eitaa logo
حیـّان🇵🇸
867 دنبال‌کننده
689 عکس
128 ویدیو
10 فایل
حیّان: زنده؛ نام شهیدی در کربلا.. بهره‌ی هر کدام شما از زمین، به اندازه‌ ی طول و عرض قامت شماست.. - امیرالمومنین علی(ع)، خطبه‌ی۸۳ نهج‌البلاغه. ناشناس: https://daigo.ir/secret/81278163 پاسخ پیام‌هایتان: @hayyeragheb
مشاهده در ایتا
دانلود
-
استاد مطهری صحبتی دارند، نقل به مضمون میکنم؛ واقعا فاخر است: - ولایت علی بین ابی طالب (ع) یعنی در افکار و رفتارت پیرو علی باشی. بین تو و علی پیوندی خلل ناپذیر و جداناشدنی وجود داشته باشد. آن وقت معلوم است اگر خداوند میگوید: « ولایت علی (ع) دژ و قلعه محکم من است، هر کس به او وارد شود از عذاب من در امان است.» یعنی چه! آن کس که در افکار و رفتارش از علی تبعیت کند، یعنی به والا ترین نمونه‌ی انسانی و اسلامی اقتدا کرده، یقینا چنین کسی به آتش کارهای خود نمی‌سوزد..
هدایت شده از - فَأستَقِم -
enc_16719991205442427692849.mp3
4.9M
- خوشی ز عمر ندیده، خدا نگهدارت، صنوبری که خمیده، خدا نگهدارت.. قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده، خدا نگهدارت.. - @hayyan_ir | حیـّان
در کتاب آتش بدون دود خواندم که مردمی پس از اعتماد به سران قبیله خود برای یک کشتار عظیم _یا کاری عظیم، خیلی حضور ذهن ندارم، به حالتی از بیجارگی رسیده بودند، بی‌نظیر! اقای ابراهیمی، واقعه را اینطور از زبان یکی‌شان خلاصه کرد: - این اعتماد کور بزرگترین دلیل درماندگی ماست..
داشتم به وجه شباهتش به جامعه‌ی مردمی این روزها فکر می‌کردم. بگذارید برای‌تان از پنجره‌ی دیگری حرف بزنم!
پرده اول: عده‌ای _کم یا بسیار، نمیدانم، پس از گذشتن چهل سال از انقلاب، به این نتیجه رسیدند که اسلام و دین به درد آدم نمی‌خورد، انگار همان عقیده‌های دم انقلاب و دوران مشروطه: که دین مانع پیشرفت است و اسلام یگانه سد معبر راه ترقی‌ست!
حیـّان🇵🇸
پرده اول: عده‌ای _کم یا بسیار، نمیدانم، پس از گذشتن چهل سال از انقلاب، به این نتیجه رسیدند که اسلا
این عده‌ی عزیز، فهم‌شان از دین را از چه جاهایی گرفته بودند؟ ۱. خانواده مذهبی‌شان ۲. معلمان مدرسه ۳. افرادی که لباس روحانیت داشتند_ بی‌توجه به صلاحیت داشتن یا نداشتن‌شان ۴. تکه متن‌ها و بریده حرف‌هایی که یکهو وسط یک سلسله مبحث چند ساله بود! و غیره.
حیـّان🇵🇸
این عده‌ی عزیز، فهم‌شان از دین را از چه جاهایی گرفته بودند؟ ۱. خانواده مذهبی‌شان ۲. معلمان مدرسه ۳
روی همین هم حرف است، می‌گویید چطور؟ مثلا خانواده‌ها خود چطور بودند؟ ایا خبری از تلاش و تفکر فردی بود یا از سر تحمیل و اجبار _ و متاسفم که این را می گویم، حتی بی حوصلگی، دین را پذیرفته بودند؟ چه اتفاقی می‌افتد وقتی کسی عمق چیزی را نمی‌داند؟
خانواده‌ها با اجبار بچه‌ها را با خود همراه می‌کنند بچه می‌گوید، آخر نماز چرا؟ روزه چرا؟ تو که خواندی چه شدی؟ این چه، آن چه.. اما جواب نمی‌گیرد، در ذهنش نقش می‌بندد که اینها خودشان هم نمی‌فهمند چرا چهل سال است دولا و راست می‌شوند!
بعد هم، مگر خانواده تا کی می‌تواند اعتقاد و عمل بچه را انطور که می‌خواهد شکل دهد؟ خانه‌ی پرش بیست سالگی! (خیلی هم دست بالا گرفتم!)
حیـّان🇵🇸
این عده‌ی عزیز، فهم‌شان از دین را از چه جاهایی گرفته بودند؟ ۱. خانواده مذهبی‌شان ۲. معلمان مدرسه ۳
این فقط توضیح یک دسته از منابع فهمیدن دین این افراد بود، باقی بماند! حرف چیز دیگری‌ست. وقتی آدم می‌بینید سودی از دین و اسلام نبرده، از طرفی این اسلام ادعا می‌کند بهترین است و زندگی انسانی اگر بر اساس ان شکل بگیرد، در بهترین حالت خودش است. بعد مقایسه می‌کند با زندگی خودش، می‌گوید: عه، پس این همه اخلاص و قناعت و باقی هم کشک بود؟