آفریدگان گمان میکنند یکبار متولد میشوند، اما نمیدانند انسان باید بارها متولد شود و رحمهای بسیاری را پشت سر بگذارد. همانگونه که اگر دست و پای کودکی در رحم مادر شکل نگیرد، در نشئهی بعدی که عالم دنیاست، عمری باید لنگان لنگان روزگار بگذراند، اگر کسی در رحم دنیا ابزار عالم برزخ را در حقیقیت خویش ایجاد نکند، در سرزمین برزخ کور و کر خواهد بود.
- کهکشان نیستی؛ محمدهادی اصفهانی🌱..
سفر اخیری که رفتم از مسیرهایی عبور میکرد که غالبا از بین نخلستانها رد میشدن؛ داشتم با خودم فکر میکردم که احتمالا علت این حجم غیرقابل انکارِ علاقهام نسبت به نخلها، اینه که حضرت علی(ع) یک روزی، روی ذرههای خوشبخت خاکهای زیر قدمهاشون درخت «نخل» کاشتند؛ بذر اونها لمس شدهی دستان یگانه ابوتراب(ع) عالمه..
- زهرا، نخلستانهای جنوب ایران.
هیچوقت فراموش نمیکنم. رویای کربلا را بیشتر از هر چیزی در سر داشتم؛ وقتی پایم روی خاک نمور آنجا رسید، سنگینی فضا روی شانهام نشست و نفسم یکی دوتا بیرون آمد، تنها تصویری که پیش چشمهایم قرار داشت، سر در ورودی بود:« السلام علیک یا بن امیرالمومنین». فراموش نمیکنم، که حتی پایم را از جایی در بینالحرمین گذاشتم که همیشه در خیالات تصور میکردم. حالا، سقای ادب عالم، سقای فیض ثقلین، چطور ممکن است صدای ما را بشنود و اشک ما را ببیند و مُشک خود را به فضل خود، سرازیر به جانهای عطشان ما نرساند؟ سقا همین جاست، در همهی دوران و نه فقط در شب ولادت خود، شاید ما راه و رسم تشنگی نمیذانیم، شاید این چشمهای ماست که تیر جهلِ غفلتآلود درشان فرو رفته..
هدایت شده از کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
میدونم دارم وقت بزرگواران رو میگیرم ولی اینجا شده کلبه درد و دل ها و حرفای خودمونی به دور از قضاوت و... از کار جهادی حرف زدین خواستم بگم اقایون قدر خودشون رو بدونن که توانایی و زور و بازویی خدا بهشون داده که میتونن با همون قدرت ناچیزی که خدا بهشون داد ه دل چند خانواده رو شاد کنن و وضعیت جامعه رو هر چند کم حل کنن و باز برای خودم ناراحتم که دخترم و محدودیت های معمولی که بیشریا دارن و از طرفی اون قدرت لازم رو برای کارای بزرگ رو ندارم گرچه میدونم بزرگترین جهاد زن تربیت فرزنده ولی تا اونموقع ارزو به دل میمونم که حال چندین نفر رو همزمان خوب کنم:) ان شاءالله که یاران خوبی برای امام زمان باشیم برای ما هم دعا کنی
_________
این اقایان ثمره ی اشک های مادرشان و دامان اونها هستند .. گرفتید چی گفتم ..
باور کنید بیل زدن آسون ترین کاره و شاید گاهی برای تفریح باشه و این خودش آفته و علف هرز میتونه باشه ..
حیـّان🇵🇸
میدونم دارم وقت بزرگواران رو میگیرم ولی اینجا شده کلبه درد و دل ها و حرفای خودمونی به دور از قضاوت و
در ادامه پاسخ ایشون.
استاد تو یکی از سِیرها، یه مبحثی رو مطرح کردند به عنوان عادت فعلی و عادت انفعالی. میفرمودن اگر ما عادت کنیم به عادت کردن به انجام کارهای خوب، دقت کن! عادت کنیم از روی عادت کارهای مفید رو انجام بدیم «هر کاری، حتی غیردینی» ، نهایتا سرنوشت مسیرمون مثل خار بیابونیه که بیریشه است؛ طوفان هم نیاز نداره، به هر ریزبادی از جا کنده میشه. این میشه عادت انفعالی، یعنی کار درست و خوب و مفید و اللهاکبر ماشاءاللهای رو انجام میدی، ولی نمیفهمی داری چیکار میکنی، فقط انجامش میدی! این سمّه، نهایت این مسیر به جایی میرسی که مثلا تو بحث دین، چون بنیادی فرد وارد نشده، کار رو داره میکنهها، ولی نمیفهمه چیه، بعد یه مدت به این نتیجه میرسه که دین بیخاصیته؛ چون نتیجه رو ندیده. در حالیکه اون درست نفهمیدهاتش.
و عادت فعلی، یعنی امروز شما بلند میشی، به خودت میگی فرضا هدف من تقویت ارادهست، از این به بعد هر موقع گشنهم شد پا نمیشم برم غذا بخورم، ربع ساعت صبر میکنم. وقتی هر بار که این کار رو انجام میدی، به چرایی کار و اثر و ماحصل «نتیجه» کار فکر کنی، نهایتش این میشه که سختت نیست کار درست رو انجام بدی، چون عادت کردی. در واقع عادت کردی، ولی این عادت زیر تسلط فهم توعه، میفهمی چیکار میکنی.
این خیلی مهمه که هر کاری رو، بفهمیم چرا داریم انجام میدیم..