیحیان مؤمن به خدا را هم در آورده، صحنه های زیبایی در آن وجود دارد که تکاندهنده است...
هم دیالوگهای فیلم در بسیاری بخشهایش خاص است و هم صحنههایی که واقعا زیبا و تأثیرگذار است.
از بین این صحنهها، چند قسمت را برش داده ام تا وصلش کنم به داستان مولود امروز.
ولی اول آنچه در فیلم خواهید دید: داستان اینطور تعریف میشود که فرشتگانی از امر خداوند سرپیچی میکنند و خداوند به همراه حضرت آدم و حوا به زمین تبعیدشان میکند. آنان که یکپارچه نور بودهاند با اصابت به زمین و گلی شدن پر و بالشان به تکههای کلوخ تبدیل میشوند که آن ذات نورانیشان در آن محصور میشود و مانند پارههای سنگی به سختی روزگار را سپری می کنند...
از کل داستان میگذرم تا آنجا که این فرشته های سنگ شده خط دفاعی میسازند تا از حضرت نوح و خانواده و هر آنچه در کشتی جمع شدهاند در برابر مردمِ ظالمِ کافرِ جنایت کار محافظت و دفاع کنند.
حملههای بیامان، یکی از آنان را از پا میاندازد. او که دیگر نایی ندارد، با بغض و حال نزار به آسمان خیره میشود و میگوید: آفریدگار من! مرا ببخش!
و ناگهان سنگهای وجودش می شکافد و یکپارچه نور میشود و به آسمان صعود میکند.
فرشتهٔ در بند دیگری، که این صحنه را میبیند فریاد میزند که: آفریدگار ما او را به خانه پذیرفت! همه، جان تازه میگیرند و به نبرد ادامه میدهند. ( یعنی راه بخشش و نجات را جهاد در راهی که «او» دوست دارد میبینند) و اینگونه میشود که به ترتیب، یکی پس از دیگری از این تن سنگی خارج میشوند و به شکل یک پاره نور به آسمان کشیده میشوند...
تصویر سازی این مسأله، فارغ از اصل حقیقت واقعه، عالی، بسیار خاص و زیباست.
آن لحظه ای که فرشته درخواست ببخش میکند... معلوم است که با بند بند وجودش است. مضطر و محتاج است و به معنی واقعی پشیمان و دلتنگ...
جا دارد اگر سخت برای این صحنه بغض کنیم و اشک بریزیم...
ادامه دارد...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در #هلند و فرانسه
@ninfrance
حیات طیبه
🔺 یه موقعی به دروغ میگفتن برا راهپیمایی از شهرستان آدم میبرید تهران ... 🔹حالا خودشون ببینید به چه
دار مکافات
واقعا دنیا دار مکافات است. در تمام این سالها که از بچگی یادم هست با جون و دل راهپیمایی ۲۲ بهمن میرفتیم. گاهی با موتور، گاهی با ماشین یا اتوبوس و مترو.
هیچ وقت آن سالی که برف و باران شدید میبارید و ما وقتی برگشتیم، انگشتهای دست و پامون بیحس شده بود یادم نمیره. روزی که تقریبا تمام وجودمون خیس بود و سرما تا عمق استخوان نفوذ کرده بود اما حس خوب و ارزشمندی داشتیم. همه با عشق و اعتقاد و نشاط خاصی بود.
بعد هربار میشنیدیم که میگفتند: گفتن اتوبوس میگذارند و کارمندان ادارهجات را میبرند و گفتند اگر نیاین حقوق بیحقوق و ما متحیر به هم نگاه میکردیم...
یا میشنیدیم که میگفتند: گفتن اونجا به مردم کیک و ساندیس رایگان میدن و اینطوری مردم رو جمع می کنند. و ما مات و حیران که عموما اتفاقا بستر خوبی برای فروشندهها میشد و کلی با فروش باقالی و لبو پخته و گل نرگس یک روزه درآمد اساسی کسب میکردند.
یا میشنیدیم که بابا اینا همش فیلمه! سالهاست یک فیلم رو تکرار میکنند... و اینا که از بالا نشون میدن هم درخته😄
خلاصه سالها گذشت... خدا صبر جالبی داره...
من تا حالا در جمعهای غیر خط فکری خودم نبودم و از بحثهای درونیشون بیخبر... اما تجربه زندگی موقتی در خارج از کشور واقعا تجربه ارزشمندی شد که بی واسطه حقایق زیادی را خودم ببینم و بشنوم.
دیدم صبح تا شب در این گروههاشون اصرار و التماس که حتما شنبه بیاین. این التماسشون به کنار. دیدم مدام در حال نامه زدن به شهرداریهای کشورها هستند که التماس التماس که بلیط ۷۵ یورویی تا آلمان رو رایگان کنید بتونیم بریم تظاهرات... آخر ۱۰ یورو رایگان کردند به طرز عجیبی ذوق و شوق... بخاطر ۱۰ یورو...
دیدم یکی می گفت: یه مدت قطار رو برای پناهندههای اکراینی رایگان کرده بودند باید اصرار کنیم برای ما هم بکنند... بعد به طرز خنده داری یکی که از ایران عضو بود می گفت: ما برای آزادی شما داریم جون میدیم😐 بعد شما لنگ پول قطارتی...
