.
.
تحمل حیان حقیقتا دارد سخت میشود. هرچه میکنم نمیتوانم بار حق الناس گرفتن وقتتان را به دوش بکشم. این بیهوش بیدل را حلال کنید.
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نَخیل..
حیـّان🇵🇸
. . تحمل حیان حقیقتا دارد سخت میشود. هرچه میکنم نمیتوانم بار حق الناس گرفتن وقتتان را به دوش بکش
بعد از این همه،
بسیار شرمندهام..
May 11
و البته که اگر مسیر تشخیص داده شود و عزم به راه بیفتد، از آن پس این دیگر نصرت الهیست که دستش را از پشت کمر شلاق خوردهی آدم برنمیدارد. گرچه تودارتر از آنکه بدون مراقبه و نقد احساس شود، نوازشیست در کشاکش زمان به چشم میآید؛ و به نرمی گذر ابر.
#حلیةالحیاة
دمار از انسانیت خود در میآوریم؛ با بادی به غبغب انداخته، سینههای سپر شده در برابر آنچه باید انجام بدهیم تا زنده_ زندهی حقیقی (!) بمانیم، در کنار چشمهایی نابینا و گوشهای کر شده؛ و از این ترکیب طلایی رو به خاکستر انتظار عمل انسانی هم داریم؛
عجب است کارهای ما.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- کز این خاک برآیید
سمـاوات بـگـیـریـد..
.
.
وقتی پا به خانهی امیرالمونین گذاشت، فرمود:
«من به عنوان کنیز فرزندان زهرا (س) در این خانه حضور خواهم داشت.»
ام البنین از بزرگان قبیلهی خویش بود، هیبت و شأن و مقام داشت، اما پایش که به خانهی علی (ع) رسید، شرمسارانه خود را کنیز فرزندان زهرا (س) معرفی میکرد.
#ام_البنین
وقتی کاروان اسرا به شهر رسید، ام البنین به سوی زینب رفت، قد و بالای خمیده را نگاه کرد، از حسین پرسید. زینب (س) میخواست از عباس بگوید، اما او دلش جای دیگری بود: عباسم فدای حسین، از حسین برایم بگو، از حسین..
#مادرِعباسِدلیر!
هدایت شده از حیـّان🇵🇸
شهادت، تن به مرگ سپردن نیست، بلکه در حفاظت از آرمان شمشیر کشیدن است و جنگیدن و ناخواسته در مهلکه افتادن و پیوسته دست رد بر سینهی هلاکت زدن و آنگاه در لحظهیی بیبدیل، به ناگزیری مرگ رضا دادن و لبیک گفتن، یا حتی فرصت لبیک هم نیافتن.
شهادت انتخاب نوعی زندگی است، نه انتخاب مرگ.
- سه دیدار، صفحه ۱۸۵.
نادر ابراهیمی، از کانال پدر خاک.