بعد دیدم در گروه دیگه میگن لطفا خواهشا از سراسر اروپا هرکس می تونه بیاد! هر طور شده بیاد... مثل اینکه ما راهپیمایی ۲۲ بهمن تهران رو از سراسر ایران و افغانستان و عراق و پاکستان و هند و آذربایجان و ارمنستان و ترکمنستان درخواست و اصرار کنیم با اتوبوس و قطار بیاین تهران...
بعد هی تذکر که بیاین پذیرایی هم هست🤦🏻♂ انقدر تکرار کردند که بین خودشون گفتند این جنبه مهم تره انگار...
بعد یکی می گفت ایمیل بزنید نامه بزنید من با ایمیل پدر و مادرم در ایران هم ایمیل زدم!
بعد یکی آموزش میداد چه طور میشه در توییتر بیش از ۸۰ اکانت ساخت! و اصرار و التماس که تا می تونید اکانت بسازید...
خیلی غم انگیزه... کاش حداقل با اصالت و صداقت و غیرت و عزت، اعتراض و تظاهرات میکردند.
هرآنچه اتهام میزدند به رفتار خالصانه ملت، عملا و در واقع به انجامش مبتلا شدند... و به بسیار بدتر از آنچه اتهام میزدند...
و البته به نص صریح قرآن به از این سختتر هم مبتلا میشوند اگر راهشان را جدا نکنند.
و اما همزمان ایرانی که در حال صعود قله هاست از میزان ایرانیان فرهیخته و تحصیل کرده که در حال برگشت به ایران هستند خواهم گفت. و بسیاری که میشناسم و برگشتهاند و همین چند روز پیش به دیدار رهبر فرزانه ایران رفتند...
💡 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
🇮🇷@hayatetayebe1
پیام داد بهم که حالش دگرگونه... منقلب شده... ساعتها گریه کرده. بعد از سالها زندگی در #هلند قصد جدی کرده که محجبه بشه...
بخاطر دیدن #شهید_آرمان...
انگار شهید به آرمانش داره میرسه...
👤ایرانی
#شهید_آرمان_علی_وردی
#حجاب
🇮🇷@hayatetayebe1
#مهاجرت_معکوس
به لطف یکی از دوستان، عضو گروهی شدم که جمعی از بچههایی هستند که مشغول مهاجرت معکوس به ایران هستند...
چقدر لذت بردم از مطالبی که خواندم.
دربارهاش خواهم نوشت...
اما حس شیرینی بود که یکی مینوشت من هم برگشتم و دیگری که میگفت من هم در حال مقدمه چینی برگشت هستم و یکی که نوشته بود: من ایرانم و زود بیا که خیلی کار داریم در ایران و تازه شروع فعالیت ماست...
💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، #هلند و ایران
@ninfrance
🇮🇷@hayatetayebe1
برخی بچه های ایرانی تازه دارند به سمتی می روند که دنیا در حال برگشت از آن مسیر است...
تنوع و تعداد محجبه ها در #هلند همچنان برایم هیجان آور است. انقدر عکس گرفته ام که باید با آن یک کلیپ بسازم. کاش دوستان به کمک بیایند...
این دو خواهر، ظاهرا هنر آشپزی داشته اند و این مجله سلامت مصاحبه مفصلی از آنان داشته است.
بین کتب کتابخانه شهر، این کتاب به شکلی که به چشم بیاید قرار داشت.
قبلا هم از خانم های ورزشکار محجبه در هلند تصویر گذاشتم و نوشتم. این ها همه خواه ناخواه رد این حرف است که حجاب مانع رشد و فعالیت و حتی آزادی اجتماعی است.
در نداشتن حجاب فقط یک راحت طلبی خودخواهانه نهفته است. من بارها از دوستانی که حجاب نداشته اند سوال کرده ام. پاسخ: میخواهم راحت باشم...
این در حالی است که این راحتی به رنج و عذاب افراد زیادی می انجامد. روزی آقای جوانی پیام داده بود و از رنجی که از نوع راحت طلبی دختران سطح شهر متحمل می شد نوشته بود...
هیچ کس از راحت طلبی بدش نمی آید. اما در برخی حس مسئولیت پذیری و دیگرخواهی بیشتر است.
گفت: به خودم سختی می دهم و این سختی خانواده های زیادی را از خطر فروپاشی، حفظ می کند...
@ninfrance
در روستاترین روستاهای #هلند هم میرویم که گمان میکنیم دیگر اسلام و مسلمان به اینجا نرسیده، تنوعی از محجبهها و زنان و دخترانی با پوشش را میبینم.
دوستی میگفت چندین بار در بحثها شنیده که فرهنگ زنان و دختران با وجود و وفور محجبهها در حال حرکت به سمت با پوششتر شدن زنان اروپایی است!
حواشی داخل کشور ایران را ملاک قرار ندهید. آن یک جنگ فرهنگی هدایت شده است و یک تغییر طبیعی نیست، وگرنه عموم انسانها به فطرت خود گرایش دارند یا گرایش پیدا خواهند کرد.
دنیا پس از تجربههای تلخ بدپوششی و آسیبهایش دوباره به سمت پوشش در حال گرایش است...
✍ مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
🇮🇷@hayatetayebe1